نام :ثریا
نام خانوادگی:قاسمی
نام اصلی :مولود ملا قاسم
تاریخ تولد : 28 آذر 1319
حرفه :بازیگر و دوبلور
فرزند حمیده خیر آبادی
ثریا قاسمی در 28 آذر سال 1319 در تهران متولد شد. او دختر مرحومه حمیده خیرآبادی بازیگر معروف ایرانی است. او اوایل دهه 1340 بــا گویندگی رادیو کار حرفه ای خود را شروع کــرد و ســپــس بــه تئاتر رو آورد. در همان سال ها بــه دوبله هم پرداخت و در سریال پرهوادار «بالاتر از خطر» صحبت کرد. در نمایش هایی مثل «آنتیگون» و «از پشت شیشه ها» (رکن الدین خسروی) و «آندورا» (حمید سمندریان) روی صحنه رفت. گذشته از فیلم کوتاه «تلفن» بــا ایفای یکی از نقش های اصلی «آرامش در حضور دیگران» عرصه جدی سینما را آزموده و آنقدر قدرتمند ظاهر شــد کــه پــس از گذشت ایــن هــمــه سال ـ همچون عزت الله انتظامی ـ بــا اولین فیلم بلندش بــه یاد آورده می شود. همچنین ثریا قاسمی در سال های ابتدای فعالیتش در یکی از اولین سریال های تلویزیونی ایرانی بــا نام «پیوند» (نصرت کریمی) بازی کرد. او بــا بازی در فیلم آرامش در حضور دیگران ساخته ناصر تقوایی بــه سینما راه یافت. جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن از نوزدهمین جشنواره فیلم فجر جرقه ای بود تــا ثریا قاسمی بــه فکر ایفای نقشهای دیگر هم بیفتد. کــه نتیجه آن بازی در شام آخر و بخصوص دختر شیرینی فروش بود.
فیلم سینمایی:
1388 عروسک
1387 دعوت
1387 در شب عروسی
1386 ملودی
1385 دختر میلیونر
1385 سربلند
1385 محاکمه
1384 فیلم شاهزاده ایرانی
1383 رستگاری در هشت و بیست دقیقه
1383 سرود تولد
1382 معادله
1382 بله برون
1380 عشق فیلم
1380 دختر شیرینی فروش
1380 خاکستری
1380 شام آخر
1379 مارال
1375 حریف دل
1371 مجسمه
1368 خواستگاری
1367 ستاره و الماس
1365 خانه ابری
1357 زنده باد …
1349 آرامش در حضور دیگران
مجموعه تلویزیونی
ستاره حیات 1392
نابرده رنج 1390
جراحت 1389
«بیا از گذشته حرف بزنیم» (تله فیلم) 1387
صاحبدلان (مجموعه تلویزیونی) – محمدحسین لطیفی؛ 1385
او یک فرشته بود (مجموعه تلویزیونی)- 1384
شب دهم (مجموعه تلویزیونی – حسن فتحی؛ 1380
قلب یخی 80/1379
در قلب من 77/1376
در پناه تو 1373
تلخ و شیرین 1352
نام اصلی: حمید
نام خانوادگی اصلی: فرخ نژاد
سمت (در بخش های): بازیگران؛تهیه و تولید؛فیلمنامه؛
تاریخ تولد: 1348
محل تولد: آبادان
ملیت: ایران
مدرک تحصیلی: فارغ التحصیل کارگردانی تاتر
فارغ التحصیل رشته کارگردانی تئاتر از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران.
– ساخت چند فیلم کوتاه و چند نمایشنامه دانشجویی
– پایان نامه آنکه گــفــت آری. آنکه گــفــت نه – برتولد برشت. موضوع پایان نامه تئوری: نمایش در شرق .
شروع فعالیت سینمایی بــا فیلم در کوچههای عشق (خسرو سینایی) بــه عــنــوان بازیگر و دستیار کارگردان در سال 1369.
فیلمهای سینمایی
بازیگری
۱۳۶۹ در کوچههای عشق (خسرو سینایی)
۱۳۷۸ عروس آتش (خسرو سینایی)
۱۳۸۰ ارتفاع پست (ابراهیم حاتمیکیا)
۱۳۸۱ تب (رضا کریمی)
۱۳۸۳ بــه رنگ ارغوان (ابراهیم حاتمیکیا)
۱۳۸۳ طبل بزرگ زیر پای چپ (کاظم معصومی)
۱۳۸۴ صحنه جرم؛ ورود ممنوع (ابراهیم شیبانی)
۱۳۸۴ چهارشنبه سوری (اصغر فرهادی)
۱۳۸۶ حقیقت گمشده (محمد احمدی)
۱۳۸۶ آتشکار (محسن امیریوسفی)
۱۳۸۷ پوسته (مصطفی آل احمد)
۱۳۸۷ پوست موز (علی عطشانی)
۱۳۸۷ حریم (سیدرضا خطیبی سرابی)
۱۳۸۸ همبازی (غلامرضا رمضانی)
۱۳۸۸ شب واقعه (شهرام اسدی)
۱۳۸۸ بیداری رویاها (محمدعلی باشه آهنگر)
۱۳۸۸ دموکراسی تو روز روشن (علی عطشانی)
۱۳۸۸ شکلات داغ (حامد کلاهداری)
۱۳۸۸ در انتظار معجزه (رسول صدرعاملی)
۱۳۸۹ چرخ و فلک (بهرام بهرامیان)
۱۳۹۰ محمد (ص) (مجید مجیدی)
۱۳۹۰ گشت ارشاد (سعید سهیلی)
۱۳۹۰ روزهای زندگی (پرویز شیخطادی)
۱۳۹۰ دوباره بــا هم (روزبه حیدری)
۱۳۹۰ زندگی خصوصی آقا و خانم میم (روحالله حجازی)
نویسندگی؛ کارگردانی و تولید
۱۳۷۶ کوچه پاییز (خسرو سینایی) – مدیر تولید
۱۳۷۸ عروس آتش (خسرو سینایی) – فیلمنامهنویس
۱۳۷۹ سفر سرخ – فیلمنامهنویس و کارگردان
تئاتر
۱۳۸۲ شب هزار و یکم (بهرام بیضایی) – بازیگر
مجموعههای تلویزیونی
۱۳۸۹ گمشده – – بازیگر مهمان
۱۳۸۹ حبیب – (داریوش یاری) – تله فیلم
۱۳۸۹ قلب یخی (اولین سریال بخش خصوصی ایرانی شامل سه فصل ۱۲ قسمتی) – (محمدحسین لطیفی) – بازیگر
۱۳۸۶ حلقه سبز – (ابراهیم حاتمیکیا) – بازیگر
جوایز حمید فرخ نژاد
سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد و بهترین فیلمنامه در هجدهمین جشنواره فیلم فجر بــرای فیلم عروس آتش – (۱۳۷۸)
تندیس جشن خانه سینما (بهترین فیلمنامه – بهترین بازیگر) بــرای فیلم عروس آتش – (۱۳۷۹)
جایزه بهترین بازیگر جشنواره سینمای خانواده ارومیه بــرای فیلم ارتفاع پست
جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کارلووی واری بــه طور مشترک (۲۰۰۰)
جایزه بهترین بازیگر سال بــه انتخاب منتقدان مجله فیلم (۱۳۸۰ و ۱۳۸۱)
جایزه بهترین بازیگر جشنواره فیلم مسکو بــرای فیلم طبل بزرگ زیر پای چپ (۱۳۸۴)
جایزه بهترین بازیگر مرد در پنجاه و چهارمین جشنواره فیلم آسیا و اقیانوسیه بــرای فیلم شب واقعه (۱۳۸۹)
جایزه بهترین بازیگر مرد در اولین دوره جشنواره جام جم بــرای فیلم حبیب (۱۳۹۰)
نام:حامد
نام خانوادگی:بهداد
تاریخ تولد :1356/8/26
محل تولد:مشهد
زمینه فعالیت:کارگردان؛ بازیگر؛ خواننده
حامد بهداد متولد 26 آبان ماه سال 1356 در مشهد اســت امــا تــا اوایل جوانی در نیشابور زندگی کرده.
حامد بهداد دوران کودکی و نوجوانی اش را بــه ترتیب در شهرهای مشهد؛ تهران و نیشابور زندگی کرده اســت و در دوران دبیرستان دوباره بــه همراه خانواده اش بــه مشهد بازگشته است. او دارای تحصیلات لیسانس بازیگری تئاتر از دانشگاه آزاد اسلامی تهران است.
وی بــرای نخستین بار بــا فیلم آخر بازی بــه سینمای ایران معرفی شــد و بــرای آن کاندیدای سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد از جشنواره فیلم فجر شد. وی بعدها در قالب نقشهای مکمل بازی های بــه یادماندنی در سینمای ایران ارائه کرد.
او در فیلم «روز سوم» (محمدحسین لطیفی؛ 1385) در نقش یک افسر عراقی کــه در بحبوحه محاصره خرمشهر عاشق دختری خرمشهری می شود؛ ظاهر شــد و بــرای دومین بار پــس از «آخر بازی» کاندیدای سیمرغ بلورین از دوره بیست و پنجم جشنواره فیلم فجر شد. بازی او در روز سوم بسیار چشمگیر بود و نظر هــمــه منتقدان و سینماگران را بــه خود جلب کرد.
موفقیت بهداد در فیلم کسی از گربه های ایرانی خبر نداره بــه کارگردانی بهمن قبادی؛ موجب راه یابی او بــه جشنواره فیلم کن شد. او در سال 89 بــا نقش آفرینی در فیلم جرم بــه کارگردانی مسعود کیمیایی؛ سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مکمل را از بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر دریافت کرد.
او در طول فعالیت هنری اش امکان همکاری بــا بسیاری از کارگردانان بنام سینمای ایران از جمله ناصر تقوایی؛ عباس کیارستمی؛ مسعود کیمیایی؛ داریوش مهرجویی و… را داشته اســت کــه متأسفانه برخی از ایــن همکاریها بــه دلایل مختلف هیچ گاه بــه اکران نرسیده اند. یک رئالیست فوق العاده کــه معمولاً تکنیک فاصله گذاری برشت را رعایت نمی کــنــد و سیستم استانیسلاوسکی را پیروی می کند.
فیلم شناسی
سینمایی:
1393 پل خواب
1392 چهارشنبه خون بــه پا می شود
1392 آرایش غلیظ
1392 چرک نویس
1392 زندگی جای دیگریست
1391 چــه خوبه کــه برگشتی
1391 فرزند چهارم وحید موسائیان
1390 بی تابی بیتا مهرداد فرید
1390 بــه فاصله یک نفس امیراحمد انصاری
1390 پله آخر
1390 نارنجی پوش
1389 انتهای خیابان هشتم
1389 جرم
1389 سعادت آباد
1389 پرتقال خونی
1389 قبرستان غیرانتفاعی
1388 هفت دقیقه تــا پاییز
1388 لطفا مزاحم نشوید
1388 آدم کش
1387 بیداری
1387 کیمیا و خاک
1387 کسی از گربه های ایرانی خبر نداره
1387 موج سوم آرش سجادی حسینی
1387 مردی کــه گیلاس هایش را خورد
1387 محاکمه در خیابان
1387 زندگی بــا چشمان بسته
1387 دل خون
1387 شبانه روز
1386 دو راه حل بــرای یک مسئله
1386 هــر شب تنهایی
1386 مجنون لیلی
1386 تسویه حساب
1386 رویای زمین
1386 دایره زنگی
1385 حس پنهان
1385 آدم
1385 روز سوم
1384 باغ فردوس؛ پنج بعدازظهر
1384 پیشنهاد بی شرمانه بــه نقاش مرده
1384 رقص بــا ماه
1384 عروس کوهستان
1383 کافه ستاره
1382 ایــن زن حرف نمی زند
1382 خواهرخوانده
1381 بوتیک حمید
1381 چای تلخ
1379 آخر بازی
فیلم های تلویزیونی
1381:صبح روزی کــه متولد شدم
1382:شب عقرب
1382:خواهرخوانده
1384:عروس کوهستان
1385:تله روباه
مجموعه های تلویزیونی
1379:همسفر
1381:سایه آفتاب
1386:یک مشت پر عقاب
1387:آخرین دعوت
1390:سقوط آزاد
1391:آسمان من
1393:کیمیا
جوایز و افتخارات:
نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد از نوزدهمین جشنواره فیلم فجر بــرای بازی در فیلم «آخر بازی» – 1379
پنجمین بازیگر نقش مکمل مرد سال بــه انتخاب نویسندگان و منتقدان سینمایی بــرای بازی در فیلم «این زن حرف نمی زند» – 1382
نامزد تندیس زرین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد از هشتمین جشن خانه سینما بــرای بازی در فیلم «بوتیک» – 1383
دومین بازیگر نقش مکمل مرد سال بــه انتخاب نویسندگان و منتقدان سینمایی بــرای بازی در فیلم «بوتیک» – 1383
نامزد تندیس زرین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد از دهمین جشن خانه سینما بــرای بازی در فیلم «کافه ستاره» – 1385
نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد از بیست و پنجمین جشنواره فیلم فجر بــرای بازی در فیلم «روز سوم» – 1385
نامزد تندیس زرین بهترین بازیگر نقش اول مرد از یازدهمین جشن خانه سینما بــرای فیلم«روز سوم» -1386
نامزد تندیس زرین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد از دوازدهمین جشن خانه سینما بــرای فیلم «حس پنهان» -1387
دیپلم افتخار و جایزه نقدی بخش ویدئو سینما و نگاه نو بــرای بازی در دلخون
از بیست و هفتمین جشنواره بین المللی فیلم فجر بــرای فیلم «دلخون» -1387
بهترین بازیگر نقش اول مرد در جشنواره فیلم ابوظبی بــرای فیلم کسی از گربه
های ایرانی خبر نداره – 1388 (او در اختتامیه ایــن مراسم حضور نداشت و
بــه خاطر بازی در فیلم «آدم کش» در تهران بود. بهداد بخشی از جایزه نقدی
خود را بــه نخستین جشنواره فیلم های کوتاه ایرانی در کانادا تقدیم کرد.
وی یکی از داوران جشنواره فیلم کوتاه کانادا بود)
نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد از بیست و هشتمین جشنواره
فیلم فجر بــرای بازی در فیلم «هفت دقیقه تــا پاییز» – 1388
برندهٔ تندیس بهترین بازیگر مرد جشنواره حافظ (دنیای تصویر) بــرای فیلم «روز سوم» – 1388
نامزد تندیس زرین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد از چهاردهمین جشن خانه سینما بــرای فیلم «شبانه روز» -1389
نامزد تندیس زرین بهترین بازیگر نقش اصلی مرد از چهاردهمین جشن خانه سینما بــرای فیلم «هفت دقیقه تــا پاییز» -1389
نامزد جایزه بهترین بازیگر مرد از جشن منتقدان بــرای بازی در فیلم «هفت دقیقه تــا پاییز» – 1389
برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد از بیست نهمین جشنواره فیلم فجر بــرای فیلم«جرم» -1389
برنده چهره سال بازیگری جشن یک سالگی مجله رونا – 1389
نامزد بهترین بازیگر نقش اول مرد در پنجمین جشن منتقدان بــرای بازی در فیلم «سعادت آباد»- 1390
نامزد تندیس بهترین بازیگر مرد در دوازدهمین جشنواره حافظ بــرای فیلم «هفت دقیقه تــا پاییز» – 1390
برنده جایزه بهترین بازیگر مرد در اولین دوره جشن ستارگان مجله اتفاق نو بــرای فیلم«جرم» – 1390
نامزد تندیس زرین بهترین بازیگر مکمل مرد از پانزدهمین جشن خانه سینمای ایران بــرای فیلم «انتهای خیابان هشتم» – 1390
نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد از سی و دومین جشنواره فیلم فجر بــرای بازی در فیلم «آرایش غلیظ» -1392
تئاترها
تئاترهای خیابانی
معرکه در معرکه
آدمهای خیس
1388:سگ سکوت
1391:درخت بلوط
1392:داوری بخشِ «بیرون از تئاتر» سومین جشنوارهٔ سراسری تئاتر تک نفره
1392:میهمان افتخاری دو شب از اجرای تئاتر «آسید کاظم
خوانندگی:
او همچنین از شاگردان حمید سمندریان بوده است. وی بــه عــنــوان خواننده میهمان بــا گروه موسیقی دارکوب بــه سرپرستی همایون نصیری همکاری می کــنــد و در چند آلبوم و کنسرت ایــن گروه حضور داشته است.
تک آهنگ ها
اگه تو باشی کنارم – تقدیم بــه زلزله دگان بوشهر (خواننده:حامد بهداد و
فرخ خلخالیان – شعر؛ موزیک و تنظیم:علی اظهری) – اردیبهشت 1392
سرو چمان من (برگرفته از غزل حضرت حافظ) خرداد 1391
مثل یک کابوس 1390
مرا چشمیست خون افشان تیتراژ فیلم سینمایی بی تابی بیتا
تاریک تاریکم آذر 1390
میعادگاه مهر 1389
طوطی
دارم می سوزم ترانه میانی فیلم سینمایی مجنون لیلی 1385
هم نوایی در تیتراژ سریال آخرین گناه 1385
ساقی عطشان
تیتراژ سریال غریبه 1382
بارون فیلم سینمایی آخر بازی 1379
صحت عکس مشخص نیست
نام اصلی : حدیث فولادوند
زمینه فعالیت : بازیگر سینما؛ تلویزیون و تئاتر
تولد : ۲۰ دی ۱۳۵۶
محل تولد : شیراز
محل زندگی: تهران
پیشه : بازیگری
سالهای فعالیت : از ۱۳۷۸ تاکنون
همسر : رامبد شکرابی
مدرک تحصیلی : کاردانی معماری
حدیث فولادوند (متولد ۲۰ دی ۱۳۵۶ در شیراز) بازیگر سینما؛ تلویزیون و تئاتر ایران است.
زندگی هنری حدیث فولادوند
حدیث فولادوند فعالیت هنری را از کودکی آغاز کرد؛ در دوازده سالگی زیر نظر
گلاب آدینه آموزش دید و در نمایش «گلهای دوستی» روی صحنه رفت. وی بــرای
اولین بار نقش کوتاهی را در فیلم دستهای آلوده بــه کارگردانی سیروس الوند
بازی کــرد و بدین ترتیب اولین حضورش را در سینما در سال ۱۳۷۸ اعلام نمود.
او کــه پــس از گرایش بــه هنرهای مختلف از جمله موسیقی و نقاشی اکنون
خود را در بازیگری موفق میدید یک سال بعد از اولین تجربه خود؛ در فیلم
سینمایی مارال بــه کارگردانی مهدی صباغزاده هنرنمایی کرد.
همچنین درخشش فولادوند در تلویزیون بــا بازی در سریال تلویزیونی سریال گمگشته آغاز شد. او همچنین در مجموعههای تلویزیونی سالهای خاکستری؛ دیوار شیشهای؛ معصومیت از دست رفته بازی کردهاست. وی علاوه بر آن در نمایش مده آ نــیــز نقشآفرینی نمودهاست. حدیث فولادوند در سال ۱۳۸۹ بــه ازدواج رامبد شکرابی درآمد.
در حال حاضر حدیث فولادوند و همسرش رامبد شکرابی در شمال ایران و در شهر ساری زندگی میکنند. آنها یک بوتیک لباسهای مجلسی زنانه هم در ایــن شهر دارند.
حدیث فولادوند تــا کنون بازیهای قابل قبولی ارائه داده و باعث مطرح شدن وی بین مخاطبان تلویزیون و سینما شدهاست. فولادوند در اوایل بازیگری در سینما بیشتر در ژانرهای درام؛ جدی و اجتماعی ظاهر میشد و داشت بــه ستارهٔ آن روزها تبدیل میشد. بــا اکران فیلمهای غزل؛ همکلاس؛ رز زرد و کما؛ بر سر زبانها افتاد. امــا بــا بازی در فیلم شاخه گلی بــرای عروس مسیر بازیگری را تغییر داد و در فیلمهای کمدی دیگری مثل کلاهی بــرای باران؛ چشمک؛ افراطیها؛ داماد خجالتی؛ دزدان خیابان جردن حضور پیدا کرد. گویا خودش عرصه طنز را ترجیح داد. امــا در تلویزیون روند گذشته را ادامه داد و در فیلمهای تلویزیونی و تله فیلمهای زیادی کــه مظمون اجتماعی داشتند ایفای نقش کرد. فولادوند در آثار داود میرباقری همیشه خوش درخشید. اولین همکاریاش بــا میرباقری در مسافر ری بود. نقش کوتاهی را داشت. در نقش دختری بــه نام ستاره بود. در سریال معصومیت ازدسترفته و بــا بازی در نقش رباب کــه نقشهای اصلی و محوری سریال بود؛ بار دیگر در تلویزیون درخشید. بازی روان و باورپذیری در ایــن سریال داشت کــه در ذهن مخاطبان خواد ماند. در پروژه مختارنامه هم بــا بازی در نقش راحله همسر ابراهیم ابن مالک اشتر نخعی؛ بار دیگر جلوی دوربین میرباقری رفت. وی هم اکنون در فیلم جدیدش «تتل و راز صندوقچه» بازی میکند کــه عکسهای منتشرشده از گریم عجیبش در ایــن فیلم گواه ایــن اســت کــه فیلم در ژانر کودک میباشد.
حدیث فولادوند و رامبد شکرآبی در بسیاری از فیلمها مشترک هستند و همبازی بودند. ازدواج ایــن زوج هنری؛ در فضای مجازی و اینترنت؛ خبرساز شــد و در بسیاری از سایتها و وبلاگها از ازدواج ناگهانی ایــن دو بازیگر مطرح حرف زده میشد. فولادوند فیلم دزدان خیابان جردن را در نوبت اکران دارد کــه بزودی اکران میشود.
برخی بازی فولادوند در فیلم هدف اصلی را ضعیف میدانند و از او انتقاد کردند. در کل فیلم هدف اصلی نتوانست مخاطبان را راضی نگهدارد و ضعیفی فــقــط بــه بازی بازیگران نبود. بـلـکـه فیلمنامه و کارگردانی هم بــه ایــن امر مربوط میشد.
قسمتی ار گفتگو بــا حدیث فولادوند و همسرش رامبد رامبد شکرابی
آقای شکرآبی! حدیث فولادوند چــه ویژگیهایی داشت کــه او را بــه عــنــوان شریک زندگیتان انتخاب کردید؟
همانطور کــه حدیث گــفــت عشق و علاقهای کــه بین ما وجود داشت و شناختی کــه از یکدیگر بــه دست آورده بودیم باعث شــد بــه انتخاب یکدیگر پاسخ مثبت بدهیم. البته بعد از داستان عشق و علاقه بــه تفاهم اخلاقی رسیدیم و فهمیدیم کــه میتوانیم بــا هم زیر یک سقف زندگی کنیم و مشکلات را بــا یکدیگر حل و فصل کنیم. هــمــه ایــن نکات باعث ازدواج من و حدیث شد.
به نظر شما حدیث فولادوند همسر آرام و صبوری است؟
بله. صددرصد همینطور است. بالاخره زندگی بــا رامبد شکرآبی صبوری بسیاری
میخواهد [میخندد]. من مجموعهای از صفات خوب را در حدیث دیدم. صفاتی کــه
مکمل شخصیت من خواهد بود. اگرچه نمیتوان هــر خصوصیت اخلاقی را تکبهتک
توضیح داد؛ امــا در کلیت من و حدیث کاملکننده یکدیگر هستیم؛ امــا بیشتر
از هــمــه اینها صبر و صداقت حدیث دوستداشتنی است.
فولادوند: البته من کلا شخصیت آرامی دارم؛ امــا بعضی وقتها بهشدت شیطنتهایم اوج میگیرد و مدام حرف میزنم.
وقتی از خانواده بازیگران در مورد مشکلات و دغدغههای زندگیشان
میپرسیم آنها رضایت کاملی از وضعیت زندگی خود ندارند؛ حالا شما کــه هــر
دو در ایــن عرصه فعال هستید چقدر بــا ایــن مشکلات دست و پنجه نرم
میکنید؟
فولادوند: چــون من و رامبد همکار هستیم فشارهای کاری یکدیگر را بــه
خوبی درک میکنیم. برخی اوقات رامبد فیلمنامهای را میخواند و آن را دوست
ندارد و دچار چالش میشود یــا سر کار از چیزی ناراحت میشود. من هم دقیقا
چــون ایــن احساسات را تجربه کردهام؛ میدانم کــه او چــه میگوید و
کاملا او را درک میکنم. در ابتدا سعی میکنم او را آرام کنم؛ چــون طبق
شناختی کــه از او دارم میدانم کــه بــایــد اول از هــمــه آرامش داشته
باشد تــا بتواند براحتی و درست تصمیم بگیرد.
شکرآبی: بله چــون هیچ آدمی نمیتواند در عصبانیت تصمیم بگیرد. بــه نظر من مهمترین اتفاق در ازدواج ما تفاهم بوده است. چــون هــر دو در یک حرفه فعالیت میکنیم براحتی مشکلات کاری یکدیگر را درک میکنیم؛ در صورتی کــه اگــر یکی از ما در ایــن حرفه فعالیت نداشت؛ شاید قدری ایــن درک کردن سختتر میشد؛ امــا در حال حاضر هــر دو ما بــا ایــن روند کار آشنایی کامل داریم و فکر میکنم در زندگی مشترک ایــن امر بسیار مهم است؛ چراکه شاید بــه خاطر ایــن کار شبها دیر بــه منزل بروم یــا در شهرستان بازی داشته باشم و مسائلی از ایــن قبیل… .
چرا شما را بیشتر در نقشهای منفی یــا در نقش یک فرد ناامید و مایوس میبینیم؟
شکرآبی: البته من هم در نقشهای مثبت و هم منفی کار کردهام؛ امــا اصولا
نقشهایی کــه بــه من پیشنهاد شده و من بیشتر بــا آنها ارتباط برقرار
کردهام و از آنها خوشم آمده آدمهای خوبی بودهاند کــه مورد ظلم قرار
گرفتهاند و عصیان کردهاند و بــه جایی رسیدهاند کــه بــایــد فریاد
بزنند و حقشان را بــه روش خود ـ کــه اشتباه اســت ـ بگیرند.
فولادوند: البته نقشهای منفیای داشته کــه بعدا متنبه شده و در آخر آدم خوبی شده است.
شکرآبی: البته مردم هم در پذیرش و درک هــر شخصیتی از بازیگر بسیار فهیم برخورد میکنند و متوجه هستند کــه نقش یک بازیگر متعلق بــه خود بازیگر نیست.
احساس شما بعد از ازدواج از ایــن کــه همسرتان در کاری بــا شما همبازی است؛ چیست.
فولادوند: البته در نوع بازی و حسی کــه من در نقش دارم نمیتوان گــفــت
تاثیر دارد؛ امــا وقتی فکر میکنم کــه همسرم در محل کارم کنار من است؛
راحتتر بازی میکنم و احساس امنیت بسیاری دارم. بــه بیان دیگر میتوان
گــفــت هوایم را در محل کارم دارد و من ایــن حالت را دوست دارم.
تا بــه حال بــا یکدیگر دعوا هم کردهاید؟
شکرآبی: نه بــه آن صورت. مــمــکن اســت بین ما اختلافی پیش بیاید و قطعا
ایــن اختلافات در میان اغلب زن و شوهرها وجود دارد؛ چــون من تجربه
ازدواج را فــقــط یک بار داشتهام [میخندد]. نمیخواهم خودمان را چشم
بزنم یــا از خودمان تعریف و تمجید کنم؛ امــا مسالهای کــه وجود دارد و
دوستان و نزدیکان میگویند ایــن اســت کــه ازدواج ما را اتفاق خوبی
میدانند. ایــن را هم در نظر بگیرید کــه ما تازه اول راهیم. من دوستانی
را میبینم کــه بعد از 20 سال زندگی مشترک از هم جدا شدهاند.
فولادوند: رامبد در هــمــه حال سعی میکند رعایت مرا بکند و من هم تــا جایی کــه امکان داشته باشد رعایت حال او را میکنم [میخندد]؛ امــا اگــر بخواهم جدی بگویم رامبد نیمه گمشده زندگی من بود کــه بــه او رسیدم.
در منزل عصبانی هم میشوید؟
شکرآبی: در منزل… .
بگذارید خانم فولادوند بگوید.
فولادوند: هیچ وقت ندیدهام کــه رامبد خیلی عصبانی بشود. من دیر عصبانی می شوم امــا اگــر بشوم خیلی بد عصبانی میشوم.
منتقد کارهای یکدیگر هم هستید؟
فولادوند: بله بسیار.
شکرآبی: زندگی حرفهای ما از زندگی شخصیمان تفکیک شده است. در انتخاب کارهایمان از یکدیگر راهنمایی میگیریم و زور و اجبار در زندگیمان معنایی ندارد کــه اگــر من شریک زندگی توام بــایــد ایــن کار را انــجـام دهی و یــا من دلم نمیخواهد کــه چنین و چنان کنی… هیچ وقت بــه ایــن شکل نبوده است. ما در هــمــه چیز شریک زندگی هم هستیم و ایــن شریک بودن شناخت ما را نسبت بــه هم بیشتر میکند.
پس تعریف شما از زندگی مشترک هم همین است.
شکرآبی: بله. البته من بــه آرامش بعد از ازدواج هم خیلی اعتقاد دارم.
خیلیها بــه من گـفـتـنـد کــه شیطنتهایت کم شده است. در حال حاضر
آرامتر قدم برمیدارم تــا قبل از ازدواج کــه بــه سرعت روی پنجه راه
میرفتم. پــس از ازدواج دیگر سر بــه هوا نیستم.
فولادوند: من فکر میکنم اتفاق خوبی کــه بعد از ازدواج برایم افتاده ایــن اســت کــه قبلا هــر کاری کــه دوست داشتیم انــجـام میدادیم؛ امــا الان اول فکر میکنیم بعد مشورت و بعد آن کاری را کــه دوست داریم انــجـام میدهیم؛ بــا ایــن تفاوت کــه تفکری در پــس ایــن کار نهفته است. رامبد هم همیشه ارزیابی و تجربههای خودش را از کاری بــه من میگوید؛ امــا در نهایت تشخیص آخر بــا خود من است.
شکرآبی: بــه خاطر خیلی از مسائل. آب و هوای معتدل؛ عدم ترافیک؛ بهار زیبا؛ پاییز و زمستان بسیار خوب و… ما اهل شمال نیستیم؛ امــا مردم آنجا نــیــز ما را بهخوبی پذیرفتهاند. از مزیتهای دیگر ایــن شهر مسیر بسیار نزدیک آن بــه تهران است.
فیلم هایی کــه حدیث فولادوند در آنها بــه ایفای نقش پرداخته است
فیلم سینمایی
سال | فیلم سینمایی | کارگردان |
۱۳۸۹ | داماد خجالتی | آرش معیریان |
۱۳۸۹ | دزدان خیابان جردن | وحید اسلامی |
۱۳۸۸ | افراطیها (فیلم) | جهانگیر جهانگیری |
۱۳۸۶ | چشمک (فیلم) | جهانگیر جهانگیری |
۱۳۸۶ | شب حورا | شهاب ملت خواه |
۱۳۸۵ | کلاهی بــرای باران | مسعود نوابی |
۱۳۸۴ | گاهی واقعی | رامین لباسچی |
۱۳۸۴ | هدف اصلی | قدرتالله صلحمیرزایی |
۱۳۸۳ | شاخه گلی بــرای عروس | قدرتالله صلحمیرزایی |
۱۳۸۲ | آقا (فیلم) | امید بهکار |
۱۳۸۲ | تب (فیلم) | رضا کریمی |
۱۳۸۲ | فریاد در شب | کریم رجبی |
۱۳۸۲ | کما (فیلم) | آرش معیریان |
۱۳۸۱ | رز زرد (فیلم) | داریوش فرهنگ |
۱۳۸۰ | هم کلاس (فیلم ۱۳۸۰) | سعید خورشیدیان |
۱۳۸۰ | غزل (فیلم ۱۳۸۰) | محمدرضا زهتابی |
۱۳۷۹ | مسافر ری | سید داود میرباقری |
۱۳۷۹ | مارال (فیلم) | مهدی صباغزاده |
۱۳۷۸ | دستهای آلوده (فیلم) | سیروس الوند |
مجموعه تلویزیونی
سال | مجموعه تلویزیونی | کارگردان |
۱۳۹۲ | معمای شاه | محمدرضا ورزی |
۱۳۸۵ | مختارنامه (مجموعه تلویزیونی) | داوود میرباقری |
۱۳۸۴ | گارد ساحلی (مجموعه تلویزیونی) | محسن شاهمحمدی |
۱۳۸۳ | شب عقرب | مسعود آب پرور |
۱۳۸۱ | معصومیت از دست رفته | داوود میرباقری |
۱۳۸۰ | گمگشته | رامبد جوان |
۱۳۸۰ | دیوار شیشهای | |
۱۳۷۸ | سالهای خاکستری |
تله فیلم
سال | تله فیلم | کارگردان |
۱۳۹۱ | بازی سرنوشت | سعید عباسی |
۱۳۹۰ | پسر آسمانی | رضا قهرمانی |
۱۳۸۹ | تصادف ممنوع | حجت ذیجودی |
۱۳۸۸ | خاطره | مهدی برقعی |
۱۳۸۸ | انتظار | حامد غلامی |
۱۳۸۸ | شمارش معکوس | محسن ربیعی |
۱۳۸۸ | راه | احمد رضائیان |
۱۳۸۸ | کارد و پنیر | محمود معظمی |
۱۳۸۸ | ماهرخ | حمیدرضا حافظی |
۱۳۸۸ | غریبهای در شهر | جهانگیر جهانگیری |
۱۳۸۷ | ساعت سوخته | مجتبی اسدیپور |
۱۳۸۶ | بوی گندم | |
۱۳۸۶ | حنابندان | قدرتالله صلحمیرزایی |
۱۳۸۶ | میراث (فیلم ۱۳۸۶) | حسین زینعلی |
۱۳۸۶ | بازگشت | علی غفاری |
۱۳۸۶ | بنبست | رضا شالچی |
۱۳۸۶ | جستجو | علی درخشی |
۱۳۸۶ | گوشه نشینان | سیروس مقدم |
۱۳۸۵ | عطر نفت | علی بیابانی |
۱۳۸۵ | سایههای سرد | مرتضی افضلی |
۱۳۸۵ | بوی گل سربی | مهدی علمینیا |
۱۳۸۵ | مسلخ عشق | محمد نصیری |
۱۳۸۴ | عروس کوهستان | یوسف سیدمهدوی |
۱۳۸۰ | ستاره خاموش | محسن شاه محمدی |
رویا نونهالی بازیگر زن سینمای ایران متولد 24 بهمن 1341 در تهران می باشد.
رویا نونهالی لیسانس رشته نقاشی از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران دارد و فعالیت هنری خود را از سال 1362 بــا نمایش غم غریب غربت شروع کرد.
متولد بیست و چهارم بهمن ۱۳۴۱ در تهران.
لیسانس رشته نقاشی از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران.
شروع فعالیت از سال ۱۳۶۲ بــا نمایش غم غریب غربت.
سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن در هفتمین جشنواره فیلم فجر بــرای فیلم عروسی خوبان.
سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش دوم زن در هجدهمین جشنواره فیلم فجر بــرای فیلم بوی کافور؛ عطر یاس.
● فیلم شناسی:
فصل پنجم (رفیع پیتز؛ ۱۳۷۵)
بوی کافور؛ عطر یاس (بهمن فرمان آرا؛ ۱۳۷۸)
صنم (رفیع پیتز؛ ۱۳۷۸)
زندان زنان (منیژه حکمت؛ ۱۳۸۰)
خانه ای روی آب (بهمن فرمان آرا؛ ۱۳۸۰)
خواب و بیدار (مجموعه – مهدی فخیم زاده ۱۳۸۰)
سفری ایــن چنین دراز (سپیده فارسی؛ ۱۳۸۱)
هم نفس (مهدی فخیم زاده؛ ۱۳۸۲)
ماهی ها هم عاشق می شــونــد (دکتر علی رفیعی؛۱۳۸۳)
عصر جمعه (مونا زندی حقیقی؛ ۱۳۸۵)
یار در خانه و … (خسرو سینایی؛ ۱۳۶۶)
عروسی خوبان (محسن مخملباف؛ ۱۳۶۷)
باغ سید (محمدرضا اسلاملو؛ ۱۳۶۸)
آب را گل نکنید (شهریار بحرانی؛ ۱۳۶۸)
مدرسه رجایی (کریم زرگر؛ ۱۳۶۸)
دیدار در استانبول (افشین شرکت؛ ۱۳۷۰)
پرنده آهنین (علی شاه حاتمی؛ ۱۳۷۰)
مرد ناتمام (محرم زینال زاده؛ ۱۳۷۱)
آن ها هیچ کس را دوست ندارند (جعفر سیمایی؛ ۱۳۷۲)