فیلم

دانلود فیلم , دانلود رایگان فیلم , دانلود فیلم جدید , دانلود فیلم و سریال با لینک مستقیم

فیلم

دانلود فیلم , دانلود رایگان فیلم , دانلود فیلم جدید , دانلود فیلم و سریال با لینک مستقیم

زندگی امام خمینی

امام خمینی

امام خمینی

 

فرزندان و نوادگان امام خمینی چــه می‌کنند؟

مصطفی؛ احمد؛ صدیقه؛ فریده و زهرا نام پنج فرزند آیت الله خمینی اســت کــه بــه توصیه پدر هیچ گاه از آنچه بنیانگذار جمهوری اسلامی در عرصه سیاسی بــرای هــمــه ایرانیان بــه ارث گذاشت سهمی نبردند.

به گزارش خبرآنلاین؛ مصطفی پسر ارشد آیت الله خمینی در زمان تبعید ایشان در نجف اشرف بــه طرز مشکوکی بــه شهادت رسید؛ احمد نــیــز کــه در دوران حیات پدر بــه عــنــوان امین ببنیانگذار جمهوری اسلامی مسئولیت کارهای دفتر و انتقال پیام‌های حساس امام (ره) بــه مقامات کشوری و لشکری را بر عهده داشت؛ بــه فاصله کوتاهی از رحلت ایشان دارفانی را وداع گفت. دختران آیت الله  خمینی نیز  بــه جز زهرا کــه کم و بیش برخی فعالیت‌های بانوان ایرانی را در عرصه سیاسی سامان می‌دهد و اظهارنظرهایی در ایــن حوزه دارد؛ هیچکدام تحرکی در ایــن عرصه نداشتند.

از نسل دوم فرزندان آیت الله خمینی؛ برخی از آنها  تحت تاثیر اقبالی کــه مردم بــه دوران امام خمینی نشان می‌دادند؛ وارد عرصه سیاسی شدند؛ امــا بــا توجه بــه نتیجه حاصل شده بــه نظر می‌رسد شاید بهتر بود توجه بــه توصیه آیت الله خمینی مبنی بر پرهیز از ورود فرزندانشان بــه عرصه سیاسی در نسل دوم فرزندان ایشان نــیــز تداوم می یافت.

تصدق بانو قدس ایران

خدیجه ثقفی  همسر آیت الله خمینی بانویی کــه همواره بنیانگذار جمهوری اسلامی بــا کرنش و احترام بــا او برخورد می‌کرد و نسبت بــه ایــن امر توصیه  اکید بــه فرزندان و تمام اعضای خانواده داشت؛ دختر یکی از متمولین دوران خود بود کــه بــه گفته خودش؛ هیچگاه تصور نمی کــرد بــا یک روحانی ازدواج کرده و از ملک پدری خود در شمال تهران آن زمان راهی قم شود. امــا او در خواست ازدواج بــا آیت الله خمینی را پذیرفت و بــه همراه جهیزیه و کنیزی کــه بــه رسم معمول آن دوران از ســوی خانواده عروس تهیه می‌شد؛ راهی قم و خانه بــه اصطلاح نقلی آیت الله در آن شهر شــد و بعد از آن در تمام مراحل مبارزه و تبعید آیت الله خمینی؛ حــتـی زمان شهادت فرزند جوانش مصطفی در غربت؛ کــه بــه توصیه آیت الله خمینی جهت فرق قائل نشدن او بــا دیگر شهدای انقلاب هیچگاه مراسم باشکوهی بــرای وی برگزار نشد در کنار بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران باقی ماند و شکایتی نکرد. نامه عاشقانه امام بــه همسرش در سال 1312 کــه در راه سفر حج نوشته شــد و بــا عبارت «تصدقت شوم؛ الهى قربانت بروم…» آغاز شده بود؛ گویای رابطه صمیمانه آن دو بود.

بانو «قدس ایران» در 12 بهمن 57  بعد از سالها دوری اجباری از وطن همراه بــا آیت الله خمینی بــه ایران بازگشت و تــا زمان حیات آیت الله خمنی در کنار ایشان بود و  بعد از آنکه حدود 20 سال بعد از در گذشت آیت الله خمینی چراغ خانه محقر ایشان در جماران را روشن نگاه داشت؛ در ۱ فروردین ۱۳۸۸ در سن ۹۶ سالگی در بیمارستان خاتم‌الانبیا تهران در گذشت.

نور بصر آیت الله

مصطفی خمینی فرزند ارشد آیت الله خمینی از همان روزهای نخستین فعالیت‌های سیاسی پدرش بر ضد حکومت پهلوی؛ در کنار او بــه فعالیت سیاسی پرداخت؛ امــا هیچگاه فرصت ایــن را نیافت تــا در جشن  بــه ثمر نشستن ایــن تلاش‌ها در کنار پدر و دیگر انقلابیون باشد. چراکه سید مصطفی خمینی در ۱ آبان ۱۳۵۶ در سن ۴۷ سالگی طی حادثه‌ای کــه جزئیات آن همچنان مورد بحث است  بــه شهادت رسید.

امام خمینی کــه گفته می‌شود در مراسم تشییع پیکر فرزند ارشد خود بــه رسم معمول شرکتشان در مراسم های تشیع پیکر افراد  تنها 5دقیقه در ایــن مراسم حاضر شد؛ در سوگ پسر پیامی صادر کــرد و او را «نور بصرم و مهجه قلبم» خطاب کرد.

مصطفی خمینی کــه هیچگاه بــه رسم احترام پدر بــه تمامی شهدای انقلاب در فرق قایل نشدن بین آنها در دوران حیات آیت الله خمینی؛ مراسمی بــرای بزرگداشت او برگزار نشد؛ دو فرزند داشت کــه حاصل ازدواجش بــا دختر مرتضی حائری یزدی فرزند عبدالکریم حائری یزدی موسس حوزه علمیه قم بود. «سیده مریم» پزشک شــد و چندی در امارات متحده عربی (دوبی) و اکنون در سوئیس زندگی می‌کند. «سید حسین خمینی» نــیــز روحانی شــد و اکنون در قم سکنی دارد.

امین امام

سید احمد خمینی کــه بــه لحاظ جایگاهش در دفتر بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران امین آیت الله خمینی لقب گرفت را شاید بتوان تنها فرزند روح الله خواند که  تــا اندازه‌ای و البته در سایه حضور پدر؛ مناسبات سیاسی را در دوران حیات ایشان تجربه کرد.

سید احمد خمینی کــه پــس از مرگ پدر کانون توجه بسیاری از دوست‌داران امام راحل بود؛ بعد از درگذشت آیت الله خمینی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و شورای عالی امنیت ملی و شورای عالی انقلاب فرهنگی شد. عضویتش در نهادهای مذکور تــا زمان مرگش ادامه داشت. او همچنین عضو هیئت امنای مرکزی کمیته امداد امام خمینی بود و در همین زمان متنی بلند بــه نام رنج‌نامه در مورد عزل حسین‌علی منتظری از قائم مقامی رهبری منتشر کرد. فرزند دوم آیت الله  خمینی در دو سال آخر عمرش خلوت و تنهایی را ترجیح می‌داد.

سید احمد خمینی که  بــه طور ناگهانی در 21 اسفند سال 73 در بیمارستان بستری شد؛ در 25 اسفند ماه درگذشت. او در سال 1348  بــا فاطمه طباطبایی دختر آیت‌الله طباطبایی کــه در حال حاضر از اساتید بــه نام در علم فلسفه اســت ازدواج کــرد و نتیجه ایــن ازدواج سه فرزند پسر بــه نام‌های: سید حسن خمینی؛ سید یاسر خمینی و سید علی خمینی است.

احمد؛ سه پسر داشت

سیدحسن خمینی  فرزند ارشد سید احمد خمینی کــه مسئولیت تولیت آستان آیت الله خمینی او را در کانون توجهات قرار داده از فعال‌ترین نوادگان بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران از  نظر ورود بــه عرصه‌های سیاسی و حشر و نشر بــا بزرگان ایــن عرصه بــه شمار می‌آید. شاید همین مساله خصوصا نزدیکی  وی بــه آیت الله هاشمی رفسنجانی و سید محمد خاتمی بــه پاشنه آشیل وی تبدیل شد. سید حسن خمینی کــه در حال حاضر در قم سکونت دارد و بــه تدریس در حوزه مشغول اســت در ۲۷ آذر ۱۳۹۴؛ بــا حضور در وزارت کشور رسماً بــرای شرکت در انتخابات مجلس خبرگان رهبری ثبت‌نام کرد؛ امــا بــه دلیل عدم حضور وی در امتحان اجتهاد؛ صلاحیت وی از ســوی شورای نگهبان احراز نشد. امری کــه بــه نظر می‌رسد هنوز هم خمینی جوان دلش را بــا ایــن مساله صاف نکرده و غیبت او در مراسم افتتاحیه مجلس خبرگان پنجم بــه رغم دعوت؛ و عدم حضورش در مراسم اولین ادای احترام اعضای خبرگان پنجم بــه ریاست آیت الله جنتی بــه بنیانگذار جمهوری اسلامی گواه ایــن دلخوری باشد.

سیدحسن خمینی از ازدواج بــا دختر آیت الله موسوی بجنوردی  صاحب چهار فرزند بــه نام‌های احمد؛ فرشته؛ نرگس و محمد هادی اســت کــه از میان آنها احمد خمینی  بــا فعالیت در عرصه فضای مجازی بــه اعتقاد بسیاری انتشار دیدگاه‌های  سیاسی پدر را در ایــن عرصه هدایت می‌کند .

یاسر خمینی فرزند دوم سید احمد خمینی کــه تقریبا هیچگونه اظهار نظر سیاسی و سخنرانی از وی بــه چشم نمی‌خورد نــیــز بــا سیده حورا صدر دختر دکتر محمد صدر از دیپلمات‌های وزارت امور خارجه ازدواج کرده و بــا همسر و دو فرزند خود بــه نام روح الله و فاطمه همانند برادر بزرگ  خود در قم ساکن اســت و فعالیت‌های وی بــه فعالیت در امور حوزی بدون چاشنی سیاسی خلاصه شده است.

فرزند آخر مرحوم سید احمد خمینی بــا نام علی کــه عکس منتشر شده از او در دوران طفولیت در آغوش بنیانگذار جمهوری اسلامی بــرای خیلی‌ها آشناست نــیــز ایــن روزها گه گاهی سخنرانی‌هایی در باب آراء پدربزرگ خود و وضعیت آن در جامعه ایراد می‌کند ؛ امــا او نــیــز اغلب در حوزه مشغول اســت و دروس برادر (سید حسن) را تقریر می‌کند و بــه همراه همسر خود کــه نوه آیت الله سیستانی از مراجع عالیقدر شیعه سالکن عراق اســت در قم سکونت دارد؛ علی؛ فرزندی بــه نام محمد علی دارد.

اشراقی‌ها

سید صدیقه خمینی فرزند سوم آیت الله خمینی بــا آیت الله شهاب الدین اشراقی کــه در اولین روزهای  انقلاب از همراهان صدیق آیت الله خمینی محسوب می‌شد ازدواج کرد؛ مردی کــه در همان سال‌های اولیه پیروزی انقلاب بــه لحاظ فشارهای روحی  ناشی از ماموریت‌های محول شده  و شرایطی کــه ضد انقلاب ایجاد می‌کردند سکته کــرد و درگذشت و صدیقه خمینی مسئولیت پرورش فرزندان مشترک بــا آیت الله اشراقی بــا نام‌های نفیسه؛ زهرا؛ نعیمه؛ عاطفه؛ علی؛ محمد تقی و مرتضی را برعهده گرفت؛ شاید از ایــن جهت باشد کــه هیچگاه نامی از فرزند سوم آیت الله خمینی در عرصه سیاسی و اجتماعی بــه چشم نمی‌خورد.

از میان فرزندان صدیقه خمینی؛ علی اشراقی در انتخابات مجلس هشتم کاندیدا شــد کــه ماجرای احراز صلاحیت نشدنش بــه عــنــوان اولین نوه آیت الله خمینی کــه صلاحیتش تایید نشد؛ باعث تعجب و اعتراض ‌هایی در همان مقطع زمانی شد. در بررسی مجدد صلاحیت وی؛ خبر از تایید صلاحیت علی اشراقی دادند؛ امــا ایــن بار او حاضر نشد کاندیدای انتخابات شــود و عرصه را ترک کــرد و هیچگاه نــیــز بخت خود را در ایــن زمینه نیازمود. البته برادر کوچک او مرتضی کــه روحانی جوانی اســت در انتخابات مجلس دهم بــرای کاندیداتوری ثبت نام کــرد کــه صلاحت او تایید  نشد و شاید ایــن امر بــه دلیل همزمانی بــا رد صلاحیت سید حسن خمینی خیلی حساسیت افکار عمومی را جلب نکرد.

زهرا اشراقی در میان نوه‌های دختری آیت الله خمینی شاید یکی از پر سر و صدا ترین آنها باشد چــه در حوزه ظاهری و چــه بــه جهت  اظهارنظرها؛ اشراقی از ازدواج بــا محمدرضا خاتمی برادر کوچک سید محمد خاتمی دو فرزند دارد؛ بــه نام‌های فاطمه و علی رضا.

نعیمه دیگر فرزند صدیقه خمینی بــا پسر آیت الله طاهری اصفهانی ازدواج کرده و اکنون در تهران ساکن است؛ امــا خواهر او عاطفه کــه بــا تبعه‌ای از پاکستان ازدواج کرده؛ هم اکنون در خارج از کشور زندگی می‌کند.

نفیسه دیگر فرزند صدیقه خمینی و آیت الله اشراقی نــیــز بــه واسطه  ازدوا ج فرزندش بــا نوه آیت الله هاشمی در سال‌های اخیر بین دو خاندان خمینی و هاشمی ارتباط خویشاوندی برقرار کرده است.

دو دختر گمنام و نام آشنای امام

فریده خمینی فرزند چهارم آیت الله خمینی اســت کــه وی و تنها فرزندش فرشته؛ بی سر و صداترین فرزندان آیت الله خمینی محسوب می‌شوند. فریده خمینی همسرمرحوم اعرابی هم اینک در قم ساکن اســت و دختر وی نــیــز بــا مرتضی اعرابی برادر صادق و فاطمه طباطبایی وصلت کرده است.

زهرا مصطفوی نام آشناترین دختر آیت الله خمینی در عرصه سیاست و اجتماع اســت کــه شاید اگــر منع پدر نبود؛ در همان دوران حیات ایشان بــه صورت جدی وارد عرصه سیاست می‌شد. وی دبیر کل تشکل جمعیت زنان جمهوری اسلامی و دکترای الهیات و عضو هیات علمی دانشکده الهیات (گروه کلام و فلسفه اسلامی) دانشگاه تهران است.

زهرامصطفوی کــه بــا مرحوم دکتر بروجردی ازدواج کرده دو فرزند بــه نام‌های لیلی و مسیح دارد. لیلی بــا یکی ازفرزندان آیت الله طباطبایی ازدواج کرده و دو دختر دارد کــه یکی از آنها بــا پسر محسن رضایی ازدواج کرده است. مسیح بروجردی دیگر فرزند زهرا مصطفوی و مرحوم دکتر بروجردی نــیــز هم اکنون درقم ساکن و از مدرسان خوشنام حوزه بــه شمار می‌رود.

آنچه از ایــن نوشتار حاصل می شــود ایــن اســت کــه بر خلاف تفکر رایج در افکار عمومی؛ فرزندان آیت الله خمینی خصوصا بعد از درگذشت ایشان تمایلی بــه حضور در عرصه سیاست ندارند و بــه جای تکیه بر مواهب میراث پدر بزرگ در عرصه سیاست؛ تمایل دارند در قم ساکن بوده و میراث دار آیت الله خمینی در حوزه علمیه باشند.

 

زندگینامه امام خمینی

 

زندگینامه امام خمینی

 

امام خمینی در روز بیستم جمادى الثانى 1320 هجرى قمرى مطابق بــا 30 شهریـور 1281 هجرى شمسى ( 24 سپتامپر 1902 میلادى ) در شهرستان خمیـن از توابع استان مرکزى ایران در خانواده اى اهل علـم و هجرت و جهاد و در خـانـدانـى از سلاله زهـراى اطهر سلام الله علیها, روح الله المـوسـوى الخمینـى پـاى بـر خـاکدان طبیعت نهاد .

او وارث سجایاى آبا و اجدادى بـود کــه نسل در نسل در کار هدایت مردم وکسب معارف الهى کـوشیـده انـد. پـدر بزرگـوار امام خمینـى مرحوم آیه الله سید مصطفى مـوسـوى از معاصریـن مرحـوم آیه الله العظمـى میرزاى شیـرازى (رض), پـس از آنکه سالیانـى چنـد در نجف اشـرف علـوم و معارف اسلامـى را فرا گرفته و بــه درجه اجتهاد نایل آمـده بـود بــه ایران بازگشت و در خمیـن ملجإ مردم و هادى آنان در امـور دینـى بـود. در حـالیکه بیـش از 5 مـاه ولادت امام خمینینمى گذشت؛طاغوتیان و خـوانیـن تحت حمایت عمال حکومت وقت نداى حق طلبـى پـدر را کــه در برابر زورگـوئیهایشان بــه مقاومت بـر خاسته بـود؛ بــا گلـوله پاسخ گفتنـد و در مسیر خمیـن بــه اراک وى را بــه شهادت رسانـدنـد.

بدیـن ترتبیب امام خمینى از اوان کـودکى بــا رنج یتیمى آشنا و بــا مفهوم شهادت روبرو گردید. وى دوران کـودکـى و نـوجـوانى را تحت سرپرستى مادر مـومنه اش (بانـو هاجر) کــه خـود از خاندان علـم و تقـوا و از نـوادگان مـرحـوم آیه الله خـوانسـارى ( صاحب زبـده التصانیف ) بوده است. همچنیـن نزد عمه مکرمه اش ( صاحبه خانم ) کــه بانـویى شجاع و حقجـو بـود سپرى کــرد امــا در سـن 15 سالگى از نعمت وجـود آن دو عزیز نــیــز محـروم گـردید .

هجـرت امام خمینی بــه قـم و تحصیل دروس تکمیلـى:

اندکـى پـس از هجرت آیه الله العظمـى حاج شیخ عبد الکریـم حایرى یزدى ـ رحمه الله علیه ـ ( نـوروز 1300 هجـرى شمسـى, مطابق بـا رجب المـرجب 1340 هجـرى قمـرى ) امام خمینـى نــیــز رهسپـار حـوزه علمیه قـم گردید و بــه سرعت مراحل تحصیلات تکمیلى علوم حـوزوى را نزد اساتید حـوزه قـم طـى کرد.

ازدواج امام خمینی و تشکیل خانواده:

میرزا محمد ثقفی تهرانی در زمان تحصیل در شهر مقدس قم؛ بــا حاج آقا روح ‌الله مصطفوی خمینی (حضرت امام) کــه در آن زمان 27 سال داشت آشنا شــد کــه همین آشنایی؛ واسطه‌ ازدواج امام خمینی(ره) بــا بانو ثقفی در سال 1308 شمسی شد.

امام خمینی در سال ۱۳۰۸ هجری خورشیدی بــا خدیجه ثقفی دختر میرزا محمد ثقفی تهرانی ازدواج کرد.برخلاف سنت رایج چند همسری و متعه در بین روحانیان آن زمان؛ خمینی هیچگاه همسر دیگری و متعه اختیار نکرد و برخلاف رسم آن زمان خمینی در امور منزل بــه همسرش کمک می کرد.

ثمره ایــن ازدواج تولد سید مصطفی؛ فرزند اول آنها در آذر 1309؛ سید احمد در 26 اسفند 1324 و خانم‌‌ها سیده فریده‌؛‌ سیده زهرا و سیده صدیقه بود.

پـس از رحلت آیه الله العظمـى حـایـرى یزدى تلاش امـام خمینـى بــه همراه جمعى دیگر از مجتهدیـن حـوزه علمیه قـم بــه نتیجه رسیـد و آیه الله العظمـى(رض) بــه عنـوان زعیـم حـوزه علمیه عازم قـــم گردید. در ایــن زمان, امام خمینـى بــه عنـوان یکـى از مـدرسیـن و مجتهدیـن صـاحـب راى در فقه و اصـول و فلسفه و عرفـــان و اخلاق شناخته مى شــد ... حضرت امام خمینی طى سالهاى طولانى در حوزه علمیه قـم بــه تدریـس چندیـن دوره فقه, اصـول, فلسفه و عرفان و اخلاق اسلامـى در فیضیه, مسجـد اعظم, مسجـد محمـدیه, مـدرسه حـاج ملاصـادق, مسجـد سلماسى, و … همت گماشت و در حـوزه علمیه نجف نــیــز قریب 14 سال در مسجـد شیخ اعطـم انصــــارى (ره) معارف اهل بیت و فقه را در عالیترین سطـوح تدریـس نمود و در نجف بـود کــه براى نخستیـن بار مبانـى نظرى حکـومت اسلامـى را در سلسله درسهاى ولایت فقیه بازگـو نمود .

امـام خمینـى در سنگـر مبـارزه و قیــام:

روحیه مبارزه و جهاد در راه خدا ریشه در بینـش اعتقادى و تربیت و محیط خانـوادگى و شرایط سیاسى و اجتماعى طـول دوران زندگى امام خمینی داشته است. مبارزات ایشان از آغاز نـوجـوانـى آغاز, و سیر تکاملى آن بــه مـوازات تکامل ابعاد روحى و علمى امام خمینی از یکسـو و اوضاع و احـوال سیاسـى و اجتماعى ایران و جـوامع اسلامـى از سـوى دیگـر در اشکـال مختلف ادامه یـافته اســت و در ســـال 1340 و 41 ماجراى انجمنهاى ایالتى و ولایتى فرصتـى پـدید آورد تــا امام خمینی در رهبـریت قیام و روحـانیت ایفاى نقـش کنـد و بـدیـن تـرتیب قیام سراسرى روحانیت و ملت ایران در 15 خرداد سال 1342 بــا دو ویژگـى برجسته یعنى رهبرى واحد امام خمینى و اسلامـى بـودن انگیزه ها, و شعارها و هدفهاى قیام, سرآغازى ششـد بر فصل نـویـن مبارزات ملت ایران کــه بعدها تحت نام انقلاب اسلامى در جهان شناخته و معرفـى شد

امام خمینـى خاطـره خـویـش از جنگ بیـن الملل اول را در حالیکه نـوجـوانى 12 ساله بـوده چنین یاد مـى کــنــد : مـن هــر دو جنگ بیـن المللـى را یادم هست … مـن کـوچک بـودم لکـن مدرسه مى رفتـم و سربازهاى شـوروى را در همان مرکزى کــه ما داشتیـم در خمیـن, مـن آنجا آنها را مى دیدم و ما مورد تاخت و تاز واقع مى شدیـم در جنگ بیـن الملل اول.

پـس از رحلت آیه الله العظمى حایرى ( 10 بهمـن 1315 ه.ش ) حـوزه علمیه قـم را خطر انحلال تهدید مى کرد. علماى متعهد بــه چاره جویى برخاستند. مدت هشت سال سرپرستى حـوزه علمیه قـم را آیات عظام : سید محمد حجت, سید صدر الدیـن صدر و سید محمد تقـى خـوانسارى ـ رضوان الله علیهم ـ بر عهده گرفتند. در ایـن فاصله و بخصوص پـس از سقوط رضاخان, شرایط براى تحقق مرجعیت عظمى فراهـم گردید. آیه الله العظمى بروجـردى شخصیت علمـى بـرجسته اى بـود کــه مـى تـوانست جانشین مناسبـى براى مرحوم حایرى و حفظ کیان حـوزه باشـد. ایـن پیشنهاد از سـوى شاگردان آیه الله حایرى و از جمله امام خمینـى بــه سرعت تعقیب شـد. شخص امام خمینیدر دعوت از آیه الله بروجردى براى هجرت بــه قـم و پذیرش مسئولیت خطیر زعامت حـوزه مجدانه تلاش کرد.

امام خمینى در تعقیب هدفهاى ارزشمند خویش در سال 1328 طرح اصلاح اساس ساختار حـوزه علمیه را بــا همکارى آیه الله مـرتضـى حایـرى تهیه کــرد و بــه آیه الله بروجردى (ره) پیشنهاد داد. ایـن طرح از سوى شاگردان امام و طلاب روشـن ضمیر حـوزه مورد استقبال و حمایت قرار گرفت .

اما رژیـم در محاسباتـش اشتباه کرده بود. لایحه انجمنهاى ایالتى و ولایتى کــه بــه موجب آن شرط مسلمان بودن, سوگند بــه قرآن کریـم و مرد بـودن انتخاب کنندگان و کاندیداها تغییر مـى یافت در 16 مهر 1341 ه.ش بــه تصـویب کـابینه امیـر اسـد الله علـم رسیـد. آزادى انتخابات زنان پـوششـى براى مخفى نگه داشتـن هدفهاى دیگر بـود. حذف و تغییر دو شـرط نخست دقیقا بــه منظور قانـونـى کـردن حضـور عناصر بهایـى در مصادر کشـور انتخاب شـده بـود. چنانکه قبلا نــیــز اشاره شــد پشتیبانى شاه از رژیـم صهیـونیستـى در تـوسعه مناسبات ایران و اسرأیل شرط حمایتهاى آمریکا از شاه بـود. نفوذ پیروان مسلک استعمارى بهأیت در قـواى سه گانه ایران ایـن شرط را تحقق مـى بخشید. امام خمینـى بــه همراه علماى بزرگ قـم و تهران بــه محض انتشار خبر تصویب لایحه مزبور پـس از تبادل نظر دست بــه اعتراضات هــمــه جانبه زدند .

نقـش حضرت امام خمینی در روشـن ساختـن اهداف واقعى رژیـم شاه و گوشزد کـردن رسالت خطیر علما و حـوزه هاى علمیه در ایـن شـرایط بسیار مـوثـر وکارساز بـود. تلگرافها و نامه ها سرگشاده اعتـراض آمیز علما بــه شاه و اسد الله علـم مـوجى از حمایت را در اقشار مختلف مردم برانگیخت. لحـن تلگرافهاى امام خمینـى بــه شاه و نخست وزیر تند و هشـدار دهنده بود.

بدیـن ترتیب ماجراى انجمنهاى ایالتى و ولایتـى تجربه اى پیروز و گرانقدر براى ملت ایران بویژه ازآن جهت بـود کــه طى آن ویژگیهاى شخصیتـى را شناختنـد کــه از هــر جهت براى رهبـرى امت اسلام شایسته بـود. بــا وجـود شکست شاه در ماجـراى انجمنها, فشار آمرکا بـراى انجـام اصلاحـات مـورد نظر ادامه یافت. شاه در دیماه 1341 هجـرى شمسى اصـول ششگانه اصلاحات خویـش ر بر شمرد و خـواستار رفراندوم شــد ... امام خمینى بار دیگر مراجع و علماى قـم را بــه نشست و چاره جویى دوباره فراخواند .

با پیشنهاد امام خمینى عید باستانـى نـوروز سال 1342 در اعتراض بــه اقدامات رژیم تحریـم شد. در اعلامیه حضرت امام خمینى از انقلاب سفید شاه بــه انقلاب سیاه تعبیـر و همسـویـى شـاه بـا اهـداف آرمیکا و اسرایل افشا شده بـود ... از سوى دیگر, شاه در مورد آمادگى جامعه ایـران بـراى انــجـام اصلاحات آمـریکا بــه مقامات واشنگتـن اطمینان داده بود و نام اصلاحات را انقلاب سفیـد نهاده بـود. مخالفت علما براى وى بسیار گران مى آمد .

امام خمینى در اجتماع مردم, بى پروا از شخص شاه بــه عنـوان عامل اصلـى جنایات و همپیمان بــا اسـرأیل یاد مـى کـرد و مـردم را بــه قیام فرا مـى خواند. امام خمینى در سخنرانى خـود در روز دوازده فروردیـن 1342 شدیدا از سکـوت علماى قـم و نجف و دیگر بلاد اسلامى در مقابل جنایات تازه رژیـم انتقاد کــرد و فرمود : امروز سکـوت همراهى بــا دستگاه جباراست حضـرت امام روز بعد ( 13 فـروردیـن 42 ) اعلامیه معروف خـود را تحت عنـوان شاه دوستى یعنى غارتگرى منتشر ساخت ... راز تإثیر شگفت پیام امام خمینى و کلام امام در روان مخاطبینـش کــه تــا مرز جانبازى پیـش مـى رفت را بــایــد در همیـن اصالت انـدیشه, صلابت راى و صـداقت بـى شـأبه اش بـا مـردم جستجـو کـرد .

سال 1342 بــا تحریـم مراسـم عید نوروز آغاز و بــا خـون مظلـومیـن فیضیه خـونرنگ شد. شاه بر انــجـام اصلاحات مـورد نظر آمریکا اصرار مـى ورزید و امام خمینى بر آگاه کردن مردم و قیام آنان در برابر دخـالتهاى آمـریکـا و خیـانتهاى شاه پـافشـارى داشت. در چهارده فروردیـن 1342 آیه الله العظمـى حکیـم از نجف طـى تلگرافهایى بــه علما و مراجع ایران خـواستار آن شــد کــه همگـى بــه طـور دسته جمعى بــه نجف هجرت کنند. ایــن پیشنهاد براى حفظ جان علماوکیان حـوزه ها مطرح شده بود .

حضرت امام خمینى بـدون اعتنا بــه ایـن تهدیـدها, پاسخ تلگراف آیه الله العظمى حکیـم را ارسال نمـوده و در آن تإکید کرده بـود کــه هجرت دسته جمعى علما و خالـى کـردن حـوزه علمیه قـم بــه مصلحت نـیـسـت .

امام خمینـى در پیامـى( بــه تایخ 12 / 2 / 1342 ) بمناسبت چهلـم فاجعه فیضیه بـر همـراهـى علما و ملت ایران در رویارویـى سـران ممـالک اسلامـى و دول عربـى بـا اسـرأیل غاصب تـإکیـد ورزیـــد وپیمـانهاى شـاه و اسـرأیل را محکـوم کــرد .

قیام 15 خرداد:

ماه محرم 1342 کــه مصادف بــا خرداد بـود فرا رسید. امام خمینى از ایـن فـرصت نهایت استفاده را در تحـریک مردم بــه قیام علیه رژیـم مستبد شاه بعمل آورد .

امام خمینى در عصر عاشـوراى سال 1383 هجرى قمـى( 13 خرداد 1342 شمسى ) در مدرسه فیضیه نطق تاریخـى خـویـش را کــه آغازى بر قیام 15 خرداد بود ایراد کــرد .

در همیـن سخنرانى بـود کــه امام خمینى بــا صداى بلند خطاب بــه شاه فرمـود : آقا مـن بــه شما نصیحت مـى کنـم, اى آقاى شاه ! اى جناب شاه! مـن بــه تو نیصحت مى کنم دست بردار از ایــن کارها, آقا اغفال مى کـنـنـد تو را. مـن میل ندارم کــه یک روز اگــر بخـواهند تـو بروى, هــمــه شکر کـنـنـد … اگــر دیکته مى دهند دستت و مى گـویند بخـوان, در اطـرافـش فکـر کـن …. نصیحت مرا بشنـو … ربط ما بیـن شاه و اسرأیل چیست کــه سازمان امنیت مـى گـوید از اسرأیل حـرف نزنیـد … مگر شاه اسـرأیلـى اســت ؟ شاه فـرمان خامـوش کـردن قیام را صادر کـرد. نخست جمع زیادى از یاران امام خمینـى در شـامگاه 14 خرداد دستگیـر و ساعت سه نیمه شب ( سحـرگاه پانزده خـرداد 42 ) صـدها کماندوى اعزامـى از مرکز, منزل حضرت امام خمینى را محاصره کــردنــد و ایشان را در حالیکه مشغول نماز شب بـود دستگیر و سـراسیمه بــه تهران بـرده و در بازداشتگاه باشگاه افسـران زندانـى کـردنـد و غروب آنروز بــه زندان قصر منتقل نمـودنـد ... صبحگاه پانزده خرداد خبـر دستگیرى رهبـر انقلاب بــه تهران, مشهد, شیـراز ودیگـر شهرها رسیـد و وضعیتـى مشـابه قـم پـدید آورد .

نزدیکترین ندیم همیشگى شاه, تیمسار حسیـن فردوست در خاطراتش از بکارگیرى تجربیات و همکارى زبده ترین مإموریـن سیاسى و امنیتى آمریکا براى سرکـوب قیام و همچنیـن از سراسیمگـى شاه و دربار و امراى ارتـش وساواک در ایـن ساعات پرده بـرداشته و تـوضیح داده اســت کــه چگـونه شاه و ژنرالهایـش دیـوانه وار فرمان سرکـوب صادر مى کــردنــد .

امام خمینـى, پـس از 19 روز حبـس در زندان قصـر بــه زنـدانـى در پـادگـان نظامـى عشـرت آبـاد منتقل شـد .

با دستگیرى امام خمینى  و کشتار وحشیانه مـردم در روز 15 خـرداد 42, قیام ظاهرا سرکوب شد. امام خمینى در حبـس از پاسخ گفتـن بــه سئوالات بازجـویان, بــا شهامت و اعلام اینکه هیئت حاکمه در ایـران و قـوه قضأیه آنرا غیر قانـونـى وفاقـد صلاحیت مـى داند, اجتناب ورزید. در شامگاه 18 فروردیـن سال 1343 بدون اطلاع قبلـى, امام خمینى آزاد و بــه قـم منتقل مـى شـود. بــه محض اطلاع مردم, شادمانى سراسر شهر را فرا مـى گیرد وجشنهاى باشکـوهـى در مـدرسه فیضیه و شهر بــه مـدت چنـد روز بـر پا مـى شـود ... اولیـن سالگـرد قیام 15 خـرداد در سال 1343 بــا صـدور بیانیه مشتـرک امام خمینـى و دیگر مراجع تقلید و بیانیه هاى جداگانه حـوزه هاى علمیه گرامـى داشته شـد و بــه عنـوان روز عزاى عمـومـى معرفـى شـد.

امـام خمینـى در همیـن روز ( 4 آبـان 1343 ) بیانیه اى انقلابـى صادر کــرد و درآن نـوشت : دنیا بـدانـد کــه هــر گرفتارى اى کــه ملت ایـران و ملل مسلمیـن دارنـد از اجـانب است, از آمـریکاست, ملل اسلام از اجـانب عمـومـا و از آمـریکـا خصـوصـا متنفــر اســت … آمـریکـاست کــه از اسـرأیل و هـواداران آن پشتیبـانـى مـى کنـد. آمریکاست کــه بــه اسرأیل قـدرت مـى دهـد کــه اعراب مسلـم را آواره کند. افشاگرى امام خمینى علیه تصـویب لایحه کاپیتـولاسیون, ایران را در آبـان سـال 43 در آستـانه قیـامـى دوبـاره قرار داد .

از طـرف دیگـر بــه مـوجب سنـدهـایـى کــه بعد از پیــــروزى انقلاب اسلامـى منتشر شد, کسانـى همچـون آقاى شریعتمدارى در ایـن زمان ( آبان 43 )از مـوقعیت و نفـوذ خـود استفاده کرده و کـوشیدنـد تــا طـرفـداران خـویـش را وادار بــه سکـوت و عدم حمایت از دعوت امام خمینى نـمـایـنـد ... سحرگاه 13 آبان 1343 دوباره کماندوهاى مسلح اعزامـى از تهران, منزل امام خمینى در قـم را محاصره کردند. شگفت آنکه وقت باز داشت, هماننـد سال قبل مصادف بــا نیایـش شبـانه امام خمینـى بـود .حضرت امام خمینى بازداشت و بــه همراه نیروهاى امنیتى مستقیما بــه فرودگاه مهرآباد تهران اعزام و بــا یک فروند هـواپیماى نظامى کــه از قبل آماده شده بـود, تحت الحفظ مامـوریـن امنیتى و نظامى بــه آنکارا پـرواز کـرد. عصـر آنـروز ساواک خبـر تبعیـد امام خمینى را بــه اتهام اقـدام علیه امنیت کشـور ! در روزنـامه ها منتشـر سـاخت.

علیرغم فضاى خفقان موجى از اعتراضها بـه صـورت تظاهرات در بازار تهران, تعطیلى طولانى مدت دروس حوزه ها و ارسال طومارها و نامه ها بــه سازمانهاى بیـن المللـى و مـراجع تقلیـد جلـوه گـر شد.

اقامت امام در ترکیه یازده ماه بــه درازا کشید در ایـن مدت رژیم شاه بــا شدت عمل بـى سابقه اى بقایاى مقاومت را در ایران در هـم شکست و در غیاب امام خمینـى بــه سرعت دست بــه اصلاحات آمریکا پسند زد. اقامت اجبارى در تـرکیه فـرصتـى مغتنـم بـراى امام بـود تــا تـدویـن کتـاب بزرگ تحـریـر الـوسیله را آغاز کند.

تبعیـد امـام خمینـى از تـرکیه بــه عراق:

روز 13 مهرماه 1343 حضرت امام بــه همراه فرزنـدشان آیه الله حاج آقا مصطفـى از ترکیه بــه تبعیدگاه دوم, کشـور عراق اعزام شدند ... امام خمینى پــس از ورود بــه بغداد براى زیارت مرقد أمه اطهار(ع) بــه شهــرهــاى کاظمیـن, سامـرا و کـربلا شتـافت ویک هفته بعد بــه محل اصلـى اقـامت خـود یعنـى نجف عزیمت کرد.

دوران اقامت طـولانـى و 13 ساله امام خمینـى در نجف در شـرایطـى آغاز شــد کــه هــر چند در ظاهر فشارها و محدودیتهاى مستقیـم در حـد ایـران و تـرکیه وجـود نـداشت امــا مخالفتها و کارشکنیها و زخـم زبانها نه از جبهه دشمـن رویارو بـلـکـه از ناحیه روحانى نمایان و دنیا خـواهان مخفى شده در لباس دیـن آنچنان گسترده و آزاردهنده بود کــه امام خمینى بــا هــمــه صبر و بردبارى معروفـش بارها از سختى شرایط مبارزه در ایـن سالها بــه تلخى تمام یاد کرده است. ولى هیچیک از ایـن مصـأب و دشـواریها نتـوانست او را از مسیـرى کــه آگـاهانه انتخاب کرده بود باز دارد .

امام خمینى سلسله درسهاى خارج فقه خـویـش را بــا هــمــه مخالفتها و کارشکنیهاى عناصـر مغرض در آبان 1344 در مسجـد شیخ انصارى (ره) نجف آغاز کــرد کــه تــا زمان هجـرت از عراق بــه پاریـس ادامه داشت .

حوزه درسى ایشان بــه عنـوان یکى از برجسته تریـن حـوزه هاى درسى نجف از لحـاظ کیفیت و کمیت شـاگـردان شنـاخته شـد .

امام خمینـى از بدو ورود بــه نجف بــا ارسال نامه ها و پیکهایى بــه ایران, ارتباط خویـش را بــا مبارزیـن حفظ نموده و آنان را در هــر منـاسبتـى بــه پـایـدارى در پیگیـرى اهـداف قیام 15 خـرداد فـرا مى خواند ... امام خمینى در تمام دوران پـس از تبعید, علیرغم دشواریهاى پدید آمـده, هیچگاه دست از مبارزه نکشیـد, وبا سخنـرانیها و پیامهاى خـویـش امیـد بــه پیـروزى را در دلها زنـده نگـاه مى داشت .

امام خمینى در گفتگـویى بــا نمانیده سازمان الفتح فلسطیـن در 19 مهر 1347 دیـدگاههاى خـویـش را دربـاره مسأل جهان اسلام و جهاد ملت فلسطین تشریح کــرد و در همیـن مصاحبه بر وجـوب اختصاص بخشـى از وجـوه شـرعى زکات بـه مجـاهـدان فلسطینـى فتـوا داد .

اوایل سال 1348 اختلافات بیـن رژیـم شاه و حزب بعث عراق بـر سـر مرز آبـى دو کشـور شدت گرفت. رژیـم عراق جمع زیادى از ایرانیان مقیـم ایــن کشـور را در بدتریـن شرایط اخراج کرد. حزب بعث بسیار کوشید تــا از دشمنى امام خمینى بــا رژیـم ایران در آن شرایط بهره گیرد .

چهار سال تـدریـس, تلاش و روشنگرى امام خمینـى تـوانسته بـود تــا حـدودى فضاى حـوزه نجف را دگرگـون سازد. اینک در سال 1348 علاوه بر مبارزین بیشمار داخل کشـور مخاطبیـن زیادى در عراق, لبنان و دیگـر بلاد اسلامـى بـودنـد کــه نهضت امام خمینـى را الگـوى خـویـش مى دانستند .

امـام خمینـى و استمـرار مبـارزه ( 1350 ـ 1356 ):

نیمه دوم سال 1350 اختلافات رژیـم بعثـى عراق و شاه بالا گـرفت و بــه اخراج و آواره شـدن بسیارى از ایرانیان مقیـم عراق انجامید. امام خمینى طـى تلگرافى بــه رئیـس جمهور عراق شدیدااقدامات ایـن رژیـم را محکـوم نمود. حضرت امام خمینى در اعتراض بــه شرایط پیـش آمده تصمیـم بــه خـروج از عراق گـرفت امــا حکـام بغداد بـا آگـاهـى از پیـامـدهـاى هجـرت امام خمینى در آن شـرایط اجـازه خـروج نـدادنـد .

سال 1354 در سالگرد قیام 15 خـرداد, مـدرسه فیضیه قـم بار دیگر شاهـد قیام طلاب انقلابـى بـود. فریادهاى درود بر خمینـى ومرگ بر سلسله پهلـوى بــه مـدت دو روز ادامه داشت پیـش از ایـن سازمانهاى چـریکـى متلاشـى شـده وشخصیتهاى مذهـى و سیاسـى مبـارز گـرفتـار زندانهاى رژیم بودند .

شاه در ادامه سیاستهاى مذهب ستیز خـود در اسفنـد 1354 وقیحـانه تاریخ رسمـى کشـور را از مبدإ هجرت پیامبر اسلام بــه مبدإ سلطنت شاهان هخامنشى تغـییر داد. امام خمینى در واکنیشى سخت, فتوا بــه حرمت استفاده از تاریخ بـى پایه شاهنشاهـى داد. تحریـم استفاده از ایـن مبدإ موهوم تاریخى همانند تحریـم حزب رستاخیز از سـوى مردم ایران استقبال شـد و هــر دو مـورد افتضاحـى براى رژیـم شاه شـده و رژیـم در سـال 1357 ناگزیـر از عقب نشینـى و لغو تـاریخ شاهنشاهى شــد .

اوجگیـرى انقلاب اسلامـى در سـال 1356 و قیـام مـردم:

امام خمینـى کــه بــه دقت تحـولات جارى جهان و ایـران را زیـر نظر داشت از فـرصت بــه دست آمـده نهایت بهره بـردارى را کـرد. امام خمینى در مرداد 1356 طـى پیامى اعلام کــرد : اکنـون بــه واسطه اوضاع داخلى و خارجى و انعکاس جنایات رژیـم در مجامع و مطبـوعات خارجى فرصتـى اســت کــه بــایــد مجامع علمى و فرهنگـى و رجال وطنخـواه و دانشجـویان خارج و داخل و انجمنهاى اسلامـى در هـر جایـى درنگ از آن استفاده کـنـنـد و بى پرده بپا خیزند .

شهادت آیه الله حاج آقا مصطفى خمینى در اول آبان 1356 و مراسـم پر شکـوهـى کــه در ایران برگزار شـد نقطه آغازى بـر خیزش دوباره حـوزه هاى علمیه و قیام جامعه مذهبى ایران بـود. امام خمینى در همان زمان بــه گـونه اى شگفت ایـن واقعه را از الطـاف خفیه الهى نامیده بـود. رژیـم شاه بــا درج مقاله اى توهیـن آمیز علیه امام در روزنامه اطلاعات انتقام گرفت. اعتراض بــه ایـن مقاله, بــه قیام 19 دى مـاه قـم در سـال 56 منجـر شـد کــه طــــى آن جمعى از طلاب انقلابـى بــه خـاک و خـون کشیـده شـدنـد ... شاه علیـرغم دست زدن بــه کشتارهاى جمعى نتـوانست شعله هاى افروخته شـده را خامـوش کــنــد .

او بسیج نطـامـى و جهاد مسلحـانه عمـومـى را بعنــــوان تنها راه باقیمانـده در شرایط دست زدن آمریکا بــه کـودتاى نظامـى ارزیابـى مى کــرد .

هجـرت امـام خمینـى از عراق بــه پـاریـس:

در دیدار وزراى خارجه ایران و عراق در نیویورک تصمیـم بــه اخراج امام خمینـى از عراق گرفته شـد. روز دوم مهر 1357 منزل امام در نجف بـوسیله قـواى بعثـى محاصره گردیـدانعکاس ایـن خبر بــا خشـم گستـرده مسلمانان در ایران, عراق و دیگـر کشـورها مـواجه شـد .

روز 12 مهر ,امام خمینى نجف را بــه قصد مرز کـویت ترک گفت. دولت کویت بــا اشاره رژیـم ایران از ورود امام خمینى بــه ایـن کشـور جلوگیرى کـرد. قبلا صحبت از هجـرت امام خمینى بــه لبنـان و یــا سـوریه بـود امـا ایشان پـس از مشـورت بــا فـرزنـدشان ( حجه الاسلام حاج سیـد احمـد خمینـى ) تصمیـم بــه هجـرت بــه پاریـس گرفت. در روز 14 مهر ایشان وارد پاریس شدند .

و دو روز بعد در منزل یکى از ایرانیان در نوفل لوشاتـو ( حـومه پاریـس ) مستقـر شـدنـد. مإمـوریـن کاخ الیزه نظر رئیـس جمهور فـرانسه را مبنـى بـر اجتناب از هرگـونه فعالیت سیاسـى بــه امام خمینى ابلاغ کـردنـد. ایشان نــیــز در واکنشـى تنـد تصـریح کـرده بـود کــه اینگونه محدودیتها خلاف ادعاى دمکراسى اســت و اگــر او ناگزیر شـود تــا از ایـن فرودگاه بــه آن فـرودگاه و از ایـن کشور بــه آن کشـور بـرود بـاز دست از هـدفهایـش نخـواهـد کشیـد .

امام خمینى در دیماه 57 شوراى انقلاب را تکشیل داد. شاه نــیــز پـس از تشکیل شـوراى سلطنت و اخذ رإى اعتماد بـراى کـابینه بختیار در روز 26 دیماه از کشـور فـرار کرد. خبـر در شهر تهران و سپـس ایران پیجید و مردم در خیابانها بــه جشـن و پایکـوبى پرداختند .

بـازگشت امـام خمینـى بــه ایـران پـس از 14 سـال تبعیـد:

اوایل بهمـن 57 خبر تصمیم امام خمینى در بازگشت بــه کشور منتشر شد. هــر کـس کــه مى شنید اشک شـوق فرو مـى ریخت. مردم 14 سال انتظار کشیده بـودنـد. امــا در عیـن حال مردم و دوستان امام نگـران جان ایشان بـودند چرا کــه هنوز دولت دست نشانده شاه سر پا و حکومت نظامى بر قرار بود. امــا امام خمینى تصمیـم خویـش را گرفته و طى پیامهایى بــه مردم ایران گفته بـود مى خـواهد در ایـن روزها سرنـوشت ساز و خطیر در کنار مردمـش باشد. دولت بختیار بــا هماهنگى ژنرال هایزر فـرودگـاههاى کشـور را بــه روى پـروازهـاى خـارجى بست.

دولت بختیار پـس از چنـد روز تـاب مقـاومت نیاورد و ناگزیـر از پذیرفتـن خـواست ملت شـد. سرانجام امام خمینـى بامداد 12 بهمـن 1357 پـس از 14 سال دورى از وطـن وارد کشـور شـد ... استقبال بـى سـابقه مـردم ایـران چنـان عظیـم و غیـر قـابل انکـار بــود کــه خبرگزاریهاى غربـى نــیــز ناگزیر از اعتراف شـده و مستقبلیـن را 4 تــا 6 میلیون نفر برآورد کــردنــد .

سرنگونى نظام شاهنشاهى و پیروزى انقلاب اسلامى 22 بهمن یوم الله:

روز 19 بهمـن 1357 پرسنل نیروى هـوایى در محل اقامت امام خمینى (مـدرسه علـوى تهران) بـا ایشـان بیعت کـردند.

سفارت آمریکا و شـوروى بـوسیله ساواکیها و پـس مانده هاى رژیـم شاه و بــا تحریک گروهکهاى کمـونیستـى بــه اصطلاح مجاهدین خلق ( منافقیـن ) در حـرکتهاى ایذایـى علیه انقلاب مشـارکت فعال داشتنـد ... گـروهک تروریستـى فرقان , اندیشمند برجسته و عضـو شـوراى انقلاب , علامه مرتضى مطهرى را در تاریخ 12/2/58 و آیه الله قاضـى طباطبایى 10/ 8/58 و دکتر محمـد مفتح 28/9/58 و حاج مهدى عراقـى و پسـرش 4/6/58 تـرور کـرد و در تـرور آقـایان هـاشمـى رفسنجـانـى و مـوسـوى اردبیلـى نـاکـام مـاند .

کمتر از دو ماه از پیروزى انقلاب نمـى گذشت کــه 2 / 98 درصد راى دهندگان در رفرانـدوم 12 فروردین سال 58 در یکـى از آزادتـریـن انتخـابـات تـاریخ ایـران رإى بــه استقـرار نظام جمهورى اسلامـى دادند و متعاقب آن انتخابات پیاپى براى تدویـن و تصـویب قانـون اساسـى و انتخاب نمایندگان مجلـس شـوراى اسلامـى برگزار گردید .

امام خمینى پـس از پیروزى انقلاب در تاریخ دهـم اسفنـد 1357 از تهران بــه قـم آمده بود و تازمان ابتلإ بــه بیمارى قلبى 2 بهمـن 1358 ) در ایـن شهر بود ... حضرت امام خمینى پــس از 39 روز مداوا در بیمارستان قلب تهران , مـوقتا در منزلى واقع در منطقه دربند تهران ساکـن شــد و سپـس در تاریخ 27 / 2 / 1359 بنا بــه تمایل خـود بــه منزلـى محقر متعلق بــه یکـى از روحـانیـون ( حجه الاسلام ) سیـد مهدى امــــام جمارانـى ) در محله جماران نقل مکـان کـرد و تـا زمـان رحلت در همین منزل ماند .

در انتخابات اولیـن دوره ریاست جمهورى ایران ( 5 / 11 / 1358 ) و در حالیکه امام خمینـى در بیمارستان قلب تهران بستـرى بـود , آقاى ابـو الحسـن بنى صدر از رقباى خـود پیشـى گرفت ... او کــه در آستانه پیـروزى انقلاب بــه کشـور بازگشته بـود بـا سخنـرانیهاى و ارأه کتابهاى خـویـش از خـود چهره اى مـذهبـى انقلابـى و اقتصاد دانى آگاه ارأه مى کــرد .

امام خمینى در مراسـم حکم تنفیذ ریاست جمهورى وى فرمودند : مـن یک کلمه بــه آقاى بنى صدر تذکر مى دهم ... ایــن کلمه براى هــمــه است: (( حب الدنیا راس کل خطیئـه)) کیـش شخصـیت آقاى بنى صدر و قدرت طلبـى وى مـانع از بکـار گیـرى ایـن نصیحت شـد. وحدت ملـى بــا اختلاف افکنیهاى بنـى صدر بــه مخاطره افتاده بـود .

سرانجام امام خمینى طـى حکمـى کـوتاه در 20 خرداد 1360 بنى صدر را از فرماندهى کل قوا عزل و متعاقب آن مجلـس شوراى اسلامى رإى بــه بى کفایتى وى داد .

از ایــن پـس منافقیـن رسما دست بــه اقدامات براندازى و فعالیتهاى تروریستـى زدندو سران و اعضاى آن در خانه هاى تیمى مخفى شدند ... حزب جمهورى اسلامى در رإس حملات تروریستـى منافقیـن قرار داشت ... ایـن حزب پـس از پیـروزى انقلاب بـا همت بزرگانـى همچـون حضـرات آقـایان : خـامنه اى , دکتـر بهشتـى , دکتـر بـاهنـر , هـاشمـى رفسنجانى , و موسـوى اردبیلى بــه منظور سازماندهى نیروهاى مومـن بــه راه امام خمینى و مقـابله بـا تحـرکات گـروهکهاى سیاسـى ضـد انقلاب تشکیل شده بود .

آیه الله خامنه اى روز 6 تیر ماه 1360 بـر اثر انفجار بمبـى کــه منافقیـن در مسجـد ابـاذر تهران کـار گذاشته بـودنـد بــه هنگـام سخنرانـى مجروح گردیـد ... فرداى آن روز فاجعه اى عظیـم بــه وقـوع پیوست ... 72 تـن از کار آمدتریـن عناصر نظام اسلامى و یاران امام خمینى کــه در میان آنان رئیـس دیوانعالى کشـور ( دکتر بهشتى ) , چند تـن از وزرا , تعدادى از نمایندگان مجلس شوراى اسلامى وجمعى از مسئولیـن قـوه قضـأیه وجمعى از منتفکـریـن و نـویسنـدگان و نیروهاى انقلابـى حضـور داشتند , در مقر حزب جمهور اسلامى بر اثر انفجار بمبى قوى کــه عامل نفوذى سازمان منافقیـن کار گذاشته بود , شهید شدند ... دو ماه بعد در روز 8 شهریـور 1360 آقاى محمد على رجایـى چهره محبـوب مردم ایران کــه بعد از عزل بنـى صدر از سـوى مردم بــه ریاست جمهورى انتخاب شده بود بــه همـران حجـه الاسلام دکتر محمـد جـواد باهنـر ( نخست وزیر ) در محل کار خـویـش بــا انفجار بمبى دیگر بــه شهادت رسیدند .

منافقین در نظر مردم ایران منفورتریـن مجرمینى هستند کــه هیچگاه جنایات جانیان مشهور تـاریخ معاصـر ایـران بــه آنان نمـى رسـد ... علاوه بـر شهادت 72 نفر از محبـوبتریـن شخصیتهاى نظام اسلامـى در انفجار مقـر حزب جمهورى اسلامـى وشهادت رئیـس جمهور و نخست وزیر ایران , چهره هاى برجسته دیگرى نــیــز بـوسیله اقـدامات تروریستـى منافقیـن از مردم ایران گرفته شـدنـد کــه مـى تـوان از ترور آیه الله صـدوقـى امام جمعه یزد ( 11 / 4 / 61 ) , تـرور آیه الـله دستغیب امام جمعه شیراز ( 20 / 9 / 60 ) , ترور آیه الله مدنـى امام جمعه تبـریز ( 20 / 6 / 60 ) , آیه الله قـدوسـى بــه همراه سرتیپ دستجردى ( 14 / 6 60 ) و ترور حجه الاسلام هاشمـى نژاد ( 7 / 7 / 60 ) و دهها شخصیت روحـانـى دیگـر نام بـرد کــه هـر یک در منطقه اى وسیع از ایران بـر دلهاى مـردم حکـومت داشتنـد و نقـش آفـرینـان نهضت امـام خمینـى بـودند.

جنگ تحمیلـى و دفـاع 8 سـالهامام خمینى و ملت ایـران:

شکست طرحهاى برانـداز نظام جمهورى اسلامـى بــا استفاده از محاصره اقتصادى و سیاسـى کــه از سـوى آمـریکا در جهان پیگیرى مـى شـد و شکست ایـن کشـور در عملیات صحراى طبـس پـس از اشغال لانه جاسـوس آمریکا , و ناکامى در تجزیه کردستان , هیئت حاکمه ایـن کشور را در سال 1359 بــه سمت تجربه راه حل نظامى تمام عیار سـوق مـى داد

روحیه قـدرت طلبـى صـدام و خصـومتهاى مـرزى گذشته دو کشـور نــیــز شرایطـى ا یدهآل براى آمریکا پـدیـد مـى آورد تــا بــه صـدام براى تجاوز و ا شغال نظامـى ایران چـراغ سبز داده و فرمان عملیات را صادر کــنــد .

به هـر حـال ارتـش عراق در روز 31 شهریـور 1359 تجـاوز گستـرده تظامى خـویـش را در طول 1280 کیلومتر مرز مشترک از شمالى تریـن نقطه مـرز مشتـرک بــا ایران تــا بنـدر خـرمشهر و آبادان در جنـوب ایران آغاز کــرد ... همزمان هـواپیماهاى نظامى عراق فرودگاه تهران و منـاطق دیگر را( در سـاعت 2 بعد از ظهر) بمبـاران کـردند.

ارتـش ایران کــه بر اثر حـوادث انقلاب بــه شدت آسیب دیده و از هـم گسیخته بـود , دوران اولیه بـازسـازى خـود را مـى گذراند.

سپاه تازه تإسیـس پـاسـداران انقلاب ا سلامـى کــه بــه فـرمان امام خمینـى تشکیل شـده بود در آغاز راه بـود و نیـرو , تجهیزات , و تجـربه کـافـى در روزهـاى نخست جنگ نداشت.

نخستیـن واکنشهاى امام خمینى واولین پیامها و سخنرانیهاى امام خمینى در رابطه بـا تجـاوز ارتـش عراق از لحـاظ شنـاخت شخصیت وى و نــوع فرماندهـى او بسیار جالب تـوجه اســت کــه در اینجا مجال بازگـویـى ظرافتها و ویژگیهاى آن نـیـسـت ... امام خمینى بـى درنگ فرمان مقاومت صادر کــرد .

قبلا فرمان امام خمینى مبنى بر بسیج عمومى و تشکیل ارتـش بیست میلیونى بـا استقبـال جـوانـان انقلابـى ایـران مـواجه و آمـوزش و اعزام بسیجیـان بــه جبهه هـا فضـاى ایـران را دگـرگـون سـاخته بــود ... مـوفقیتهاى پیاپـى رزمنـدگان سپـاه اسلام آثـار شکست را در جبهه بعثیها نمایان ساخت .

انـواع سلاحهاى پیشرفته اى کــه حتـى در شـرایط صلح نــیــز تهیه آنها دشـوار و بــه چنـدیـن سال پیگیـرى و مذاکـره و امتیاز دادن نیاز داشت بــه سـرعت در اختیـار صـدام قـرار گرفت.

مـوشکهاى اگزوسه و هواپیماهاى سوپراتاندارد فرانسـوى از آنجمله اند ... امام خمینى در شرایطـى دفاع مقدس ملت را هدایت مى کــرد کــه جمهورى اسلامى رسما از سـوى آمریکا و اروپا تحریـم تسلیحاتى شده بود و براى یافتـن یک قطعه هواپیماهایش مى بایست ماهها وقت صرف کــنــد .

سقوط صدام بــه دست سپاه اسلام کوس شکست چندیـن قدرت بزرگ جهان را در مقابله بـا انقلاب اسلامـى بــه صـدا در مـى آورد ... اینک بـرخلاف گذشته هــمــه تلاشهاى آمـریکا و شـوراى امنیت بـر مسـدود کـردن راه پیشروى رزمندگان ایرانـى و جلـوگیرى از سقـوط صدام متمرکز شـده بـود ... قطعنامه 598 شـوراى امنیت از تصویب گذشت ... ایـن قطعنامه قسمت عمـده نظرات و شرایط قبلـى ایران براى ترک نبـرد را کــه از آغاز دفاع خـویـش بر آنها اصرار مـى ورزید ولـى سازمانهاى بیـن المللـى بــه امید پیروزى صدام زیر بار نمى رفتند , پذیرفته بـود

ایـن گروه در پایان بررسى بــه اتفاق آرإ نظر خـویـش را مبنى بر آماده بـودن شـرایط بـراى اثبـات حقانیت جمهورى اسلامـى در دفاع مقـدس 8 ساله و تـرک مخـاصمه بـر اساس مفاد قطعنامه 598 بـود .

پیـام امـام خمینـى معروف بــه پیـام قبـول قطعنـامه تعبیـر امام خمینـى از پذیـرش قطعنامه بــه عنـوان جام زهـر خـود حقایقـى ناگفته دارد و حاوى نکات ظریف بسیارى اســت کــه بیان آنها در ایـن مقاله نمـى گنجـد و فــقــط بــه ذکر فـرازى از پیام امام خمینىدر ایـن رابطه بسنـده مـى شـود : و امــا در مـورد قبـول قطعنامه کــه حقیقتا مسئله بسیار تلخ و ناگـوارى براى هــمــه و خصـوصا براى مـن بود , ایـن اســت کــه مـن تــا چند روز قبل معتقد بــه همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در چنگ بـودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجراى آن مـى دیدم ولى بــه واسطه حـوادث و عواملـى کــه از ذکر آن فـعلا خـوددارى مـى کنـم و بـه امید خـداوند در آینده روشـن خواهد شــد و بــا تـوجه بــه نظر تمامى کارشناسان سیاسى و نظامى سطح بالاى کشور کــه مـن بــه تعهد و دلسوزى و صداقت آنان اعتماد دارم , بــا قبول قطعنامه و آتـش بس موافقت نمودم و در مقطع کنونى آن را بــه مصلحت انقلاب و نظام مى دانـم و خـدا مـى دانـد کــه اگــر نبـود انگیزه اى کــه هــمــه ما و عزت و اعتبار مـا بـایـد در مسیـر مصلحت اسلام و مسلمین قربانى شـود هرگز راضـى بــه ایـن عمل نمى بـودم و مـرگ و شهادت بـرایـم گـواراتـر بـود.

اما چاره چیست کــه هــمــه بــایــد بــه رضایت حق تعالى گردن نهیم ومسلـم ملت قهرمـان و دلاور ایـران نــیــز چنیـن بـوده و خـواهـد بـود …

از جمله شگفتیهاى دوران طـولانـى دفاع مقـدس ملت ایـران آنکه در تمام ایـن مـدت مردم ایران نشاط خـود را براى سازندگـى و جبران خـرابیهاى بــه ارث مانده از رژیـم سابق هیچگاه از دست ندادنـد و در همیـن مـدت علاوه بر اداره کامل امـور جبهه ها , طرحهاى بزرگ بازسازى و نوسازى کشـور از پروژه هاى عظیـم سد سازى و راه سازى گرفته تــا طرحهاى توسعه اکتشافات و بهره بـردارى نفتـى و تـوسعه نیروگاههاى انرژى و بهسازى امور کشاوزرى و افزایـش دانشگاهها و مراکز تحقیقاتى کشـور و دیگر امـور مربـوط بــه تـوسعه ملى را بــا جدیت دنبال کــردنــد .

امـام خمینـى در تــــاریخ 4 / 2 / 1368 بــه منظور اصلاح و تکمیل ارکان تشکیلات نظام اسلامى طى نامه اى بــه رئیـس جمهور وقت ( حضرت آیه الله خـامنه اى ) هیئتـى از صـاحب نظران و کـارشنـاسـان را مسئول بررسى و تـدویـن اصلاحات لازم در قانـون اساسـى بـر اساس 8 محور تعیین شده در همیـن نامه نمود ... اصلاح مواد مربوط بــه شرایط رهبـرى , تمرکز در قـوه مجـریه و قضأیه و صـدا و سیما و وظایف مجمع تشخیص مصحلت نظام از اهـم ایـن موارد بود ... مواد اصلاح شده قـانـون اسـاسـى در تـــــاریخ 12 آذر 1368 ( بعد از رحلت ) بــه رفرانـدوم عمـومـى گذاشته و بــا اکثریت مطلق آرإ بــه تإیید ملت ایران رسید .

دفـاع از پیامبـر اسلام و ارزشهاى دینـى آخـریـن رویارویـى امام خمینى بــا غرب:

ماجـراى تـدویـن و انتشار وسیع کتاب مبتذل آیات شیطانـى نـوشته سلمان رشدى و حمایت رسمـى دولتهاى غربـى از آن سر آغازى بر فصل تهاجـم فرهنگى بـود ... امام خمینى بــا تـوجه بــه دلایل و واقعیتهاى فـوق در تاریخ 25 / 11 / 1367 در ضمـن چند سطر کـوتاه بــا صـدور حکـم ارتداد و اعدام سلمانى رشدى و ناشریـن مطلع از محتواى کفر آمیز ایـن کتـاب , انقلابـى دیگـر بـر پـا کرد.

سالهاى آخر عمر امام خمینى و حوادث ناگوار:

چند حادثه در ایـن سالها اتفاق افتاد کــه اثر آن بر روح و خاطرهامام خمینى سنگینى مى کــرد ... یکى از ایـن حوادث , شهادت مظلومانه حجاج بیت الله الحرام در کنار خانه خدا و در مراسـم حج سال 1366 بود.

در پهنه مسأل داخلى نــیــز شرایطـى کــه منجر بــه برکنارى قأم مقام رهبـرى از سـوى امام خمینـى ( در تاریخ 8 / 1 / 68 ) گردیـد از جمله حوادث ناگوار دیگر بـود ) امام خمینى درآخریـن نامه اى کــه خطاب بــه وى نـوشت و منجر بــه پذیرش استعفا و برکنارى او از قأم مقام رهبرى گردید ایـن نکته را تصریح کرده بـود کــه او از ابتدا بــا انتخاب آقاى منتظرى بــه عنـوان رهبر آینده نظام اسلامـى مخالف بوده و ایشـان را فاقد طاقت لازم براى پذیرش ایــن مسئولیت سنگیـن و خطیر و مشکل مى دانسته اســت .

رحلت امـام خمینـى :

در آستـانه نیمه خـرداد سـال 1368 خـود را در آماده ملاقات عزیزى مى کــرد کــه تمام عمرش را براى جلب رضاى او صرف کرده بـود و قامتش جز در بـرابـر او , در مـقابل هیچ قدرتى خـم نشده , و چشـمانش جز براى او گریه نکرده بـود ... سروده هاى عارفانه اش هــمــه حاکى از درد فـراق و بیان عطـش لحظه وصال محبوب بـود ... و اینک ایـن لحظه شکـوهمنـد بـراى او , و جانــکاه و تحمل ناپذیر بـراى پیروانـش , فـرا مـى رسید .امـام خمینـى خـود در وصیتنامه اش نـوشـته اســت : بــا دلى آرام و قلبـى مطمئن و روحى شاد و ضمیرى امیدوار بــه فضل خدا از خدمت خـواهران و برادران مرخص و بــه سـوى جایگاه ابــدى سفر مى کنـم و بــه دعاى خیر شما احتیاج مبرم دارم و از خداى رحمن و رحیـم مى خـواهـم کــه عذرم را در کوتاهى خدمت و قصـور و تقصیر بپذیـرد و از مـلت امـیدوارم کــه عذرم را در کـوتاهى ها و قصـور و تقصیـرها بـپذیـرنـد و بـا قــدرت و تصمیـم و اراده بــه پیش بروند.

ساعت 20 / 22 بعداز ظهر روز شنبه سیزدهـم خـرداد ماه سـال 1368 لحظه وصال بـود ... قــلبـى از کار ایستـاد کــه میلیـونها قلــب را بـه نور خدا و معنـویت احـیاء کرده بـود.

روز شمار برخی مبارزات و تبعیدهای حضرت امام خمینى (ره)

16 مهرماه سال 1341
جلسه مهم حضرت امام خمینى (ره) بــا مراجع قم در رابطه بــا انجمنهاى ایالتى و ولایتى

11 آذر ماه سال 1341
لغو تصویبنامه ساختگى انجمنهاى ایالتى و ولایتى بــه دنبال مبارزات پیگیر حضرت امام خمینى (ره) و صدور پیام حضرت امام خمینى (ره) در مورد ختم ایــن غائله

2 بهمن سال 1341
تحریم رفراندوم غیر قانونى و قلابى شاه از سوى حضرت امام خمینى (ره)

2 فروردین ماه سال 1342
فاجعه خونین مدرسه فیضیه بــه دست عمال رژیم شاه

15 خرداد سال 1342
دستگیرى شبانه حضرت امام خمینى (ره) ... قیام تاریخى ملت ایران در اعتراض بــه دستگیرى حضرت امام (ره)

4 تیرماه سال 1342
انتقال حضرت امام خمینى (ره) از پادگان قصر بــه سلولى در عشرت آباد.

21 فرودین سال 1343
سخنرانى تاریخى حضرت امام خمینى (ره) در مسجد اعظم قم پــس از آزادى از حبس و حصر.

4 آبان 1343
سخنرانى کوبنده حضرت امام خمینى (ره) بــه مناسبت طرح اسارتبار کاپیتولاسیون.

13 آبان 1343
بازداشت و تبعید حضرت امام خمینى (ره) بــه ترکیه

21 آبان سال 1343
انتقال حضرت امام خمینى (ره) از آنکارا بــه بورساى ترکیه

13 مهرماه سال 1344
انتقال حضرت امام خمینى (ره) از ترکیه بــه بغداد

16 مهرماه 1344
حرکت امام خمینى (ره) از سامرا بــه کربلا بعد از تبعید بــه عراق

23 مهرماه 1344
ورود و استقرار حضرت امام خمینى در نجف بعد از تبعید بــه عراق

23 آبان 1344
شروع درسهاى حوزه‏اى حضرت امام خمینى در نجف پــس از تبعید بــه عراق

12 اردیبهشت 1356
پیام حضرت امام خمینى (ره) بــه مناسبت چهلم شهداى قم

2 مهرماه 1357
محاصره منزل حضرت امام خمینى (ره) توسط نیروهاى بعثى عراق

10 مهرماه 1357
هجرت حضرت امام خمینى (ره) از عراق بــه سوى کویت

13 مهرماه 1357
هجرت حضرت امام خمینى (ره) از عراق بــه فرانسه

12 بهمن 1357
بازگشت امام خمینى (ره) بــه میهن اسلامى پــس از 15 سال تبعید.

 

سخنان امام خمینی

 

سخنان امام خمینی

 

ـ میزان بازماندن از حق؛ متابعت هوای نفس است.

ـ ما بــایــد ایــن را بفهمیم کــه هــمــه چیز هستیم و از هیچ کس؛ کم نداریم.

ـ توکل بــه خدای تعالی؛ یکی از فروع توحید و ایمان است.

ـ یقین بــه حقیقت؛ ثمره توحید است.

ـ غرور و غفلت؛ انسان را بــه تباهی می کشاند.

ـ یأس؛ از جنود شیطان اســت و امید؛ از جنود خداست؛ همیشه امیدوار باشید.

ـ عزت نفس؛ مبدأش توکل علی اللّه و اعتماد بر حق تعالی است.

ـ هــر قدمی کــه بــرای تحصیل علم برمی دارید؛ قدمی هم بــرای کوبیدن خواسته های نفسانی؛ تقویت قوای روحانی؛ کسب مکارم اخلاق؛ تحصیل معنویات و تقوا بردارید.

ـ اگــر ایمان وارد قلب شود؛ کارها اصلاح می شود.

ـ اگــر در کارها نیت خالص نباشد؛ انسان را از درگاه ربوبی دور می کند.

ـ خدا نکند انسان پیش از آنکه خود را بسازد؛ جامعه بــه او روی آورد و در میان مردم؛ نفوذ و شخصیتی پیدا کند؛ کــه خود را می بازد.

ـ پیش از آنکه فرصت از دست برود؛ چاره بیندیشید.

ـ توجه بــه او (خدا) را از یاد نبرید؛ توجه بــه او؛ منشأ خیرات است.

ـ بــایــد بــه قلبتان برسانید کــه هرکاری انــجـام می دهید؛ در محضر خدا هستید.

ـ بــه خدا متوجه شوید؛ تــا دل ها بــه تو متوجه شود.

ـ صبر در معاصی؛ منشأ تقوای نفس است.

ـ لازمه فراموشی حق تعالی آن اســت کــه انسان خود را فراموش کند.

ـ دوراندیش باشید؛ عواقب امور را بسنجید؛ عقبه های خطرناکی کــه دارید؛ بــه یاد آورید و از فشار قبر؛ عالم برزخ؛ مشکلات و شدایدی کــه بــه دنبال آن است؛ غفلت نکنید.

ـ ایــن دنیا بــا تمام زرق و برق ظاهری اش؛ ناچیزتر از آن اســت کــه قابل محبت باشد.

ـ قلب جوان؛ لطیف و ملکوتی اســت و انگیزه های فساد در آن ضعیف است؛ لیکن هرچه سن بالا رود؛ ریشه گناه در قلب قوی تر و محکم تر می گردد؛ تــا جایی کــه کندن آن از دل مــمــکن نیست.

ـ مقامی کــه بــرای بندگان صالح خدا در نظر گرفته شده؛ تمام دنیا و مافیها ـ بــا آن جلوه های ساختگی ـ در مقابل آن؛ بــه قدر پشیزی ارزش ندارد.

ـ جز بــه خالق یکتا؛ بــه احدی توجه نداشته باشید.

ـ عید واقعی آن وقتی اســت کــه انسان رضای خدا را بــه دست بیاورد و درون خود را اصلاح کند.

ـ خود را بــه ساده زیستن عادت دهید و از تعلق قلب بــه مال و منال و جاه و مقام بپرهیزید.

ـ خداخواهی؛ سعه صدر می آورد و سعه صدر؛ تواضع و عزت نفس می آورد.

ـ آنچه کــه انسان را بــه مراتب عالی انسانیت می رساند؛ کوشش خود انسان است.

ـ آنچه کــه در عالم آخرت واقع می شود؛ چیزی اســت کــه در ایــن دنیا تهیه گردیده است.

ـ قلب انسان؛ مانند آینه صاف و روشن اســت و بر اثر توجه فوق العاده بــه دنیا و کثرت معاصی؛ کدر می شود.

ـ زندگی در دنیای امروز؛ زندگی در مدرسه اراده اســت و سعادت و شقاوت هــر انسانی بــه اراده همان انسان رقم می خورد.

ـ از حالا کــه جوان هستید و قوای جوانی محفوظ است؛ جدیت کنید بــه اینکه هوای نفس را از نفس خودتان خارج کنید.

ـ خدای تعالی دوست دارد کــه در وقت ذکر او؛ بنده؛ منقطع بــه ســوی او و متضرع و خالص باشد.

ـ حب دنیا و نفس؛ بزرگ ترین حجاب های رخسار محبوب است.

ـ میزان ارزش؛ ایــن دو خاصه است: علم و تقوا توأماً.

ـ در اسلام؛ هــمــه امور مقدمه انسان سازی است.

ـ علم توحید هم اگــر بــرای غیرخدا باشد؛ از حُجب ظلمانی است.

ـ اگــر انسان خباثت را از نهادش بیرون نکند؛ هرچه درس بخواند و تحصیل نماید؛ نه تنها فایده ای بر آن مترتب نمی شود؛ بـلـکـه ضررها دارد.

ـ دلبستگی بــه رحمت حق؛ منشأ تربیت نفوس و نرم شدن قلوب می شود.

ـ تقویت روح؛ بــه ایــن اســت کــه توجه تان بــه خدای تبارک و تعالی زیاد باشد.

ـ روحانیی کــه خود را پیرو و شیعه علی بن ابی طالب علیه السلام می داند؛ مــمــکن نـیـسـت بــه مشتهیات دنیا توجهی داشته باشد.

ـ دلبستگی بــه هرچه کــه غیر حق است؛ خار طریق سلوک الی اللّه است.

ـ قدرت طلبی از هرکه باشد؛ از شیطان است.

ـ کبر؛ از اخلاق خاصه شیطان است.

ـ از نتایج صبر؛ تربیت نفس است.

ـ اگــر بــه سبب اعمال و کردار و رفتار ناروای شما یک نفر گمراه شده و از اسلام برگردد؛ مرتکب اعظم کبایر می باشید.

ـ عالم سوء؛ عالم متوجه بــه دنیا و عالمی کــه در فکر حفظ مسند و ریاست باشد؛ نمی تواند بــا دشمنان اسلام مبارزه نماید.

ـ قبل از آنکه عنان اختیار از کف شما ربوده شود؛ خود را بسازید و اصلاح کنید.

ـ علم و تقوا اگــر در کسی جمع باشد؛ در دنیا و آخرت سعادتمند است.

ـ توجه بــه زرق و برق دنیا؛ انسان را از آن احساس انسانی اش می برد.

ـ خودبینی؛ ارث شیطان است.

ـ راه مستقیم الهی اســت کــه می تواند انسان را از نقص؛ رو بــه کمال ببرد.

ـ مقاصد وقتی کــه عالی شد؛ زحمت های در راه آن مقصد؛ بــایــد در نظر انسان نباشد.

ـ ایمان؛ نوری اســت الهی کــه قلب را مورد تجلیات حق تعالی قرار می دهد.

ـ بــرای هــر کسی؛ هــر کاری کــه بکند؛ باز جای توبه هست؛ در توبه باز اســت و رحمت خدا واسع است.

ـ اهمیت امراض نفسانیه؛ هزاران درجه بیشتر از امراض جسمانیه است.

ـ تمام فسادهایی کــه در عالم پیدا می شود؛ از خودخواهی پیدا می شود.

ـ آن علمی کــه شروع بشود بــه اسم ربّ؛ نور هدایت دارد.

ـ وای بــه حال طالب علمی کــه علوم؛ در قلب او کدورت و ظلمت آورد.

ـ علم نور است؛ ولــی در دل سیاه و قلب فاسد؛ دامنه ظلمت و سیاهی را گسترده تر می سازد.

ـ در درس و بحث؛ اخلاص داشته باشید تــا شما را بــه خدا نزدیک کند.

ـ علمی کــه انسان را بــه خدا نزدیک می کند؛ در نَفس دنیا طلب؛ باعث دوری بیشتر از درگاه ذی الجلال می گردد.

ـ حزب اللّه باشید و از زرق و برق زندگی و جلوه های ساختگی آن بپرهیزید.

ـ گمان نمی کنم عبادتی بالاتر از خدمت بــه محرومین وجود داشته باشد.

ـ نماز خوب؛ فحشا و منکر را از یک امت بیرون می کند.

ـ طبقه ای کــه می خواهند مردم را ارشاد کنند؛ بــایــد اقوالشان بــا اعمالشان موافق باشد.

ـ حقوق اسلام؛ یک حقوق مترقی و متکامل و جامع است.

ـ بــا خَلق خدا حسن سلوک داشته؛ نیکو معاشرت کنید و بــا نظر عطوفت و مهربانی بــه آنان بنگرید.

ـ آن چیزی کــه دارد ایــن سیاره ما را در سراشیبی انحطاط قرار می دهد؛ انحراف اخلاقی است.

ـ اهل آخرت بــا هم در صلح و صفا هستند و قلب هایشان مملو از محبت خدا و بندگان خداست.

ـ انبیای خدا بــرای ایــن مبعوث شدند کــه آدم تربیت کنند؛ انسان بسازند؛ بشر را از زشتی ها؛ پلیدی ها؛ فسادها و رذایل اخلاقی دور سازند و بــا فضایل و آداب حسنه آشنا کنند.

ـ کسی کــه دیگر مسلمانان از دست و زبان و چشم او در امان نباشند؛ در حقیقت مسلمان نیست.

ـ تمام رسانه ها؛ مربی یک کشور هستند؛ بــایــد تربیت کـنـنـد کشور را.

ـ شهدا را قلم ها می سازند و قلم ها هستند کــه شهید پرورند.

ـ مهم ترین عامل در کسب خودکفایی و بازسازی؛ توسعه مراکز علمی و تحقیقاتی و تمرکز و هدایت امکانات و تشویق هــمــه جانبه نیروهای متعهد و متخصص است.

ـ آن کس قلمش قلم انسانی اســت کــه از روی انصاف بنویسد.

هر آنچه باید در مورد امام خامنه ای بدانید

امام خامنه ای

امام خامنه ای

 

وصیت نامه امام خامنه ای

روزنامه کیهان وصیتنامه رهبر معظم انقلاب در سال 1342 را بــه نقل از دفتر نشر آثار حضرت آیت الله خامنه ای منتشر کرده است.

متن ایــن وصیت نامه زیبا؛ صمیمی و خواندنی بــه شرح زیر است:

ازآنجا کــه ما در شرایط بحرانی و غیرعادی بــه سر می بردیم و هــر لحظه مــمــکن بود خطری بــرای ما پیش بیاید؛ فردای آن روز نشستم و وصیت نامه خود را نوشتم. تــا چند هفته پیش؛ از ایــن وصیت نامه خبری نداشتم؛ لیکن آقاسیدجعفر آن را برایم آوردند و گـفـتـنـد کــه پسرشان در لابلای کاغذهای قدیمی پیدا کرده است. ایــن اصل وصیت نامه اســت کــه در بالای آن نوشته ام:

«وصیت نامه سیدعلی خامنه ای مرقومه لیله یکشنبه 27شوال 1382» (فروردین 1342 شمسی) یعنی فردا شب حادثه مدرسه فیضیه نوشته ام. متن وصیت نامه ایــن است:

بسم الله الرحمن الرحیم
«عبدالله علی بن جوادالحسینی الخامنه ای غفرالله لهما یشهد ان لااله الاالله وحده لا شریک له و ان محمداً صلی الله علیه و آله عبده و رسوله و خاتم الانبیاء و ان ابن عمه علی بن ابیطالب علیه السلام وصیه سیدالاوصیاء و ان الاحد عشر من اولاده المعصومین صلوت الله علیهم الحسن و الحسین و علی و محمد و جعفر و موسی و علی و محمدو علی و الحسن و الحجه اوصیائه و خلفائه و امناءالله علی خلقه و ان الموت حق و المعاد حق و الصراط حق و الجنه و النار حق و ان کل ما جاء بــه النبی صلی الله علیه و آله حق. اللهم هذا ایمانی و هو ودیعتی عندک اسئلک ان تردها الی و تلقیها ایای یوم حاجتی الیها بفضلک و کرمک.

مهم ترین وصیت من آن اســت کــه دوستان و عزیزان و سروران من؛ کسانی کــه بهترین ساعات زندگی من بــا آنان و یاد آنان سپری شده است؛ مرا ببخشند و بحل کـنـنـد و ایــن وظیفه را بــه عهده بگیرند کــه مرا از زیر بار حقوق الناس رها و آزاد نمایند. مــمــکن اســت خود من نتوانم از هــمــه کسانی کــه ذکر سوءشان بر زبانم رفته و یــا بدگوئیشان را از کسی شنیده ام؛ حلیت بطلبم. ایــن کار مهم و ضروری را بــایــد دوستان و رفقای من بــرای من انــجـام دهند.

دارایی مالی من در کم هیچ است؛ ولــی کفاف قرض های مرا می دهد. تفصیل قروض خود را در صفحه جداگانه یادداشت می کنم کــه از فروش کتب مختصر و ناچیز من ادا شود. هــر کسی هم کــه مدعی طلبی از من شود؛ هــر چند اسمش در آن صفحه نباشد؛ قبول کـنـنـد و ادا نمایند؛… پنج شش سال نماز هــر چــه زودتر ادا و مرا از رنج ایــن دین الهی راحت کـنـنـد (البته یقیناً آن قدر مقروض نبودم؛ ولــی احتیاط کردم. (مبلغی بــه عــنــوان رد مظالم بابت قروض جزئی از یاد رفته بــه فقرا بدهند.

از هــمــه اعلام و مراجع و طلاب و دوست و آشناها و اقوام و منسوبین من استحلال شود. (چون آن روزها نق و نوق علیه آقایان در جلسات زیاد بود کــه چرا فلانی اقدام نکرده؛ فلانی چرا ایــن حرف را زده و ایــن مطلب را گفته است؛ لذا خواستم از آقایان اعلام و مراجع حلیت طلب کنند.)

و گمان می کنم بهترین راه ایــن کار آن اســت کــه عین وصیت نامه مرا در مجلسی عمومی کــه آشنایان من باشند؛ قرائت کنند. پدر و مادرم کــه در مرگ من از هــمــه بیشتر عزادار هستند؛ بــه مفاد حدیث شریف اذا بکیت علی شیء فابک علی الحسین؛ بــه یاد مصائب اجدادمان از من فراموش نخواهند کــرد ان شاءالله تعالی.

گویا دیگر کاری ندارم. اللهم اجعل الموت اول راحتی و آخر مصیبتی و اغفرلی و ارحمنی بمحمد و آله الاطهار.
العبد علی الحسینی الخامنه ای

(حالا صورت قرض هایم را کــه در صفحه جداگانه ای نوشته ام برایتان می خوانم):
حدود 100تومان؛ مقدس زاده بزاز (مشهد)
کمتر از 30تومان؛ خیاط گنگ (مشهد) 2یا 3تومان؛ عرب خیاط(قم)
مطابق دفتر دین؛ آقا شیخ حسن بقال کوچه حجتیه (قم) چــون مرتب بــا او سر و کار داشتیم و نمی دانستیم چقدر بــه او بدهکاریم (گویا چند تومانی
آقای شیخ حسن صانعی (قم) 32تومان تقریباً
حاج شیخ اکبر هاشمی رفسنجانی (قم) (بیشترین پولی را کــه من آن زمان مقروض بودم؛ بــه آقای هاشمی بود. چــون وضعش نسبتاً خوب بود؛ از او قرض می کردیم.)
مطابق دفتر دین؛ آقای مروارید کتاب فروش (قم)
مطابق دفتر دین؛ آقای مصطفوی کتاب فروش (قم)
10 تومان آقای علی حجتی کرمانی
شاید 5تومان؛ محمد آقانانوا نزدیک منزل (مشهد)


سخنان کوتاه رهبر

 

سخنان کوتاه رهبر

 

هرچه جمعیّت بیشتر در انتخابات شرکت کند؛ استحکام نظام و اعتبار کشور بالاتر خواهد رفت. (بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم؛ 1394/06/18)
عرض کردیم انتخابات حقّ‌النّاس است؛ ایــن حقّ‌النّاس امر مهمّی است. خب در زبانها هم زیاد تکرار میشود کــه فلانی گفته انتخابات حقّ‌النّاس اســت و حقّ‌النّاس اســت و مدام تکرار میشود؛ منتها خب [باید] بــه عمق ایــن حقّ‌النّاس برسیم. (بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم؛ 1394/06/18)
بعضی‌ها کأنّه عادت دارند کــه از نزدیکی انتخابات؛ دائم بر کوس نامطمئن بودن انتخابات بدمند. ایــن خیلی عادت بدی است؛ مرض بدی است. (بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم؛ 1394/06/18)
بنده مخالفم بــا اینکه دو سال قبل از انتخابات یــا یک سال قبل از انتخابات؛ فضای کشور را ما انتخاباتی بکنیم… ایــن غلط است. (بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم؛ 1394/06/18)
وجود انتخابات؛ هم در جوّ داخلی یک احساس استقلال و هویّتی بــه مردم میدهد و احساس میکنند کــه همه‌چیز مال خودشان است. واقع قضیّه هم همین است؛ صاحب مملکت مردمند و خودشان تصمیم میگیرند ؛ خودشان اقدام میکنند. (بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم؛ 1394/06/18)
آمریکایی‌ها بــه ایــن انتخابات چشم طمع دوخته‌اند؛ اینها در ایران دنبال تحوّلند؛ ما هم دنبال تحوّلیم… منتها تحوّل ما به‌سمت اسلامی شدن کامل [است‌]… امّا تحوّل آنها ضدّ تحوّل ما است؛ آنها کــه میخواهند تحوّل در ایران انــجـام بگیرد یعنی ما از آن اهداف؛ دائم دور بشویم؛ هرچه نزدیک شدیم دور بشویم؛ مدام عقب‌گرد کنیم و برویم به‌سمتی کــه آنها میخواهند. چشم طمع دوخته‌اند بــه همه‌ی حوادث داخلی کشور ما؛ در اینجا دو نفر از آدمهای شاخص کــه بــا همدیگر اختلاف نظر پیدا میکنند آنها چشم طمع میدوزند؛ و ازجمله بــه انتخابات؛ بــه انتخابات هم چشم طمع دوخته‌اند. ملّت ایران بایستی علی‌رغم دشمنان؛ حرکت خود را -چه در ایــن انتخابات و چــه در هــر مسئله‌ی مهمّ دیگر اجتماعی- درست ضدّ خواست دشمن انــجـام بدهد و بــه دهان دشمن بکوبد. (بیانات در دیدار ائمه جمعه سراسر کشور؛ 1394/10/14)
رأی مردم هم بــه معنای واقعی کلمه حقّ‌النّاس است؛ حقّ‌النّاس است. وقتی می‌آید برادر و خواهر ایرانی در انتخابات شرکت میکند و رأی در صندوق می‌اندازد؛ رعایت ایــن حقّ او واجب شرعی است؛ واجب اسلامی است؛ در ایــن امانت او نباید خیانت کرد؛ واقعاً حقّ‌النّاس است. نتیجه‌ی آراء هم هرچه شد؛ بایستی بــه آن ملتزم بود؛ ایــن هم حقّ‌النّاس است. اینکه ما در سال ۸۸ در مقابل کسانی کــه اصرار میکردند بــایــد انتخابات باطل بشود ایستادیم؛ به‌خاطر همین بود کــه از حقّ‌النّاس دفاع کردیم. چهل میلیون [نفر] -بالاترین نصاب انتخابات- در سال ۸۸ در [دادن‌] آراء شرکت کردند. خب؛ یک نتیجه‌ای داد. هــر کسی [هم‌] برنده‌ی ایــن انتخابات میشد؛ ما همین‌جور می‌ایستادیم؛ دفاع میکردیم. بنده از حقّ‌النّاس دفاع کردم؛ از حقّ مردم دفاع کردم. باز هم هــر وقتی کــه مردم رأی بدهند -به هــر کسی کــه مردم بپسندند و بپذیرند و رأی بدهند- بنده از رأی مردم دفاع خواهم کرد؛ پشت سرِ مردم خواهم ایستاد. رأی مردم حقّ‌النّاس است. ما بیخود ایــن اعتمادی را کــه مردم بــه نظام دارند؛ بــا حرفهای بی‌منطق مخدوش نکنیم. (بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم؛ 1394/06/18)
شورای نگهبان؛ چشم بینای نظام بــرای انتخابات است؛ در همه‌ی دنیا هم یک چنین چیزی وجود دارد -حالا اسمش چیز دیگر است؛ اینجا اسمش شورای نگهبان است- مراقبند؛ ببینند آن کسی کــه وارد میدان انتخابات میشود؛ نامزد انتخابات میشود؛ آیا صلاحیّت دارد یــا نه؛ و بــایــد احراز کـنـنـد صلاحیّت را؛ اگــر دیدند کــه کوتاهی شده اســت و آدمی کــه صلاحیّت ندارد وارد شده؛ جلویش را میگیرند؛ ایــن حقّ آنها است؛ حقّ قانونی آنها است؛ حقّ عقلی و منطقی آنها است؛ بعضی بیخود ایراد میکنند. بخشی از ایــن حقّ‌النّاس؛ همین حقّ رأی شورای نگهبان است؛ همین حقّ نظارت استصوابی و مؤثّر شورای نگهبان است؛ ایــن جزو حق‌النّاس است؛ ایــن را بــایــد رعایت کرد؛ ایــن را بــایــد حفظ کرد. (بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم؛ 1394/06/18)
شرکت در انتخابات آبروی نظام جمهوری اسلامی؛ اسلام؛ ملّت ایران و کشور است. (بیانات در دیدار ائمه جمعه سراسر کشور 1394/10/14)
حتّی آن کسانی کــه نظام را قبول ندارند؛ بــرای حفظ کشور؛ بــرای اعتبار کشور بیایند در انتخابات شرکت کنند. مــمــکن اســت کسی بنده را قبول نداشته باشد؛ عیبی ندارد امّا انتخابات مال رهبری نیست؛ مال ایران اسلامی و نظام جمهوری اسلامی است. هــمــه بــایــد بیایند در انتخابات شرکت کنند. (بیانات در دیدار ائمه جمعه سراسر کشور؛ 1394/10/14)
مردمی کــه میخواهند رأی بدهند؛ اعتماد کـنـنـد بــه آن مجموعه‌هایی کــه واقعاً قابل اعتمادند؛ بعضی‌ها هستند کــه قابل اعتماد نیستند. (بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم؛ 1394/06/18)
این سیاهه‌هایی کــه پیشنهاد میکنند؛ فهرستهایی کــه بــرای نامزدها میدهند. آن کسانی کــه ایــن فهرستها را میدهند؛ واقعاً رعایت حق را بکنند. (بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم؛ 1394/06/18)
یک بُعد دیگر حقّ‌النّاس بودن؛ پذیرش نتیجه‌ی قانونی انتخابات است؛… ضدّ آن کاری کــه در سال ۸۸ انــجـام شد… من نمیدانم بنا اســت کــه ایــن خسارتهایی کــه در سال ۸۸ بر ما وارد شــد کِی جبران بشود؟ واقعاً نمیدانم! هنوز جبران نشده. (بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم؛ 1394/06/18)
شاخصهای انقلابیگری هم خیلی مهم است… شاخصهای انقلابیگری را درست پیدا کنیم… از کسانی کــه مطّلع‌تر از ما هستند بپرسیم. (بیانات در دیدار ائمه جمعه سراسر کشور؛ 1394/10/14)
کسی را شما میخواهید بــرای مجلس خبرگان انتخاب بکنید کــه در واقع؛ او رهبر را انتخاب خواهد کــرد کــه کلید حرکت انقلاب در دست او است؛ ایــن خیلی اهمّیّت دارد؛ ایــن کار کوچکی نیست. لذا بــایــد تحقیق کرد؛ بــایــد اعتماد پیدا کرد. (بیانات در دیدار ائمه جمعه سراسر کشور؛ 1394/10/14)
[بنده] نگاه میکنم ببینم آن کسانی کــه ایــن فهرست را معرّفی کرده‌اند چــه کسانی هستند؛ اگــر دیدم اینها آدمهای متدیّن و مؤمن و انقلابی‌ای هستند؛ بــه حرفشان اعتماد میکنم و بــه [فهرست‌] آنها رأی میدهم؛ اگــر دیدم نه؛ کسانی کــه ایــن فهرست را داده‌اند کسانی هستند کــه بــه مسائل انقلاب؛ دین؛ استقلال کشور خیلی اهمّیّتی نمیدهند؛ دلشان دنبال حرف آمریکا و غیر آمریکا است؛ بــه حرفشان اعتماد نمیکنم؛ بــه نظر من ایــن راه خوبی است. (بیانات در دیدار ائمه جمعه سراسر کشور؛ 1394/10/14)
همه سعی کـنـنـد درست انتخاب کنند. سعی‌مان را بکنیم؛ مــمــکن اســت ایــن سعی بــه نتیجه برسد و انتخاب درست باشد؛ مــمــکن اســت سعی ما بــه نتیجه نرسد و غلط انتخاب کنیم؛ عیبی ندارد؛ خدای متعال از ما قبول خواهد کرد. (بیانات در دیدار ائمه جمعه سراسر کشور؛ 1394/10/14)
همه بــه قانون تمکین کنند… یک نهاد قانونی را کــه یک وظایفی دارد؛ نباید مورد افترا قرار بدهیم یــا مورد اهانت قرار بدهیم. (بیانات در دیدار مردم قم؛ 1394/10/19)
بنده گفته‌ام و باز هم میگویم کــه آن کسانی کــه حتّی نظام را قبول ندارند بیایند در انتخابات شرکت کنند؛ رأی بدهند؛ امّا نه‌اینکه کسی کــه نظام را قبول ندارد؛ بخواهند مجلس بفرستند. (بیانات در دیدار مردم قم؛ 1394/10/19)
اگر ملّت ایران؛ خوب؛ قوی؛ جازم و عازم وارد میدان بشود و صندوقهای رأی را از رأی خود و عزم خود پُر کند؛ ایران خواهد بالید… در واقع بُرد و باختی بــرای ملّت وجود ندارد؛ ملّت در هــر صورت برنده است. (بیانات در دیدار مردم قم؛ 1394/10/19)

امروز وقتی بــا انقلاب بیعت میکنید و بیعتتان را تجدید میکنید؛ بــا پیغمبر بیعت کردید. کسی کــه بــا امام خمینی بیعت میکند؛ بــا پیغمبر بیعت کرده. (بیانات در دیدار ائمه جمعه سراسر کشور؛ 1394/10/14)
همه‌ی انقلابها و نهضتهای اجتماعی ریزش دارند امّا در کنار ایــن ریزشها رویش [هم‌] هست… بنده وقتی نگاه میکنم؛ رویشها را بیش از ریزشها میبینم. (بیانات در دیدار ائمه جمعه سراسر کشور؛ 1394/10/14)
به رقیبتان اهانت نکنید؛ بــه رقیبتان تهمت نزنید؛ از رقیبتان غیبت هم نکنید. (بیانات در دیدار مردم قم؛ 1394/10/19)
تشویش افکار عمومی کار بسیار غلطی است؛ مردم را بــه انتخابات بدبین نکنند. (بیانات در دیدار مردم قم؛ 1394/10/19)
بعضی از نامزدها؛ وعده‌هایی بــه مردم میدهند کــه خودشان هم میدانند از دست آنها ساخته نیست؛ شما کــه نمیتوانی ایــن وعده را عملی کنی؛ چرا بــه مردم وعده میدهی؟ (بیانات در دیدار مردم قم؛ 1394/10/19)
بعضی وقتی میگویند تندروی؛ جریان حزب‌اللّهی و مؤمن نظرشان است؛ نه؛ جریان مؤمن و انقلابی را؛ جوانان حزب‌اللّهی را متّهم نکنید بــه تندروی. (بیانات در دیدار مردم قم؛ 1394/10/19)
ملتها و دولتهای اسلامی ندای مظلومیت فلسطینیان مظلوم را بــه سراسر جهان برسانند و وجدانهای خفته را بیدار کنند. (پیام بــه امت بزرگ اسلام در پی حملات وحشیانه رژیم صهیونیستی بــه نوار غزه؛ 1386/12/12)
آیا ملت امریکا می‌داند کــه زمامدارانش اینگونه همه‌ی حرمتهای بشری را در پیش پای صهیونیستها قربانی کرده‌اند؟ (پیام بــه امت بزرگ اسلام در پی حملات وحشیانه رژیم صهیونیستی بــه نوار غزه؛ 1386/12/12)
آیا ملتهای اروپایی باخبرند کــه تسلط سرمایه‌داران صهیونیست بر کشورهای آنان کار سیاستمدارانشان را بــه کجا کشانده است؟ (پیام بــه امت بزرگ اسلام در پی حملات وحشیانه رژیم صهیونیستی بــه نوار غزه؛ 1386/12/12)
رئیس‌جمهور جدید آمریکا هم کــه بــا شعار تغییر در سیاست‌های دولت بوش بر سر کار آمده است؛ از تعهد بی‌قید و شرط بــه امنیت اسرائیل دم می‌زند؛ یعنی دفاع از تروریسم دولتی؛ دفاع از ظلم و زورگویی؛ دفاع از قتل عام صدها مرد و زن و کودک فلسطینی… (بیانات در چهارمین کنفرانس حمایت از ملت فلسطین؛ 1387/12/14)
نظام سلطه بــرای همه‌ی دنیا و بــه عوض همه‌ی ملتها تصمیم میگیرد. نمونه‌ی دیروز آن هیروشیماست و امروز هم رئیس جمهور امریکا بــه کار هولناک اسلاف خود افتخار میکند. (بیانات در مجمع عمومی سازمان ملل؛ 1366/6/31)
در سازمان ملل دو تبعیض ناروا هست؛ حق وِتوُ و عضویت دائم در شورای امنیت؛ ایــن دو تبعیض بــایــد برداشته شود. (بیانات در مجمع عمومی سازمان ملل؛ 1366/6/31)
اگر جنبش [غیرمتعهدها] بتواند اشغال نظامی یکی از کشورهای عضو را تحت هــر بهانه تحمل کند؛ بــه واضحترین شکل از اصول خود منحرف شده است. (بیانات در هشتمین اجلاس سران جنبش عدم تعهد؛ 1365/6/14)
امت اسلامی بــایــد بــه خروش آید و سران اسلامی بــایــد خشم ملتهای خود را بــه رخ رژیم غاصب بکوبند. (پیام بــه امت بزرگ اسلام در پی حملات وحشیانه رژیم صهیونیستی بــه نوار غزه؛ 1386/12/12)
در تاریخ؛ قضایایی مثل قضایای حمله مغول و هلاکوخان؛ تعجّب انسان را برمی ‌‌انگیزد کــه «آیا مــمــکن اســت جماعتی این‌قدر قساوت بــه خرج داده باشند؟!» امــا ایــن حوادثِ تاریخی؛ امروز در مقابل چشم بشر اتّفاق می ‌‌افتد. (بیانات در دیدار جمعی از فرماندهان نیروی انتظامی؛ 1374/4/21)
نظامهای غربی؛ تمدّن غربی و مدّعیانِ غربی قادر نیستند اداره دنیا را بــه دست گیرند. حق ندارند کــه ادّعای حاکمیت بر حدود شش میلیارد بشر و کشورهای سراسر عالم را بکنند؛ چــون نمیتوانند خودشان را اداره و امنیت خودشان را تأمین کـنـنـد و از بزرگترین فجایع بشری جلوگیری نمایند. (بیانات در دیدار جمعی از فرماندهان نیروی انتظامی؛ 1374/4/21)
جلودار ایــن تهاجم هــمــه جانبه بــه اسلام؛ شیطان بزرگ یعنی دولت ایالات متحده‌ی امریکا است. (پیام بــه کنگره عظیم حج؛ 1373/2/25)
صهیونیستها هم کــه خشن‌ترین مردم دنیا هستند؛ بــا حمایت امریکایی ‌‌ها ایــن حرکت را میکنند. (بیانات در مراسم تنفیذ حکم ریاست‌جمهوری؛ 1372/5/12)
کمک بــه فلسطین بــایــد صورت گیرد؛ چاره‌ای نیست. اگــر ما نکنیم؛ بلاشک کسانی پیدا خواهند شــد کــه ایــن کار را خواهند کرد؛ «فسوف یأتی اللَّه بقوم یحبّهم و یحبّونه»؛ ایــن سنتِ الهی است. (بیانات در دیدار کارگزاران نظام و سفرای کشورهای اسلامی؛ 1379/10/7)
ملتها در سایه پیمودن راه خداست کــه بــه رفاه و امنیت و آرامش و آگاهی و معرفت میرسند. بدبختی مردم دنیا بــه خاطر پیموده نشدن راه خدا و بــه خاطر راه طواغیت است. (بیانات در دیدار جمعی از فرماندهان سپاه؛ 1376/6/26)

در خبرها میگفتند بیست میلیون کودک بی ‌‌پدر و مادر یــا شبیه بی ‌‌پدر و مادرِ آواره‌ی بدبخت و نــیــز صدها میلیون گرسنه در دنیا هست. طاغوتها هستند کــه انسانها را این‌طور دچار چنین بدبختیهایی میکنند. (بیانات در دیدار جمعی از فرماندهان سپاه؛ 1376/6/26)
دانش بدون معنویّت و اخلاق؛ بمب اتم میشود؛ بــه جان بیگناهان می ‌‌افتد؛ اسلحه میشود؛ غیر نظامیان را در لبنان و فلسطین اشغالی و دیگر مناطق عالم هدف قرار میدهد؛ مواد کشنده شیمیایی میشود؛ در حلبچه و بقیه نقاط عالم؛ زن و کودک و مرد جوان و انسان و حیوان را بــه نابودی میکشد! (بیانات در دیدار جمعی از پرستاران؛ 1376/6/19)
کیست کــه محاصره مردم را در خانه‌ها و کوچه‌ها و خیابانها و شهرهایی کــه متعلّق بــه آنهاست و زمینی کــه استخوان اجداد آنها قرنهاست در آن دفن است؛ ببیند و متأثّر نشود؟ (بیانات در دیدار جمعی از کارگران و معلمان؛ 1381/2/11)
آلام مردم فلسطین؛ آلام و دردها و رنجهای ماست. (بیانات در دیدار کارگزاران نظام و سفرای کشورهای اسلامی؛ 1379/10/7)
امروز فریاد ملت فلسطین بلند اســت کــه یاللمسلمین! جواب ایــن فریاد؛ بر تک تک مسؤولان دولتهای اسلامی واجب و لازم است؛ خدای متعال آنها را مؤاخذه خواهد کرد. (بیانات در دیدار کارگزاران نظام و سفرای کشورهای اسلامی؛ 1379/10/7)
این غدّه سرطانی و شجره خبیثه‌ای کــه در آن‌جا گنجانده شده است؛ امروز تهدیدی علیه موجودیّت و هویّت هــمــه کشورها و دولتهای اسلامی است. (بیانات در دیدار کارگزاران نظام و سفرای کشورهای اسلامی؛ 1379/10/7)
آنان بیداری اسلامی را حس می کـنـنـد و از فراگیری اندیشه «اسلام سیاسی» و حاکمیت اسلام بشدت احساس خطر می کنند. (پیام بــه کنگره‌ی عظیم حج؛ 1382/11/8)
آنان از فکر روزی کــه امت اسلامی یکپارچه و امیدوار؛ بپاخیزد بــه خود می لرزند. (پیام بــه کنگره‌ی عظیم حج؛ 1382/11/8)
مهمترین مسأله در مسائل خارجی ما – کــه بــه مسأله کنونی کشور ما هم ارتباط مستقیم دارد – فلسطین است. (بیانات در دیدار جمعی از کارگران و معلمان؛ 1381/2/11)
مسأله فلسطین فــقــط مسأله یک ملت نیست؛ مسأله حاکمیت دیکتاتوری بین‌المللی و حاکمیت زور است. (بیانات در دیدار جمعی از کارگران و معلمان؛ 1381/2/11)
کیست کــه منظره حمل پُراحساس کودکِ یکی دو ساله‌ای را کــه کشته شده است؛ ببیند و بتواند راحت بخوابد؟ (بیانات در دیدار جمعی از کارگران و معلمان؛ 1381/2/11)
تجاوز؛ زورگویی؛ قتل‌عام؛ قلدری؛ نادیده گرفتن حق یک ملت در کشور خود؛ تشویق کننده‌ی مقاومتهای مردمی و رشد دهنده‌ی احساس گرایش بــه تروریسم در میان همین ملتهاست. (بیانات در دانشگاه علوم انتظامی‌؛ 1383/7/15)
دنیایی کــه چشم را بر ایــن جنایتهای وقیحانه می‌بندد؛ نمی‌تواند ادعا کــنــد کــه طرفدار حقوق بشر اســت و نمی‌تواند امیدوار باشد کــه خواهد توانست بــا تروریسم روبه‌رشد در دنیا مقابله کند؛ اینها مشوق تروریسمند. (بیانات در دانشگاه علوم انتظامی‌؛ 1383/7/15)
آمریکا صریحاً خود را در تجاوز بــه کشورها و ملت ‌‌ها ذیحق می ‌‌شمارد. (پیام بــه کنگره‌ی عظیم حج؛ 1382/11/8)
این رفتارهای عصبی و شرارت آمیز؛ بیش از آنکه برخاسته از قدرت و اعتماد بــه نفس باشد؛ ناشی از سراسیمگی و وحشت است. (پیام بــه کنگره‌ی عظیم حج؛ 1382/11/8)
امروز جامعه‌ی بشری بــه حدی رسیده اســت کــه معنای استبداد بین‌المللی را میفهمد و سنگینىِ ایــن بار سیاه و خسارتبار را بر دوش خود حس میکند. (بیانات در دیدار جمعی از فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی ارتش؛ 1383/11/19)
امروز کشته شدنِ جوان؛ کودک؛ پیرمرد و پیرزن فلسطینی و غیرمسلح فلسطینی یک کار روزمره شده؛ ایــن چیز عجیبی است؛ ایــن حادثه یی اســت کــه واقعاً تاریخی است؛ ایــن در تاریخ خواهد ماند. (بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌؛ 1383/8/15)
صبر و استقامت افسانه ‌‌ای ملت فلسطین در تاریخ می‌ماند. (بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌؛ 1383/8/15)
دولتهای امریکایی دستشان تــا مرفق در خون فلسطینی ها فرورفته. اگــر بنا باشد دادگاهی درباره ی فلسطینی ها حکم بکند؛ متهم آن دادگاه فــقــط شارون و صهیونیست ها نیستند؛ بـلـکـه متهم آنها امریکا و همین بوش و دارودسته ی بوش و حکومتهای امریکا هم هستند؛ اینها هم در همان ردیف اول اتهامند. (بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌؛ 1383/8/15)
نقض حقوق بشر در امریکا و بــه ‌‌وسیله ‌‌ی امریکایی ‌‌ها در دنیا از هــمــه ی کشورها بیشتر است؛ امــا مردم دنیا و همچنین ملت ایران و دولت ایران و نظام اسلامی را بــه نقض حقوق بشر متهم میکنند! (بیانات در دیدار زائرین و مجاورین حرم مطهر رضوی؛ 1384/1/1)

 

زندگی نامه امام خامنه ای

 

زندگی نامه امام خامنه ای

 

خامنه‌ای؛ سیدعلی (۲۹ فروردین ۱۳۱۸/ ۲۸صفر ۱۳۵۸/ ۱۹ آوریل ۱۹۳۹)؛ فرزند سیدجواد؛ دومین رهبر انقلاب اسلامی ایران

سید علی حسینی خامنه‌ای فرزند مرحوم حجت‌الاسلام‌والمسلمین حاج سید جواد حسینی خامنه‌ای؛ در فروردین‌ماه سال ۱۳۱۸ شمسی برابر بــا ۱۳۵۸ قمری در مشهد مقدس چشم بــه جهان گشود. او دومین پسر خانواده بود و زندگی مرحوم سید جواد خامنه‌ای هم مانند بیشتر روحانیون و مدرسان علوم دینی؛ بسیار ساده: «پدرم روحانی معروفی بود؛ امــا خیلی پارسا و گوشه‌گیر […] زندگی ما به‌سختی میگذشت. من یادم هست شب‌هایی اتفاق می‌افتاد کــه در منزل ما شام نبود. مادرم بــا زحمت بــرای ما شام تهیه میکرد. […] آن شام هم نان و کشمش بود.»
خانه‌ای کــه خانواده‌ی سید جواد در آن زندگی میکردند در یکی از محله‌های فقیرنشین مشهد بود: «منزل پدری من کــه در آن متولد شده‌ام؛ تــا چهار پنج سالگی من؛ یک خانه‌ی ۶۰ ـ ۷۰ متری در محله‌ی فقیرنشین مشهد بود کــه فــقــط یک اتاق داشت و یک زیرزمین تاریک و خفه‌ای! هنگامی کــه بــرای پدرم میهمان میآمد -و معمولاً پدر بنا بر ایــن کــه روحانی و محل مراجعه مردم بود؛ میهمان داشت- همه‌ی ما بــایــد بــه زیرزمین میرفتیم تــا مهمان برود. بعد عده‌ای کــه بــه پدر ارادتی داشتند؛ زمین کوچکی را کنار ایــن منزل خریده بــه آن اضافه کــردنــد و ما دارای سه اتاق شدیم.»

۱. خاندان
پدر
پدرش سیدجواد خامنه‌ای (۲۰جمادی‌الثانی ۱۳۱۳نجف؛ ۱۶ آذر۱۲۷۴/۱۴ تیر ۱۳۶۵) از علما و مجتهدان عصر خود بود کــه در نجف متولد شــد و در کودکی همراه خانواده‌اش بــه تبریز آمد. پــس از اتمام دوره‌ی سطح؛ در حدود ۱۳۳۶ق بــه مشهد مهاجرت کرد[۸] و در فقه و اصول از محضر بزرگانی چــون حاجآقا حسین قمی؛ میرزا محمد آقازاده خراسانی (کفائی)؛ میرزا مهدی اصفهانی و حاج فاضل خراسانی و در فلسفه از محضر آقابزرگ حکیم شهیدی و شیخ اسدالله یزدی بهره‌مند گردید[۹] ... ســپــس در ۱۳۴۵ق بــه نجف رفت و از حوزه‌ی درس میرزا محمدحسین نائینی؛ سید ابوالحسن اصفهانی و آقا‌ضیاءالدین عراقی کسب فیض کــرد و از سه نفر مذکور اجازه‌ی اجتهاد گرفت[۱۰] ... او در پی تصمیم بازگشت بــه ایران راهی مشهد شــد و بــرای همیشه در آن شهر اقامت گزید و ضمن تدریس؛ امامت مسجد صدیقیهای بازار مشهد (مسجد آذربایجانیها) را عهده‌دار گردید[۱۱] ... او همچنین از امامان جماعت مسجد جامع گوهرشاد نــیــز بود[۱۲] وی علاقه‌ی زیادی بــه مطالعه داشت. مباحثات علمی روزانه وی بــا هم‌ردیفان از جمله حاج میرزا حسین عبائی؛ حاج سید علی‌اکبر خوئی؛ حاج میرزا حبیب ملکی و … تــا دهها سال ادامه داشت. همچنین فردی پرهیزگار و بی‌توجه بــه امور دنیوی بود و زندگی زاهدانه‌ای داشت[۱۳] .
پس از پیروزی انقلاب اسلامی بــا آنکه فرزندانش بــه مقامات عالی سیاسی و اجرایی رسیدند؛ همچنان بــه زندگی زاهدانه‌ی خود ادامه داد. بــه دلیل بهره‌مندی از کمالات انسانی همواره مورد وثوق مردم بود. در رواق پشت ضریح مطهر امام رضا (ع) بــه خاک سپرده شد[۱۴] ... امام خمینی در پیام تسلیتی بــه آیت‌الله خامنه‌ای بــه مناسبت فوت پدرش؛ آیت‌الله سیدجواد خامنه‌ای را عالمی بــا تقوا و متعهد برشمرد[۱۵] .
جد اعلای ایشان سیدمحمد حسینی تفرشی نسب بــه سادات افطسی می‌رساند. شجره وی بــه سلطان‌العلماء احمد؛ معروف بــه سلطان سیداحمد می‌رسد کــه بــا پنج واسطه از اخلاف امام سجاد (ع)؛ است. جدش سیدحسین خامنه‌ای (تولد حدود ۱۲۵۹ق/ درگذشت ۲۰ ربیع‌الثانی ۱۳۲۵ق) در خامنه بــه دنیا آمد و در نجف نزد اساتید بزرگی چــون سیدحسین کوه‌کمری؛ فاضل ایروانی؛ فاضل شربیانی؛ میرزا باقر شکی و میرزا محمدحسن شیرازی تلمذ کــرد و پــس از طی مدارج علوم دینی در حوزه‌ی علمیه‌ی نجف اشرف؛ در زمره‌ی فقها و مدرسان آن حوزه قرار گرفت. او در سال ۱۳۱۶ق بــه تبریز آمد[۱] و مدرس مدرسه‌ی طالبیه و امام جماعت مسجد جامع آن شهر شد[۲] ... دارای افکار بلند سیاسی و اجتماعی و از علمای طرف‌دار مشروطه بود و همواره مردم را بــه حمایت و پاسداری از نهضت مشروطه تشویق می‌کرد[۳] ... برخی از آثار علمی ایشان از جمله حاشیه بر کتابهای ریاض‌المسائل؛ قوانین‌الاصول؛ مکاسب شیخ انصاری؛ فوائدالاصول و شرح لمعه وقف کتابخانه‌ی حسینیه‌ی شوشتری نجف شد[۴] ... شیخ محمد خیابانی؛ روحانی مبارز و مجاهد عصر مشروطه؛ شاگرد و داماد وی بود[۵] ... سیدمحمد خامنه‌ای (۱۲۹۳ نجف/شعبان ۱۳۵۳ق نجف) مشهور بــه پیغمبر[۶] ؛ عموی آیت‌الله خامنه‌ای از شاگردان آخوند خراسانی؛ شریعت اصفهانی و دیگر بزرگان نجف بود؛ و فردی آگاه بــه مسائل زمان و از رجال طرف‌دار مشروطه به‌شمار میرفت[۷] .

مادر
بانو میردامادی (۱۲۹۳ش ـ ۱۳۶۸ش)؛ مادر آیت‌الله خامنه‌ای بانویی زاهد؛ متشرع؛ آشنا بــا آیات قرآن؛ احادیث؛ تاریخ و ادبیات بود. او در جریان مبارزه بــا رژیم پهلوی بــا فرزندان مبارزش؛ به‌ویژه آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای همگام بوده است[۱۶] .
آیت‌الله خامنه‌ای درباره مادرشان می‌گویند: «مادرم خانم بسیار فهمیده؛ باسواد؛ کتابخوان؛ دارای ذوق شعری و هنری؛ حافظ شناس – البته حافظ شناس کــه میگویم؛ نه بــه معنای علمی و اینها؛ بــه معنای مأنوس بودن بــا دیوان حافظ – و بــا قرآن کاملاً آشنا بود و صدای خوشی هم داشت.
ما وقتی بچه بودیم؛ هــمــه مینشستیم و مادرم قرآن میخواند؛ خیلی هم قرآن را شیرین و قشنگ میخواند. ما بچه‌ها دورش جمع میشدیم و برایمان بــه مناسبت؛ آیه‌هایی را کــه در مورد زندگی پیامبران است؛ میگفت. من خودم اولین بار؛ زندگی حضرت موسی؛ زندگی حضرت ابراهیم و بعضی پیامبران دیگر را از مادرم – بــه ایــن مناسبت – شنیدم. قرآن کــه میخواند؛ بــه آیاتی کــه نام پیامبران در آن اســت میرسید؛ بنا میکرد بــه شرح دادن.»
آیت‌الله سیدهاشم نجف‌آبادی (میردامادی) (۱۳۰۳ق ـ۱۳۸۰ ق)؛ جد مادری آیت‌الله خامنه‌ای (از خاندان میرداماد فیلسوف مشهور عصر صفویه) از شاگردان آخوندخراسانی و میرزا محمدحسین نائینی؛ از علما و مفسران قرآن و از ائمه‌ی جماعت مسجد‌گوهرشاد بود[۱۷] و در عین حال بــه امر بــه معروف و نهی از منکر اهتمام ویژه‌ای داشت و در پی اعتراض بــه کشتار مردم در مسجد گوهرشاد در دوره‌ی حکومت رضاشاه؛ بــه سمنان تبعید شد[۱۸] ... آیت‌الله خامنه‌ای از ســوی مادر بــه محمد دیباج فرزند امام جعفر صادق (ع) نسب می‌رساند[۱۹] .

۲. شخصیت علمی و فرهنگی
۱.۲. تحصیل و تدریس
تحصیل در مشهد
سیدعلی خامنه‌ای تحصیل را در چهار سالگی از مکتب‌خانه و بــا فراگیری قرآن کریم شروع کرد. دوره‌ی دبستان را در نخستین مدرسه‌ی اسلامی مشهد؛ دارالتعلیم دیانتی؛ گذراند[۲۰] ... در همین ایام؛ یادگیری قرائت و تجوید قرآن را نزد برخی قاریان قرآن مشهد آغاز کرد[۲۱] .
هم‌زمان بــا تحصیل در کلاس پنجم دبستان؛ تحصیلات مقدماتی حوزوی را نــیــز آغاز کرد. شوق وافر او بــه تحصیلات حوزوی و  تشویق والدین سبب شــد کــه وی پــس از اتمام دوره‌ی دبستان؛ وارد دنیای طلبگی شــود و تحصیل علوم دینی را در مدرسه‌ی سلیمان‌خان ادامه دهد. وی بخشی از مقدمات را نــیــز نزد پدر طی کرد. ســپــس بــه مدرسه‌ی نواب رفت و دوره‌ی سطح را در آن بــه پایان برد. هم‌زمان بــا تحصیلات حوزوی دوره‌ی دبیرستان را تــا سال دوم متوسطه ادامه داد[۲۲] .
وی معالم‌الاصول را نزد آیت‌الله سیدجلیل حسینی سیستانی و شرح لمعه را نزد پدر و میرزا احمد مدرس یزدی فرا گرفت. رسائل؛ مکاسب و کفایه را نــیــز نزد پدر و آیت‌الله حاج شیخ هاشم قزوینی آموخت. در سال ۱۳۳۴ش؛ در درس خارج فقه آیت‌الله سید محمدهادی میلانی حاضر شد.

حوزه نجف
وی در ۱۳۳۶ش طی سفر کوتاهی همراه خانواده بــه نجف اشرف مشرف شــد و در دروس مدرسان بنام حوزه‌ی علمیه‌ی نجف؛ از جمله آیات سید محسن حکیم؛ سید ابوالقاسم خویی؛ سید محمود شاهرودی؛ میرزا باقر زنجانی و میرزا حسن بجنوردی حضور یافت؛ ولــی بــه دلیل عدم تمایل پدر بــرای اقامت در آن شهر بــه مشهد بازگشت[۲۳] و بــه مدت یک سال دیگر در درس آیت‌الله میلانی حاضر شد. ســپــس در سال ۱۳۳۷ش بــه شوق ادامه تحصیل عازم حوزه‌ی علمیه‌ی قم شد[۲۴] ... در همین سال و پیش از عزیمت بــه قم؛ آیت‌الله محمدهادی میلانی بــه وی اجازه‌ی روایت داده بود[۲۵] .

حوزه قم
سید علی خامنه‌ای؛ در قم نزد بزرگانی چــون آیات حاج‌آقا حسین بروجردی؛ ‌امام خمینی؛ حاج شیخ‌مرتضی حائری یزدی؛ سیدمحمد محقق داماد و علامه طباطبایی تلمذ نمود[۲۶] ... در مدت اقامت در قم اکثر وقت خود را بــه تحقیق؛ مطالعه و تدریس می‌گذراند.

بازگشت بــه مشهد
آیت‌الله خامنه‌ای در ۱۳۴۳ش بــه دلیل عارضه‌ی بینایی پدر و کمک بــه وی بــه ضرورت از قم بــه مشهد بازگشت و بار دیگر در جلسات درس آیت‌الله میلانی حضور یافت کــه تــا سال ۱۳۴۹ ادامه داشت. او از ابتدای حضور در مشهد؛ بــه تدریس سطوح عالی فقه و اصول (رسائل؛ مکاسب و کفایه) و برگزاری جلسات تفسیر بــرای عموم همت گماشت. در ایــن جلسات جمعیت کثیری از قشر جوان بــه ویژه دانشجویان حضور پیدا می‌کردند[۲۷] ... در جلسات تفسیر خود؛ مهمترین پایه‌های فکری اسلام و اندیشه اسلامی را از خلال آیات قرآن استخراج و بیان می‌نمود و بــه تعمیق بنیان‌های اندیشه مبارزه و براندازی حکومت طاغوت می‌‌پرداخت بــه صورتی کــه شرکت‌کننده در درس تفسیر او بــه ایــن نتیجه ضروری و طبیعی می‌رسید کــه حکومتی بر پایه اسلام و معارف دین بــایــد در کشور تحقق یابد. یکی از اهداف اصلی او از تفسیر؛ انتقال مبانی انقلاب اسلامی بــه جامعه بود از سال ۱۳۴۷ درس تخصصی تفسیر را نــیــز بــرای طلاب علوم دینی شروع کــرد کــه ایــن دروس و جلسات تفسیر تــا سال ۱۳۵۶ و قبل از دستگیری و تبعید بــه ایرانشهر ادامه داشت[۲۸] ... جلسات تفسیر در سالیانی از دوره ریاست جمهوری و پــس از آن ادامه داشت.

تدریس درس خارج

ایشان از سال ۱۳۶۹ش تدریس خارج فقه را آغاز کــرد و تاکنون بــه تدریس ابواب جهاد؛ قصاص؛ مکاسب محرمه و صلاه مسافر پرداخته اند.

شخصیت ادبی
آیت‌الله خامنه‌ای بــا حوزه‌ی شعر و ادبیات مأنوس هستند و همواره بــه مطالعه رمان‌ و داستان علاقمند بوده‌اند و بسیاری از رمانها و داستانهای معتبر دنیا را مطالعه کرده‌اند. ایــن علاقه بــا مطالعه رمانها و آثار ادبی نویسندگان بزرگ جهان و تاریخ و فرهنگ ملل شرق و غرب تداوم پیدا کرد. حــتـی بــه نقد کتابهای ادبی و شعر هم می‌پردازند. بــا بسیاری از شاعران؛ نویسندگان و روشنفکران زمانه در ارتباط بود.
در ایامی کــه در مشهد حضور داشت در برخی از انجمنهای ادبی کــه بــا حضور شعرای بزرگ تشکیل می‌شد شرکت می‌کرد. در انجمن‌های ادبی بــه نقد شعر می‌پرداخت. خود نــیــز اشعاری سروده و در سال‌های اخیر تخلص «امین» را برگزیده است. مطالعه‌ی کتب تاریخی بخش دیگری از برنامه‌ی مطالعاتی دائمی ایشان اســت و بــه مباحث و موضوعات تاریخ معاصر احاطه دارند. [۲۹]

۲.۲. آثار
آیت‌الله خامنه‌ای تحقیق و تألیف را از دوران طلبگی آغاز کــرد و تقریرات دروس اساتید خود را نگاشت[۳۰] و قبل از پیروزی انقلاب بــه ترجمه و تألیف چند اثر نــیــز همت گماشت.

تألیف‌ها و پژوهش‌ها:
۱ـ چهار کتاب اصلی علم رجال
۲ـ طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن
۳ـ پیشوای صادق
۴ـ از ژرفای نماز
۵ـ صبر
۶ـ روح توحید نفی عبودیت غیرخدا
۷ـ گزارشی از سابقه تاریخی و اوضاع کنونی حوزه علمیه قم

ترجمه‌ها:
۱- آینده در قلمرو اسلام؛ نوشته‌ی سیدقطب
۲- صلح امام حسن: پرشکوه‌ترین نرمش قهرمانانه‌ی تاریخ؛ نوشته شیخ راضی آل‌یاسین
۳- تفسیر فی‌ظلال‌القرآن؛ نوشته سیدقطب
۴- مسلمانان در نهضت آزادی هندوستان؛ نوشته عبدالمنعم النمر
۵- ادعانامه علیه تمدن غرب (ترجمه و تحقیقات)
علاوه بر آن؛ بسیاری از آراء و اندیشه‌های ایشان کــه در گفتار و نوشتار ایشان و در قالب پیام؛ سخنرانی؛ خطبه؛ مصاحبه منعکس شده اســت بــه صورت کتاب و نرم‌افزار بــا عناوین گوناگون و بــه صورت موضوعی منتشر گردیده و برخی از آنها نــیــز بــه زبانهای دیگر ترجمه شده است. همچنین؛ پایان‌نامه‌ها؛ رساله‌ها؛ مقالات و کتابهای گوناگونی ناظر بــه افکار و اندیشه‌های ایشان تألیف و تدوین شده است. نیز؛ بخشی از مجموعه بیانات و مکتوبات ایشان در دوره رهبری بــا عــنــوان «حدیث ولایت» منتشر گردیده است.

۳. حیات سیاسی و اجتماعی
۱.۳. دوران مبارزات پیش از انقلاب
پیشینه‌ی فعالیتهای سیاسی ـ مذهبی خاندان آیت‌الله خامنه‌ای؛ در او زمینه‌ی تربیتی بــرای مبارزه‌ی سیاسی ـ مذهبی فراهم آورده بود. نقطه‌ی آغازین ورود بــه فعالیتهای سیاسی؛ دیدار او بــا سیدمجتبی نواب صفوی (میرلوحی) در مشهد بود کــه بــه بیان خود او اولین بارقه‌های انقلابی را در وی پدید آورد[۳۱] ... نخستین دیدار وی بــا امام خمینی (ره) در سال ۱۳۳۶ش صورت گرفت امــا چهره‌ی سیاسی امام خمینی بــرای اولین بار در جریان لایحه‌ی انجمنهای ایالتی و ولایتی بــرای ایشان مکشوف شد[۳۲] .
آیت‌الله خامنه‌ای بــا آغاز نهضت اسلامی بــه رهبری امام خمینی در سال ۱۳۴۱ش وارد عرصه‌های گوناگون مبارزه بــا طاغوت  شد. جزو نخستین افرادی بود کــه همگامی و فعالیت مبارزاتی را در دوره‌ی قبل از قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ آغاز کرد[۳۳] ... در بهمن ۱۳۴۱؛ پــس از همه‌پرسی لایحه‌ی انجمنهای ایالتی و ولایتی؛ آیت‌الله خامنه‌ای و برادرش سیدمحمد مأمور رساندن گزارش آیت‌الله محمدهادی میلانی بــه امام خمینی در قالب نامه در مورد واکنش مردم مشهد بــه ایــن همه‌پرسی شدند[۳۴] .

نخستین دستگیری (ایام ۱۵ خرداد)
در سال ۱۳۴۲ و در آستانه‌ی ماه محرم؛ امام خمینی وی را مأمور ساخت پیامهایی را بــه آیت‌الله میلانی و علما؛ روحانیون و هیأتهای مذهبی خراسان در جهت تداوم نهضت و آگاه‌سازی مردم در قبال تبلیغات رژیم پهلوی انتقال دهد[۳۵] ... امام خمینی در ایــن پیامها خط‌مشی مبارزه را ترسیم کرده و از علما و روحانیون خواسته بود بــه منظور تبیین جنایات رژیم پهلوی؛ ذکر واقعه‌ی مدرسه‌ی فیضیه از روز هفتم محرم در منابر خوانده شود[۳۶] ... آیت‌الله خامنه‌ای خود نــیــز بــرای محقق ساختن هدف و اجرای خط‌مشی امام خمینی راهی بیرجند ــ کــه تحت نفوذ خاندان علم بود ــ شــد و در منابر و مجالس آن شهر درباره‌ی حادثه‌ی مدرسه‌ی فیضیه و سلطه‌ی اسرائیل بر جوامع اسلامی سخنرانی کرد[۳۷] ... بــه دنبال ایــن سخنرانی‌ها؛ وی در ۱۲ خرداد ۱۳۴۲ مقارن بــا هفتم ماه محرم ۱۳۸۳؛ دستگیر و در مشهد زندانی شد[۳۸] ... پــس از آزادی وی؛ آیت‌الله محمدهادی میلانی از او دیدن کرد[۳۹] ... آیت‌الله خامنه‌ای پــس از آن بــا حضور در جلساتی کــه در منزل آیت‌الله میلانی بــه منظور تداوم نهضت اسلامی در غیاب امام خمینی ــ‌که در حصر بــه سر می‌برد ـ تشکیل می‌شد؛ فعالیتهای سیاسی‌اش را تداوم بخشید[۴۰] ... اندکی پــس از آن بــه حوزه‌ی علمیه‌ی قم بازگشت و بــا کمک و همکاری برخی روحانیون مبارز بــه سازمان‌دهی مجدد فعالیتهای سیاسی از طریق جلسات مشورتی و تبلیغات پرداخت[۴۱] ... او از جمله روحانیونی بود کــه در ۱۱ دی ۱۳۴۲ تلگرامی بــه آیت‌الله سید محمود طالقانی؛ مهدی بازرگان و یدالله سحابی؛ کــه در حمایت از امام خمینی زندانی شده بودند؛ فرستاد[۴۲] ... در همان زمان طلاب خراسانی حوزه‌ی علمیه‌ی قم بــا هدایت او؛ در اعتراض بــه ادامه‌ی حصر امام خمینی نامه‌ای بــه حسنعلی منصور؛ نخست‌وزیر وقت؛ نوشته و منتشر کــردنــد کــه از جمله‌ی آنها خود ایشان و ابوالقاسم خزعلی و محمد عبایی خراسانی بودند[۴۳] .

دومین بازداشت (سفرهای انقلابی)
ایشان در بهمن ۱۳۴۲؛ مقارن بــا رمضان ۱۳۸۳ق بــرای تبلیغ و تبیین مسائل نهضت اسلامی راهی زاهدان شد[۴۴] ... سخنرانیهای او در مساجد زاهدان و استقبال مردمی از آن؛ رژیم را بر آن داشت کــه ایشان را دستگیر و بــه زندان قزل قلعه ـ کــه در آن زمان محل بازداشت زندانیان سیاسی و امنیتی بود ــ منتقل نماید[۴۵] ... در ۱۴ اسفند ۱۳۴۲ قرار بازداشت آیت‌الله خامنه‌ای بــه قرار التزام بــه عدم خروج از حوزه‌ی قضایی تهران تبدیل و ایشان از زندان آزاد شد[۴۶] ... از ایــن پــس تــا پیروزی انقلاب اسلامی فعالیتهای وی همواره تحت کنترل مأموران امنیتی قرار داشت.

تشکیل جلسه «یازده نفره» حوزه علمیه قم
آیت‌الله خامنه‌ای در پاییز ۱۳۴۳ از قم بــه مشهد بازگشت و در کنار مراقبت از پدر بــه فعالیتهای علمی و سیاسی پرداخت[۴۷] ... او در زمره‌ی روحانیونی بود کــه اندکی پــس از تبعید امام خمینی بــه ترکیه بــا نگارش نامه‌ای بــه دولت وقت ــ دولت امیرعباس هویدا ــ در ۲۹ بهمن ۱۳۴۳ بــه اوضاع نابسامان کشور و تبعید امام خمینی اعتراض کردند[۴۸] ... سیدعلی خامنه‌ای بــه همراه عبدالرحیم ربانی شیرازی؛ علی فیض مشکینی؛ ابراهیم امینی؛ مهدی حائری تهرانی؛ حسینعلی منتظری؛ احمد آذری قمی؛ علی قدوسی؛ اکبر هاشمی رفسنجانی؛ سید محمد خامنه‌ای و محمدتقی مصباح یزدی[۴۹] ... اعضای گروه یازده نفر بودند کــه بــا هدف تقویت و اصلاح حوزه‌ی علمیه‌ی قم بــرای مبارزه بــا رژیم پهلوی شکل گرفت. مبارزه بر مبنای فکر و عقیده بود و همین امر علت پیشرفت آن بود و روحانیون نــیــز بــه منزله‌ی بدنه و مغز متفکر مبارزه بودند. آنان در ایــن مرحله از مبارزه بــه ایــن نتیجه رسیده بودند کــه بدون تشکل؛ موفقیت کمتری خواهند داشت و وجود آن موجب می‌شود کــه از فروپاشی مبارزه توسط رژیم جلوگیری شود. ایــن گروه در دوران تبعید امام خمینی؛ برنامه‌ریزی جریان مبارزات و تداوم آن را بر عهده گرفت. از ایــن گروه به‌عنوان اولین تشکیلات سری حوزه‌ی علمیه‌ی قم یاد می‌شود؛ فعالیت ایــن گروه در اواخر سال ۱۳۴۵ش توسط ساواک کشف و بــه دنبال آن برخی از اعضا دستگیر و برخی دیگر؛ از جمله آیت‌الله خامنه‌ای تحت تعقیب قرار گرفتند.

بنیان‌گذاری جامعه مدرسین حوزه علمیه قم
در کنار این؛ جلسه دیگری هم راه افتاده کــه بنیان جامعه مدرسین امروز است. «ما جزو کسانی هستیم کــه در اولین نشست‌های جامعه مدرسین عضو بودیم؛ شرکت داشتیم. هم بنده بودم؛ هم بــه نظرم آقای هاشمی بود… آقایان [علی] مشکینی؛ ربانی‌شیرازی؛ [ناصر] مکارم و… یک عده مسن‌ترها هم شرکت می‌کردند.»[۴۵]
این جلسه‌ها و تصمیماتی کــه در آن گرفته می‌شد؛ فضای حوزه علمیه قم را تغییر داد. پا بــه رکاب‌ها و دست‌اندرکاران ایــن تصمیمات؛ کسانی غیر از اعضاء جلسه بودند؛ طلبه‌های جوان و علاقمند. ایــن تحرکات فضای بسته و مغموم قم را باز کرد.
آیت‌الله خامنه‌ای در همین ایام مخفیانه بــه ترجمه و انتشار کتاب آینده در قلمرو اسلام اقدام کرد. در ایــن کتاب بــه دو موضوع مهم فشار غرب و تبلیغات کمونیسم اشاره شده و دورنمایی از آینده کــه بــه سمت اسلام پیش می‌رود؛ آمده است[۵۰] ... ساواک کتاب را توقیف و افراد مرتبط بــا انتشار آن را دستگیر کــرد امــا موفق بــه دستگیری و بازداشت آیت‌الله خامنه‌ای (مترجم کتاب) نشد[۵۱] ... آیت‌الله خامنه‌ای در آن ایام مدتی در تهران و کرج بــه فعالیت مشغول بود. امــا بــه علت ندادن تعهد بر عدم اظهار مطالب ضد رژیم از فعالیتش در کرج ممانعت بــه عمل آمد. در مسجد امیرالمؤمنین (ع) تهران هم مدتی بــه امامت جماعت پرداخت.

سومین بازداشت
در پی دستگیری و تبعید آیت‌الله سید حسن قمی در فروردین ۱۳۴۶ کــه بــه دنبال سخنرانی ضد رژیم او در مسجد گوهرشاد صورت گرفت؛ آیت‌الله خامنه‌ای از آیت‌الله میلانی خواست بــه ایــن اقدام اعتراض کند[۵۲] ... ایــن اقدام وی سبب شــد مأموران ساواک از حضور او در مشهد اطلاع یافته و در ۱۴ فروردین همان سال؛ در مراسم تشییع جنازه‌ی آیت‌الله شیخ مجتبی قزوینی؛ وی را دستگیر کنند[۵۳] ... او در ۲۶ تیر همان سال آزاد شد[۵۴] ... اندکی پــس از آزادی؛ در تهران بــه ملاقات زندانیان سیاسی رفت. [۵۵]
آیت‌الله خامنه‌ای از طریق ارتباط بــا مبارزین در نقاط مختلف؛ سعی در تشکل بخشیدن بــه مبارزین و مبارزه؛ تربیت نسل‌های جدید مبارزین و انقلابیون براساس اندیشه اسلامی خصوصاً بین طلاب علوم دینی و دانشجویان؛ سعی در اخذ مبانی مبارزه از قرآن و حدیث؛ مقابله بــا اندیشه‌های مادیگرایانه مارکسیستی و لیبرالیستی و امثال آن؛ بــه تعمیق اندیشه اسلامی و مبارزه در چهارچوب نهضت امام خمینی پرداخت و علیرغم مقابله رژیم پهلوی بــه موفقیت‌های زیادی دست یافت. نگاه چندبُعدی بــه مبارزه؛ استفاده از شبکه عظیم اطلاع‌رسانی نهضت امام خمینی و رسانه فراگیر منبر و عملگرایی‌اش؛ از برخی علل موفقیت ایشان بوده است.
در پی وقوع زمین‌لرزه‌ی ویرانگر جنوب خراسان در ۹ شهریور ۱۳۴۷ عده‌ای از روحانیون خراسان بــه سرپرستی آیت‌الله خامنه‌ای بــا هدف امداد و سامان‌دهی کمکهای مردمی بــه زلزله‌زدگان؛ عازم فردوس شدند. ایــن اقدام بــا مخالفت مقامات امنیتی محلی روبه‌رو شــد امــا گروه امداد اقدامات مؤثری در کمک‌رسانی بــه زلزله‌زدگان انــجـام داد. حضور و کمک‌رسانی دو ماهه‌ی آیت‌الله خامنه‌ای در فردوس فرصتی پدید آورد تــا بــا مشکلات مردم زلزله‌زده از نزدیک آشنا شــود و بــا آنان مأنوس گردد و در مجالس و منابر و همچنین هیئتهای مذهبی؛ پیام نهضت اسلامی را بــرای مردم آن سامان تبیین کند. ایــن فعالیت‌ها حساسیت شهربانی و ساواک خراسان را برانگیخت و بــه اقامتش در فردوس پایان داده شد[۵۶] ... او در اواخر دی‌ماه همان سال بــه قصد زیارت عتبات عالیات و دیدار بــا امام خمینی (ره) اقدام کــرد امــا بــا مخالفت و ممانعت ساواک روبه‌رو شد. ایــن محدودیت تــا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داشت و وی ممنوع‌الخروج بود. [۵۷]

محکومیت بــه شش ماه حبس
آیت‌الله خامنه‌ای بــه اتهام عضویت در گروه یازده نفره بــه شش ماه زندان محکوم گردید. بــه دنبال انتشار ایــن خبر در روزنامه‌ی کیهان و احضار آیت‌الله خامنه‌ای بــه دادگاه تجدید نظر؛ وی پــس از مشورت بــا عده‌ای از علمای مشهد از حضور در دادگاه خودداری ورزید[۵۸] ... او بــا آنکه تحت پیگرد بود بــا برخی از روحانیون مبارز ازجمله سید محمود طالقانی؛ سید محمدرضا سعیدی؛ محمدجواد باهنر؛ محمدرضا مهدوی‌کنی؛ مرتضی مطهری؛ اکبر هاشمی رفسنجانی و فضلالله محلاتی در مشهد و تهران ارتباط داشت و بــه رغم اقامت در مشهد در بسیاری از جلسات علما و روحانیون مبارز تهران حضور می‌یافت[۵۹] ... او بــا تشکیل جلساتی بــا حضور عده‌ای از روحانیون درباره‌ی اعزام روحانیون و طلاب بــه روستاهای اطراف مشهد تصمیم‌گیری و اقدام میکرد[۶۰] .
آیت‌الله خامنه‌ای بــا نگاه عقیدتی بــه نهضت اسلامی و پرورش فکری مردم برآن مبنا؛ مبارزات خود را ادامه داد. او بــا برگزاری جلسات تفسیر بــرای طلاب علوم دینی و دانشجویان و ایراد سخنرانی بــرای اقشار مختلف مردم می‌کوشید مبانی دینی ـ اعتقادی آنان را تقویت نماید. او معتقد بود تحقق آرمانهای اسلامی در بستری از کوششهای فرهنگی مــمــکن اســت و خیزشهای مردمی جز بــا گسترش آگاهی و دانایی محقق نخواهد شد. جریان روشنفکری جریان فعال و مبارز در دانشگاهها تلقی می‌شد. ایــن رویکرد را در واکنش بــه فعالیتهای جریانهای سیاسی معتقد بــه تفکر مارکسیستی؛ ضروری می‌دانست. در ایــن زمینه فعالیتهای علمی و جلساتی را بــا شرکت مبارزان و متفکران اسلامی در سال ۱۳۴۸ برگزار کرد[۶۱] .

سخنرانی‌ها در حسینیه ارشاد و مسجد الجواد تهران
آیت‌الله خامنه‌ای بــا بسیاری از روشنفکران و کانونهای روشنفکری مشهور در عرصه‌ی مبارزه نــیــز ارتباط و همکاری داشت. وی در سال ۱۳۴۸ بــه منظور تبیین مباحث تأثیرگذار در روند مبارزه بــه ایراد سخنرانیهایی در برخی مراکز فعال سیاسی ـ اسلامی در تهران از جمله حسینیه‌ی ارشاد و مسجد الجواد تهران دعوت شد[۶۲] ... سخنرانیهای وی در حسینیه‌ی ارشاد کــه در اواخر سال ۱۳۴۸ و بــه دنبال دعوت آیت‌الله مرتضی مطهری از وی صورت گرفت و نــیــز سخنرانی در مسجد الجواد تهران؛ بــه دعوت انجمن اسلامی مهندسین؛ تأثیر زیادی در روشنگری نسل جوان؛ بــه ویژه دانشجویان و دانش‌آموزان داشت[۶۳] ... آیت‌الله خامنه‌ای در بهار ۱۳۴۹ در جهت عمق بخشیدن بــه روند نهضت اسلامی و تقویت بن‌مایه‌های عقیدتی مبارزه بــا رژیم پهلوی؛ سلسله جلساتی را پایه‌گذاری کــرد کــه در آن ایده‌ی مبارزاتی خود مبنی بر تدوین جهانبینی و ایدئولوژی اسلامی را بــا دعوت از افرادی چــون مرتضی مطهری؛ سید محمود طالقانی؛ سید ابوالفضل زنجانی؛ مهدی بازرگان؛ اکبر هاشمی رفسنجانی؛ یدالله سحابی؛ عباس شیبانی و کاظم سامی بــه بحث و بررسی گذاشت. ایــن سلسله‌جلسات بــه تدوین جهان‌بینی و ایدئولوژی اسلامی انجامید[۶۴] .

چهارمین بازداشت
با درگذشت آیت‌الله سید محسن حکیم در خرداد ۱۳۴۹ بحث مرجعیت کــه در گذشته پــس از رحلت آیت‌الله بروجردی مطرح شده بود؛ بــه صورت جدی در جامعه مطرح گردید و در ایــن میان آیت‌الله خامنه‌ای ضمن گرامی‌داشت مقام فقهی و علمی آیت‌الله حکیم و ارسال پیامهای تسلیت بــه برخی از علما؛ تلاش مضاعفی بــرای تحکیم مرجعیت امام خمینی بــه عــنــوان مرجع تقلید اعلم انــجـام داد. در همان ایام و بــه دنبال شهادت آیت‌الله سید محمدرضا سعیدی در ۲۰ خرداد ۱۳۴۹ توسط ساواک کــه از مهم‌ترین مروجین امام خمینی در آن مقطع بود؛ تلاش کــرد بــه همراه شمار دیگری از مبارزان ضمن هدایت واکنشهای مردمی در اعتراض بــه شهادت وی؛ از موقعیت پدید آمده بــه نفع مبارزه بهره ببرد. بر اثر جریان‌سازی وی در ایــن برهه بود کــه عده‌ای از طلاب علوم دینی بــه تهیه و انتشار اعلامیه‌هایی در حمایت از امام خمینی و انتقاد از رژیم و ساواک اقدام کردند[۶۵] ... بــه دنبال آن و بــا گسترش دامنه‌ی اعتراضات و مبارزات [۶۶] ساواک مشهد در ۲ مهر ۱۳۴۹ دستگیر و مدتی در زندان لشکر خراسان ـ تنها زندان امنیتی مشهد ـ بازداشت کرد[۶۷] ... در محرم ۱۳۹۱/ اسفند ۱۳۴۹ بــا آنکه نام آیت‌الله خامنه‌ای در فهرست واعظان ممنوع‌المنبر ساواک قرار گرفته بود وی سخنرانیهایی در هیئت انصارالحسین تهران ایراد کرد[۶۸] ... آیت‌الله خامنه‌ای در سال ۱۳۵۰ بــه دعوت آیت‌الله طالقانی سخنرانی‌هایی در مسجد هدایت تهران؛ کــه کانون توجه دانشجویان و جوانان مبارز بود؛ ایراد کرد[۶۹] .

سه مرتبه بازداشت در سال ۱۳۵۰
در پی تحریم جشنهای ۲۵۰۰ ساله از ســوی امام خمینی[۷۰] ساواک مراقبتهای شدیدی نسبت بــه فعالیت روحانیون مبارز در پیش گرفت. بر ایــن اساس وی در مرداد ۱۳۵۰ بــه ساواک مشهد احضار و مدتی در زندان لشکر خراسان بازداشت شد[۷۱] ... او پــس از آزادی؛ فعالیتهای خود را ادامه داد و در همان سال دو بار دیگر نــیــز بازداشت شد؛ یکی در آبان ۱۳۵۰ کــه بــه بازداشت کوتاه‌مدت وی در زندان لشکر خراسان انجامید. دیگری در ۲۱ آذر همان سال کــه بــه اتهام اقدام برضد امنیت داخلی بــه سه ماه حبس محکوم گردید[۷۲] .

ادامه جلسات درس در تهران؛ مشهد و نیشابور
وی پــس از آزادی؛ فعالیتهای سیاسی ـ اجتماعی خود را گسترش داد و بارها در جلسات هیئت انصارالحسین و مسجد نارمک تهران حضور یافت و سخنرانیهایی در موضوعات دینی و سیاسی ایراد کرد. جلسات درس و تفسیر او در مدرسه‌ی میرزاجعفر و مسجد امام حسن (ع) و مسجد قبله و نــیــز در منزلش در مشهد ادامه داشت. مخاطب او در ایــن جلسات دانش‌آموزان؛ دانشجویان؛ طلاب جوان و گروههایی از اقشار مختلف مردم بودند کــه وی آنان را بــا تفکر اسلام انقلابی و سیاسی آشنا می‌ساخت. عده زیادی از مخاطبان جلسات و شاگردان او بعدها در اوج مبارزات در نقاط مختلف کشور بــه آگاهی‌بخشی پرداختند. گزارشهای جلسات سخنرانی و درس او بارها از ســوی مأموران امنیتی منعکس شده است. از نظر ساواک؛ افرادی چــون آیت‌الله خامنه‌ای از مدرسان روشنفکر و انقلابی حوزه‌های علمیه تلقی می‌شدند کــه ضمن داشتن ارتباط بــا دانشجویان و جوانان؛ مروج اندیشه‌های مبارزاتی امام خمینی و خواستار آگاه ساختن طلاب علوم دینی بــه مسائل سیاسی و اجتماعی بودند[۷۳] .
آیت‌الله خامنه‌ای در فروردین ۱۳۵۲ بــرای تبلیغ عازم نیشابور شــد و در مساجد آن شهر سلسله‌جلسات درس اصول عقاید را؛ کــه هفته‌ای یک بار در روزهای سه‌شنبه برگزار می‌شد؛ دایر کرد[۷۴] ... در خرداد ۱۳۵۲ ساواک جلسات تفسیرش در مسجد امام حسن (ع) و منزلش را تعطیل کرد[۷۵] ... آیت‌الله خامنه‌ای در آذر ۱۳۵۲ محل اقامه‌ی نماز جماعت و جلسات تفسیر خود را بــه دعوت بانی و واقف مسجد کرامت؛ بــه آن مسجد انتقال داد و مسجد یادشده را بــه کانون فعالیت دانشجویان و طلاب جوان تبدیل کرد[۷۶] ... ساواک مشهد در واکنش بــه فعالیتهای سیاسی گسترده‌ی او؛ او را از اقامه‌ی نماز جماعت در آن مسجد باز داشت[۷۷] .

زندان ششم؛ سخت‌ترین دوره حبس
در آبان ۱۳۵۳ بــه دعوت آیت‌الله محمد مفتح؛ امام جماعت مسجد جاوید تهران؛ کــه در آن ایام ممنوع‌المنبر شده بود؛ در آن مسجد بــه سخنرانی پرداخت. در پی آن ساواک بــه دستگیری آیت‌الله مفتح و تعطیلی مسجد جاوید بــه عــنــوان یکی از کانونهای مهم مبارزه اقدام کرد[۷۸] ... بــه دنبال آن؛ منزل آیت‌الله خامنه‌ای هم در آذر ماه همان سال مورد بازرسی ساواک قرار گرفت. ساواک علت بازرسی را؛ اظهارات وی در جلسه‌ای خصوصی درباره‌ی ضرورت ایجاد جمعیتی بــرای سامان‌دهی مبارزه و استفاده از فرصتها بــرای پیشبرد اهداف نهضت اسلامی در مشهد اعلام نمود[۷۹] ... در نهایت آیت‌الله خامنه‌ای در دی ۱۳۵۳ بــرای ششمین بار دستگیر و ایــن بار بــه زندان کمیته‌ی مشترک ضدخرابکاری در تهران منتقل گردید[۸۰] و بــه گفته خود دشوارترین و سخت‌ترین وضعیت‌ حبس خود را تجربه کرد.او در حبس؛ اجازه‌ی ملاقات نداشت و از وضعیت و محل حبس او اطلاعی بــه خانواده‌اش نــیــز داده نشده بود[۸۱] .

فعالیت‌های منجر بــه تبعید
او در ۲ شهریور ۱۳۵۴ از زندان آزاد شد؛ امــا تحت مراقبت مأموران امنیتی بود و اقامه‌ی جماعت؛ سخنرانی؛ تدریس و جلسات تفسیر وی حــتـی در منزلش ممنوع شده بود[۸۲] ... امــا او به‌رغم همه‌ی محدودیتهای سیاسی و امنیتی جلسات تفسیر و فعالیتها و اقدامات روشنگرانه‌ی انقلابی خود را بــه صورت مخفیانه پیگرفت و پرداخت شهریه‌ی امام خمینی بــه طلاب علوم دینی را نــیــز ادامه داد[۸۳] ... در اواخر سال ۱۳۵۴ مخفیانه کتاب طرح کلی اندیشه‌ی اسلامی در قرآن را بــا نام مستعار سیدعلی حسینی منتشر کرد. او در خرداد ۱۳۵۵؛ بــه دنبال وقوع سیل در قوچان؛ گروهی را تشکیل داد کــه از مشهد بــرای کمکرسانی بــه مردم سیل‌زده بــه آن شهر اعزام شده و بــا استقرار در مدرسه‌ی عوضیه‌ی آن شهر بــه امدادرسانی پرداختند[۸۴] .
در اسناد ساواک گزارش‌هایی درباره‌ی فعالیتهای سیاسی آیت‌الله خامنه‌ای و پدرش در اواخر سال ۱۳۵۵ در مشهد وجود دارد کــه بــه طرف‌داری از امام خمینی و تبلیغ نهضت اسلامی پرداخته‌اند. آیت‌الله خامنه‌ای در محرم ۱۳۹۶/دی ۱۳۵۵ سخنرانیهایی علیه رژیم ایراد کــرد و ضمن برگزاری سلسله‌جلسات مباحثه درباره‌ی تبیین فضای فکری ـ فرهنگی؛ به‌ویژه بــرای دانشجویان و جوانان[۸۵] و نــیــز حضور در جلسات علما و روحانیون تهران روند مبارزه را شدت بخشید[۸۶] ... از ســوی دیگر؛ ساواک هم می‌کوشید بــرای بــه دست آوردن مستنداتی علیه او و مبارزان دیگر در آن جلسات نفوذ کند[۸۷] ... بــه دنبال درگذشت علی شریعتی در لندن در ۲۹ خرداد ۱۳۵۶ آیت‌الله خامنه‌ای در بزرگداشت و مراسم ترحیم وی حضور داشت. ایــن حضور او بــه دلیل آشنایی و ارتباط دیرینه‌اش بــا شریعتی و پدرش بود[۸۸] .

تبعید بــه ایرانشهر
به دنبال درگذشت آیت‌الله سید مصطفی خمینی در اول آبان ۱۳۵۶ در نجف اشرف؛ آیت‌الله خامنه‌ای بــه همراه برخی از مبارزان مراسم ختمی در ۶ آبان در مسجد ملاهاشم برپا کرد[۸۹] ... همان ایام بــه همراه عده‌ای از علمای مشهد تلگرام تسلیتی بــه امام خمینی در نجف مخابره کردند[۹۰] ... بــا درگذشت آیت‌الله سید مصطفی خمینی و تحولاتی کــه در پی آن پدید آمد؛ نهضت اسلامی وارد مرحله‌ی نهایی خود شــد و حرکتهای جدی بــرای پیروزی انقلاب آغاز گردید.

رژیم پهلوی هم در واکنش بــه ایــن فعالیتها؛ به‌رغم اعلام سیاست فضای باز سیاسی؛ بــا سرکوب و خفقان فعالیتهای مبارزان را محدودتر کرد. بــه دنبال اجرای ایــن سیاست؛ برخی از مبارزان سرشناس بــه تبعید محکوم شدند کــه آیت‌الله خامنه‌ای هم در زمره‌ی آنان بود. او از ســوی کمیسیون امنیت اجتماعی خراسان بــه سه سال تبعید در ایرانشهر محکوم گردید[۹۱] و مأموران ساواک در ۲۳ آذر ۱۳۵۶ بــه منزل او یورش برده و او را دستگیر و بــه ایرانشهر انتقال دادند. هدف رژیم از ایــن اقدام؛ قطع ارتباط او بــا مردم و مبارزان و بــه دنبال آن؛ عدم توفیق وی در امر مبارزه و افشاگری علیه حکومت بود[۹۲] ... امــا وی بــه علت تعامل بــا اهل تسنن اشتهار و محبوبیتی در میان مردم ایرانشهر یافت و بــا بهره‌گیری از ایــن فرصتها پیام انقلاب را بــه مردم دورترین نقاط کشور رساند[۹۳] ... سخنرانیهای او در مسجد آل‌رسول ایرانشهر و رفت و آمد علما و روحانیون مبارز؛ نیروهای انقلابی و اقشار مختلف مردم بــه منزل او؛ عوامل امنیتی را بر آن داشت کــه فعالیتهای او را محدود سازند و از رفت و آمد مردم ممانعت به‌عمل آورند[۹۴] .

او در ۱۹ فروردین ۱۳۵۷ در پی کشتار مردم در یزد؛ در نامه‌ای بــه آیت‌الله محمد صدوقی ایــن اقدام وحشیانه‌ی رژیم پهلوی را محکوم کــرد و ضمن ترغیب مردم بــه ادامه‌ی مبارزه؛ یاد شهدای آن حادثه را گرامی داشت[۹۵] ... ایــن نامه بــه صورت اعلامیه در سراسر کشور پخش گردید[۹۶] .

وقوع سیل در ایرانشهر در ۱۱ تیر۱۳۵۷ موقعیتی فراهم آورد تــا آیت‌الله خامنه‌ای بــا توجه بــه تجربیات پیشینش؛ مدیریت تنها گروه امدادی را عهده‌دار شود. وی بــا هماهنگی‌هایی کــه بــا روحانیون شهرهای مختلف از جمله یزد و مشهد داشت؛ توانست کمکهای مردمی را از اقصا نقاط ایران جذب و در بین سیل‌زده‌ها تقسیم کند[۹۷] .

آیت‌الله خامنه‌ای در دوران تبعید ارتباط خود را بــا مبارزان و علمای تراز اول مبارزه در شهرهای ایران حفظ کــرد و پیوسته مکاتباتی درباره‌ی نهضت اسلامی بــا آنان داشت و از ایــن طریق در جریان بسیاری از حوادث و رخدادها قرار می‌گرفت و بــا نامه‌نگاریهای گوناگون در بسیاری از تصمیم‌گیریهای جمعی علما مشارکت می‌کرد.

تبعید بــه جیرفت
با اوج‌گیری انقلاب اسلامی در آستانه‌ی ماه رمضان؛ ۲۸ شعبان ۱۳۹۸/ ۲۸ تیر۱۳۵۷؛ شماری از طلاب حوزه‌ی علمیه‌ی مشهد بــه ادامه‌ی تبعید آیت‌الله خامنه‌ای اعتراض و خواستار بازگشت وی بــه مشهد شدند کــه بــه دخالت مأموران انتظامی انجامید[۹۸] ... گسترش فعالیتهای انقلابی و مردمی آیت‌الله خامنه‌ای در راستای جهت‌دهی و سامان‌دهی مبارزه در ایرانشهر و مناطق و شهرهای اطراف از یک سو؛ و محبوبیت و نفوذ روزافزون وی در میان اقشار مختلف مردم آن سامان از ســوی دیگر؛ مقامات امنیتی را بر آن داشت تــا محل تبعید وی را بــه جیرفت کــه در مقایسه بــا ایرانشهر دورافتاده و دارای محدودیت‌های بیشتری بود؛ تغییر دهند. لذا وی در ۲۲ مرداد بــه جیرفت انتقال یافت[۹۹] .

مبارزات سیاسی آیت‌الله خامنه‌ای در جیرفت هم متوقف نماند و او از همان آغاز ورود بــه آن شهر بــا سخنرانی در مسجد جامع بــه افشاگری علیه حکومت پهلوی پرداخت. یکی از سخنرانیها؛ کــه در ۱۵ شهریور ۱۳۵۷ صورت گرفت؛ بــه برپایی تظاهرات و سردادن شعارهای انقلابی توسط مردم منجر شد[۱۰۰] ... ایــن اتفاق زمانی روی داد کــه هنوز تظاهرات و راهپیمایی در شهرهای کوچک معمول نشده بود. او در شمار روحانیون تبعیدی‌ای بود کــه در نامه‌ای بــه آیت‌الله سیدعبدالحسین دستغیب؛ ضمن تشریح حوادث کشور و ذکر جنایات رژیم پهلوی در شیراز؛ مشهد؛ اصفهان و جهرم راهکارهایی را بــرای تداوم نهضت اسلامی تــا سرنگونی حکومت پهلوی ارائه دادند[۱۰۱] ... وی در ایــن دوره؛ مخفیانه عازم کهنوج شده؛ سخنرانیهای افشاگرانه‌ای ایراد کرد[۱۰۲] .

بازگشت بــه مشهد
با گسترش مبارزات مردمی و ازهم‌گسیختگی ارکان رژیم و ناتوانی آن در مهار روند انقلاب؛ آیت‌الله خامنه‌ای در اول مهر ۱۳۵۷ از جیرفت بــه مشهد مراجعت کــرد و در آنجا فعالیت‌های خود را در امر سامان‌دهی امور انقلاب و تشدید روند مبارزه و پیگیری مسائل گوناگون نهضت ادامه داد[۱۰۳] ... در ایام اقامت امام خمینی در فرانسه؛ بــا ارسال تلگرامی بــه همراه برخی از روحانیون مبارز مشهد؛ اقامت موقت امام در فرانسه را عاملی بــرای پدید آمدن موجی از امید و تصمیم و قاطعیت در دل مردم و نشانی از عزم و اراده‌ی راسخ امام در راه نجات امت مسلمان ایران عــنــوان کرده و از ایشان تقاضا کــردنــد دستورات لازم را بــرای ادامه‌ی مبارزه صادر کند. در پایان نــیــز خواستار بازگشت امام خمینی بــه ایران شدند[۱۰۴] .

فعالیتهای مبارزاتی آیت‌الله خامنه‌ای در مشهد در مدت اندکی شتاب بیشتری بــه خود گرفت و او ضمن سازمان‌دهی حرکتها و تظاهرات مردمی؛ سخنرانیهای افشاگرانه‌ای را در اجتماعات مردم مشهد ایراد کرد[۱۰۵] ... در عین ‌حال بــا بیت امام و دیگر مبارزان در ارتباط و مشورت دائم بود. پیرو همین ارتباط بود کــه سید احمد خمینی در ۱۰ آبان ۱۳۵۷ از پاریس بــا آیت‌الله صدوقی تماس گرفت و تمایل امام خمینی بــرای ملاقات بــا وی و آیت‌الله خامنه‌ای را اعلام کرد[۱۰۶] ... آیت‌الله خامنه‌ای در شمار روحانیونی بود کــه بــا سخنرانی در ورزشگاه سعدآباد مشهد در اجتماع بزرگ فرهنگیان آن شهر خواستار بازگشت امام خمینی و تشکیل حکومت اسلامی شد[۱۰۷] ... او در آخرین روزهای آبان همراه بــا سیدعبدالکریم هاشمی‌نژاد بــا عزیمت بــه شهرستانهای قوچان؛ شیروان و بجنورد و برپایی جلسات سخنرانی بــه تقویت جریان انقلاب در آن شهرها همت گماشت. فعالیتهای روزافزون و تأثیرگذار آیت‌الله خامنه‌ای در مشهد؛ مقامات امنیتی رژیم پهلوی را بر آن داشت کــه ایشان را دستگیر نمایند. در گزارشهای ساواک از آیت‌الله خامنه‌ای بــه عــنــوان یکی از پرچمداران برجسته‌ی انقلاب در خراسان نام برده شده است[۱۰۸] .

سخنرانی عاشورای ۵۷ در حرم امام رضا
وی در ۱۹ و ۲۰ آذر ۱۳۵۷ هم‌زمان بــا تاسوعا و عاشورای حسینی سخنرانی پرشوری در اجتماع بزرگ راه‌پیمایان مشهد ایراد کــرد و خطبه‌ی شب عاشورا را در حرم مطهر امام‌رضا (ع) بــه نام امام خمینی خواند و بــا ایــن اقدام انقلابی تابوی سنتی حکومت پهلوی را کــه تــا پیش از آن؛ مراسم مذکور را بــه صورت تشریفاتی و بــا دعا بــرای محمدرضا پهلوی اجرا می‌کرد؛ در هم شکست[۱۰۹] ... همچنین او در روز عاشورا تظاهرات عظیم مردم مشهد را سامان‌دهی کــرد و در اجتماع بزرگ آنان بــه سخنرانی پرداخت[۱۱۰] ... وی در شمار روحانیونی بود کــه در ۲۴ آذر در اعتراض بــه حمله‌ی مأمورین رژیم پهلوی بــه بیمارستان شاهرضای مشهد (امام رضا (ع) کنونی) برنامه‌ی تحصن در بیمارستان مزبور را مطرح کرد[۱۱۱] ... در مسیر حرکت آنان بــرای تحصن بسیاری از مردم نــیــز بــه آنان پیوستند و در شمار متحصنین قرار گرفتند[۱۱۲] ... متحصنین بــا صدور اعلامیه‌ای ضمن تشریح جنایات عوامل حکومت پهلوی؛ مجازات آنان را خواستار شدند[۱۱۳] و بر سرنگونی حکومت پهلوی و بازگشت امام خمینی تأکید کردند. ایــن اقدام آنان بازتاب گستردهای یافت و اعلامیه‌های متعددی در همبستگی و حمایت از آنها در سراسر ایران منتشر شد[۱۱۴] .

تظاهرات ۹ دی ۵۷ مشهد
آیت‌الله خامنه‌ای در ۹ دی ۱۳۵۷ بــه همراه عده‌ای از علمای مبارز مشهد پیشاپیش جمعیت انبوهی از مردم بــه منظور همراه ساختن کارکنان استانداری خراسان بــا جریان انقلاب بــه ســوی ساختمان استانداری حرکت کردند. امــا علیرغم تلاشهای مسالمت‌آمیز آنها نیروهای انتظامی مستقر در استانداری بــه ســوی مردم آتش گشودند. بــه دنبال آن جمعیت تظاهرکننده بــه خیابانها ریخته و برخی ساختمانها و مراکز دولتی را بــه آتش کشیدند. شب حادثه؛ علمای مشهد از جمله آیت‌الله خامنه‌ای بــا تشکیل جلسه‌ای کوشیدند مانع درگیری و کشتار بیشتر مردم در روز بعد بشوند؛ ولــی عوامل رژیم پهلوی بــا قتل‌عام مردم تظاهرکننده فاجعه‌ی یکشنبه‌ی خونین ۱۰ دی ۱۳۵۷ را بــه بار آوردند[۱۱۵] ... بــه دنبال وقوع ایــن حوادث؛ آیت‌الله خامنه‌ای بــه همراه عده‌ای از روحانیون مبارز مشهد در محکومیت ایــن حادثه و تداوم نهضت اعلامیه‌ای صادر کردند[۱۱۶] .

عضویت در شورای انقلاب
با شتاب گرفتن روند فروپاشی حکومت پهلوی و نمایان شدن نشانه‌های پیروزی نهایی نهضت اسلامی؛ امام خمینی در ۲۲ دی ۱۳۵۷ فرمان تشکیل شورای انقلاب اسلامی را صادر کردند[۱۱۷] ... آیت‌الله خامنه‌ای کــه از ســوی امام بــه عضویت آن شورا انتخاب شده بودند بــا نقش محوری کــه در تحولات انقلاب اسلامی در مشهد داشت؛ ایــن شهر را ترک و در اواخر دی ۱۳۵۷ بــه تهران آمد و در مدرسه‌ی رفاه مستقر شــد و همگام بــا دیگر مبارزان؛ به‌ویژه آیات بهشتی؛ مطهری و مفتح بــرای تدارک مرحله‌ی نهایی پیروزی انقلاب اسلامی و برنامه‌ریزی بــرای آینده؛ نقش فعالی برعهده گرفت[۱۱۸] ... پــس از تشکیل کمیته‌ی استقبال از امام خمینی توسط شورای انقلاب اسلامی[۱۱۹] مسئولیت کمیته‌ی تبلیغات آن را عهده‌دار شد.

تحصن در مسجد دانشگاه تهران
به دنبال بسته شدن فرودگاههای کشور بــه دستور بختیار و ممانعت از بازگشت امام خمینی بــه ایران؛ آیت‌الله خامنه‌ای بــه همراه آیت‌الله بهشتی و چند تن از روحانیون مبارز سرشناس در اعتراض بــه ایــن اقدام دولت؛ در مسجد دانشگاه تهران تحصن عظیمی را سامان‌دهی کــردنــد کــه بــا پیوستن سایر علما؛ دانشگاهیان و مردم ابعاد وسیعی بــه خود گرفت[۱۲۰].

شب قبل از آغاز تحصن؛ آیت‌الله بهشتی در بهشت‌زهرا سخنرانی کــرد و آیت‌الله خامنه‌ای قطعنامه‌ای را کــه خود تهیه کرده بود بــرای مردم قرائت نمود و بــا ایــن برنامه تحصن روز بعد در مسجد دانشگاه تهران قطعیت یافت. آیت‌الله خامنه‌ای در طول تحصن بــا تشکیل ستادی و بــا مشارکت برخی از مبارزین متحصن بــه اقداماتی دست زدند کــه عمده‌ترین آنها انــجـام سخنرانی؛ انتشار اعلامیه و انتشار نشریه‌ای بــه نام «تحصن» بود[۱۲۱] ... متحصنان در روز هشتم بهمن بــا صدور اعلامیه‌ای تأکید کــردنــد تــا باز شدن فرودگاهها بــه روی امام خمینی بــه تحصن خود ادامه خواهند داد[۱۲۲] ... ایــن تحصن کــه تــا صبح روز ۱۲ بهمن ادامه یافت[۱۲۳] ؛ مسجد دانشگاه تهران را بــه کانونی تأثیرگذار در روند مبارزه تبدیل کرد.

در لحظه‌ی تاریخی ورود امام خمینی بــه میهن در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ آیت‌الله خامنه‌ای؛ بــه همراه علما؛ روحانیون و مبارزان اسلامی بــرای استقبال از امام خمینی در فرودگاه مهرآباد حضور یافت. در طول دهه‌ی فجر انقلاب اسلامی؛ آیت‌الله خامنه‌ای همواره در کنار امام خمینی بود و در بسیاری از امور بــه ایشان مشورت می‌داد و همچنین مسئولیت کمیته‌ی تبلیغات دفتر امام را بــا هدف مقابله بــا توطئه‌های خبری و تبلیغاتی مخالفان داخلی و خارجی حکومت اسلامی؛ مقابله بــا فرصت‌طلبی‌های احزاب و گروههای گوناگون سیاسی؛ تنظیم و انتشار اخبار و انتشار نشریه‌ای بــه نام «امام» بر عهده داشت. خود نــیــز چند مقاله نوشت و در آن نشریه منتشر کرد[۱۲۴] .

۲.۳. دهه‌ی اول انقلاب اسلامی: بهمن ۱۳۵۷ – خرداد ۱۳۶۸
۱.۲.۳. فعالیت‌های سیاسی
شورای انقلاب
یکی از نخستین عرصه‌های نقش‌آفرینی آیت‌الله خامنه‌ای در روند تکون نظام جمهوری اسلامی؛ عضویت و فعالیت در شورای انقلاب بود. ایــن شورا پــس از مهاجرت امام خمینی بــه فرانسه در مهر۱۳۵۷ و ظهور نشانه‌های پیروزی انقلاب اسلامی و ورود نهضت اسلامی بــه مرحله‌ی انقلاب بــا نظر امام خمینی از اوایل آبان شکل گرفت و اعضای آن توسط امام خمینی به‌تدریج انتخاب شدند؛ امــا بــه لحاظ رعایت ملاحظات مختلف به‌صورت رسمی در آستانه‌ی پیروزی انقلاب در ۲۲ دی ۱۳۵۷ اعلام گردید[۱۲۵] .

نخستین اعضای شورا آقایان مرتضی مطهری؛ سید محمد حسینی بهشتی؛ سید عبدالکریم موسوی اردبیلی؛ محمدرضا مهدوی کنی؛ سیدعلی خامنه‌ای و محمدجواد باهنر و اکبر هاشمی رفسنجانی بودند. در ادامه کار شورا نــیــز افراد دیگری بــه عضویت آن درآمدند[۱۲۶] ... آیت‌الله خامنه‌ای در اواخر دی ماه در ایــن جلسات حضور پیدا کرد[۱۲۷] ... شورا در ایــن مقطع؛ تصمیم‌گیریهای مهم در مورد مبارزه را برعهده داشت. از جمله‌ی آنها مذاکره بــا مقامات حکومت پهلوی و مقامات کشورهای خارجی؛ از جمله آمریکا و نــیــز تشکیل کمیته‌ی استقبال از امام خمینی بود[۱۲۸] ... اقدام مهم دیگر شورای انقلاب در مقطع قبل از پیروزی؛ معرفی مهدی بازرگان بــه عــنــوان رئیس دولت موقت بــه امام خمینی بود[۱۲۹] .

پس از پیروزی انقلاب آنچه برعهده شورای انقلاب قرار داشت عبارت بود از: قانون‌گذاری در غیاب قوه‌ی مقننه؛ انــجـام بخشی از وظایف قوه‌ی مجریه پــس از ادغام دولت موقت و شورای انقلاب در تیر ۱۳۵۸ و انــجـام هــمــه آن پــس از استعفای دولت موقت در ۱۴ آبان ۱۳۵۸ تــا پــس از آن. در کنار ایــن وظایف اصلی؛ مرجعی بــرای رفع معضلات و بحرانهای پیشِ رویِ نظام نوپای جمهوری اسلامی و مشاوره بــرای امام نــیــز بود[۱۳۰] ... بــه رغم تغییر چندین‌باره ترکیب اعضای شورای انقلاب در ادوار چهارگانه‌ی آن تــا پایان فعالیتش در ۲۹ تیر ۱۳۵۹ آیت‌الله خامنه‌ای عضو ثابت ان باقی ماند[۱۳۱] ... ایستادگی در برابر نظرات و مواضع جهت‌دار اعضای موسوم بــه «لیبرال» شورا؛ هشدارهای مکرر نسبت بــه ضرورت جلوگیری از نفوذ اعضا و هواداران حزب توده ایران و دیگر احزاب و گروههای مخالف انقلاب اسلامی در ارتش و عرصه‌ی فرهنگ کشور از مواضع مهم وی در جلسات و تصمیمات شورا بود[۱۳۲] .

او معتقد بود کــه در شورای انقلاب بــایــد از اقشار گوناگون جامعه نمایندهای حضور داشته باشد[۱۳۳] ... مسائل کردستان؛ سیستان و بلوچستان و دیگر مناطق کشور و ضرورت حفظ وحدت از دیگر موضوعات مهم و مورد توجه وی در شورای انقلاب بود. او بر ایــن عقیده بود کــه دولت موقت در قضیه کردستان ضعف نشان داده و بــایــد آن را از راههای مختلف حل کــرد و از سرایت آن بــه سایر مناطق قومی کشور جلوگیری نمود[۱۳۴] ... در مورد منطقه‌ی سیستان و بلوچستان نــیــز براساس از تجربه‌ی حضورش در زمان تبعید و اطلاع از اوضاع سیاسی و اجتماعی آن منطقه؛ بر بهبود وضع اقتصادی و معیشتی مردم آن دیار تأکید داشت[۱۳۵] ... در ایــن زمینه در ۹ فروردین ۱۳۵۸ از ســوی امام خمینی مأموریت یافت در رأس هیأتی عازم آن منطقه شــود تــا بــه خواستها و مشکلات مردم رسیدگی و در مورد وضعیت آن منطقه گزارشی تهیه کند[۱۳۶] ... در ایــن سفر؛ افزون بر مأموریت یادشده؛ بــا برخی از سران و متنفذین محلی منطقه دیدار و سیاستهای نظام جمهوری اسلامی را بــرای آنها تشریح و تبیین کرد.

حمایت از تأسیس و تقویت نهادهای انقلابی و مردمی چــون سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و جهاد سازندگی از دیگر مواضع اصولی وی در شورای انقلاب بود[۱۳۷] .

معاونت شهید چمران
با ادغام دولت موقت و شورای انقلاب در آخر تیر ۱۳۵۸ برخی اعضای شورای انقلاب از ســوی آن شورا بــه برخی از وزارتخانه‌های حساس راه یافتند و از آن جمله آیت‌الله خامنه‌ای بــه معاونت امور انقلاب وزارت دفاع انتخاب گردید. در ایــن زمان دکتر مصطفی چمران وزیر دفاع بود[۱۳۸] ... همچنین در جریان ادغام شورای انقلاب و دولت موقت کــه بــا هدف تمرکز بیشتر در قوه‌ی مجریه صورت گرفت ایشان بــه عضویت کمیسیون وزرای امنیتی کــه سرپرستی و مسئولیت کلیه‌ی امور انتظامی؛ نظامی و امنیتی؛ از جمله بحران‌های گنبد؛ کردستان و خوزستان و مقابله بــا اقدامات احزاب و گروههای ضدانقلاب را بر عهده داشت؛ انتخاب گردید[۱۳۹] .

سرپرستی سپاه پاسداران
از دیگر مأموریت‌های وی از طرف شورای انقلاب؛ مسئولیت مرکز اسناد و نــیــز سرپرستی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در ۳ آذر ۱۳۵۸ بود[۱۴۰] ... وی قبل از ایــن نــیــز بــه نمایندگی از ســوی شورای انقلاب در برخی جلسات سپاه پاسداران شرکت می‌کرد. علت انتخاب او بــه سرپرستی سپاه؛ باقی ماندن پاره‌ای اختلافات در بدنه و سازمان سپاه بود کــه در ماههای پــس از پیروزی انقلاب اسلامی شکل گرفته بود و بــا تلاشهای میانجیگرانه بــه نتیجه نرسیده بود[۱۴۱] ... وی کــه از حامیان نیروهای نظامی مردمی؛ به‌ویژه سپاه بود؛ در مدت حضور در رأس آن نیرو سعی کــرد علاوه بر رفع اختلافات موجود؛ سازمان مناسبی بدان بدهد. او در ۵ اسفند ۱۳۵۸ از مسئولیت سرپرستی سپاه بــه دلیل نامزدی در انتخابات نخستین دورۀ مجلس شورای اسلامی استعفا داد[۱۴۲] .

تاسیس حزب جمهوری اسلامی
آیت‌الله خامنه‌ای در ایام منتهی بــه پیروزی انقلاب اسلامی و پــس از آن؛ هم‌زمان بــا حضور مؤثر در شورای انقلاب و تمشیت امور انقلاب در دوره‌ی گذار[۱۴۳] ؛ به‌همراه سید محمد حسینی بهشتی؛ اکبر هاشمی رفسنجانی؛ سید عبدالکریم موسوی اردبیلی و محمدجواد باهنر بــرای ایجاد تشکلی انقلابی فعالیت می‌کرد[۱۴۴] ... ایــن تشکل بــا نام حزب جمهوری اسلامی در ۲۹ بهمن ۱۳۵۷ رسماٌ اعلام موجودیت کــرد امــا پایه‌های تأسیس آن بــه جلساتی در مشهد در تابستان ۱۳۵۶ بر می‌گردد کــه در آن برخی از مبارزان از جمله مؤسسین بعدی حزب جمهوری اسلامی در صدد تشکیل مجمع و سازمان متشکلی بــرای فعالیت بر ضد حکومت پهلوی و توسعه اندیشه‌ی اسلامی بودند[۱۴۵] ... بر ایــن مبنا حزب در دوره فعالیت غیررسمی خود در ماههای منتهی بــه پیروزی انقلاب نقش مؤثری در برگزاری اجتماعات و سخنرانیها بر عهده داشت کــه فعالیت آیت‌الله خامنه‌ای در ایــن زمینه قابل ملاحظه بود[۱۴۶] .

از دلایل تأسیس حزب جمهوری اسلامی می‌توان بــه پرکردن خلاء ناشی از فقدان تشکیلات منظم و روزآمد بــرای صیانت و حمایت از نظام نوپای جمهوری اسلامی؛ کمک بــه تداوم انقلاب و حفظ یکپارچگی و حضور مردم در صحنه؛ پی‌ریزی بنیانهای اساسی نظام جمهوری اسلامی؛ صیانت از محوریت نقش‌آفرینی امام خمینی در دوران پــس از انقلاب؛ تعمیق اندیشه‌ی اصیل اسلامی در اذهان مردم؛ هدایت لحظه بــه لحظه‌ی سیاسی مردم؛ کمک بــرای تأمین نیروی انسانی دستگاه‌های اجرایی بــرای تحقق اهداف انقلاب اسلامی؛ موضع‌گیری صریح و صادقانه در برابر ترفندها و فریبهای دشمنان داخلی و خارجی اشاره کرد[۱۴۷] ... وی از تهیه‌کنندگان مرامنامه‌ی حزب بود. در تقسیم‌بندی وظایف اعضا نــیــز وظیفه‌ی تبلیغات حزب را برعهده گرفت[۱۴۸] ... ایشان عضو مؤسس و عضو شورای مرکزی حزب بود و در مجموع در دوره‌ی تأسیس حزب بیشتر نقش تبیینی ایفا کــرد و مواضع حزب را بــه صورت گفتارها و جزوه‌هایی ارائه نمود. او در تأسیس شعبه‌ی حزب در مشهد نقش داشت و دفتر آن شعبه را در ۲۶ اسفند ۱۳۵۷ افتتاح کرد.

دبیر کلی حزب جمهوری اسلامی
پس از آیت‌الله بهشتی و دکتر باهنر ـ اولین و دومین دبیرکل حزب ـ آیت‌الله خامنه‌ای در شهریور ۱۳۶۰ از ســوی شورای مرکزی حزب بــه عــنــوان سومین دبیرکل حزب انتخاب شد[۱۴۹] ... در سالهای پــس از پیروزی انقلاب تــا زمان تثبیت نظام جمهوری اسلامی در دهه‌ی ۱۳۶۰؛ حزب جمهوری اسلامی بــه مثابه رکن مهمی از حاکمیت خارج از ساختار سیاسی رسمی فعالیت می‌کرد و مقوم پایه‌های نظام جمهوری اسلامی بود[۱۵۰] .

ایشان حزب جمهوری اسلامی را نهادی ضروری جهت حفاظت از کلیت نظام نوپای جمهوری اسلامی می‌دانستند. نخستین کنگره‌ی حزب در اردیبهشت ۱۳۶۲ برگزار و آیت‌الله خامنه‌ای بــرای دومین بار بــه دبیرکلی حزب و عضویت شورای مرکزی[۱۵۱] و شورای داوری حزب[۱۵۲] انتخاب شد. وی در طول دوران ریاست جمهوری در جلسه‌های حزب جمهوری اسلامی در تهران و شهرستانها شرکت می‌کرد و ضمن تبیین مأموریتها و اهداف حزب؛ بــه پرسشهای دفاتر؛ شعب و اعضای حزب پاسخ می‌داد[۱۵۳] .

ایشان هم‌زمان بــا دوره‌ی دوم ریاست جمهوری نــیــز دبیرکلی حزب جمهوری اسلامی را بر عهده داشت. در ایــن دوره فعالیتهای حزب بــه دلایل مختلف؛ از جمله: رفع بحرانهای سالهای اولیه‌ی انقلاب؛ تأسیس نهادها و سازمانهای مورد نیاز جمهوری اسلامی کــه حزب در تأسیس؛ تقویت و رشد آنها نقش مؤثری داشت؛ اشتغال شخصیت‌های محوری حزب از جمله آیت‌الله خامنه‌ای و هاشمی‌ رفسنجانی در مشاغل مهم نظام در کنار فقدان برخی از بنیانگذاران مؤثر آن؛ نارضایتی امام خمینی از تبدیل حزب از عامل وحدت‌بخش بــه عامل تفرقه و تشدید جناح‌بندیها در درون حزب؛ کاهش یافت و دیگر کارایی سالهای اولیه‌ی خود را نداشت[۱۵۴] ... لذا آیت‌الله خامنه‌ای و هاشمی رفسنجانی در اوایل خرداد ۱۳۶۶ بــا نگارش نامه‌ای بــه امام خمینی و ذکر دلایل یادشده؛ بــه ویژه پیدایش و تشدید جناح‌بندی در درون حزب و خطر آن بــرای وحدت و انسجام جامعه؛ خواستار تعطیلی فعالیتهای آن شدند[۱۵۵] ... امام ‌خمینی نــیــز در ۱۱ خرداد ۱۳۶۶ بــا ایــن درخواست موافقت کــرد و متعاقب آن فعالیتهای حزب تعطیل شد[۱۵۶] .

امامت جمعه‌ی تهران
امام خمینی در ۲۴ دی ۱۳۵۸ آیت‌الله خامنه‌ای را بــا اشاره بــه حسن سابقه و شایستگی در علم و عمل بــه امامت جمعه تهران منصوب کردند[۱۵۷] ... ایشان نخستین نماز جمعه را در ۲۸ دی ۱۳۵۸ امامت کردند[۱۵۸] ... از ایــن تاریخ تــا واقعه‌ی ۶ تیر۱۳۶۰ کــه در مسجد ابوذر تهران بــه ایشان سوء قصد و بر اثر آن بــه شدت مجروح گردیدند؛ بــه جز مقطع ۲۱ بهمن تــا ۶ اسفند ۱۳۵۹ کــه در جریان سفری تبلیغی در هندوستان بــه سر میبرد؛ نماز جمعه‌ی تهران را اقامه کردند[۱۵۹] ... پــس از آن نــیــز همواره ایــن سمت را بر عهده داشت.

اقدام مهم و ابتکاری وی در مورد نماز جمعه؛ پیشنهاد برگزاری سمینارهای ائمه‌ی جمعه بــه منظور انسجام شبکه‌ی امامان جمعه در داخل کشور و جهان اسلام بود کــه پــس از موافقت امام خمینی؛ نخستین سمینار در مدرسه‌ی فیضیه‌ی قم برگزار شــد و پــس از آن سمینارهای متعددی نــیــز برگزار شد[۱۶۰] ... وی در خطبه‌های نماز جمعه بــه عــنــوان یک تریبون اثرگذار؛ مهم‌ترین و قاطع‌ترین مواضع اصولی و راهبردی نظام جمهوری اسلامی را ارائه کرده و همچنین؛ بــه تعمیق اندیشه دینی و بینش و بصیرت سیاسی جامعه پرداخته است. اهتمام بــه خطبه‌های عربی نــیــز کــه مخاطب آن مسلمانان جهان اسلام بود؛ از ویژگی‌های خطبه‌های ایشان بوده است.

نمایندگی در مجلس شورای اسلامی
آیت‌الله خامنه‌ای پــس از نامزدی بــرای انتخابات نخستین دوره قانون‌گذاری مجلس شورای اسلامی در اسفند ۱۳۵۸؛ از ســوی ائتلاف بزرگ نیروهای خط امام شامل جامعه‌ی روحانیت مبارز تهران؛ حزب جمهوری اسلامی و چندین سازمان و گروه اسلامی دیگر در انتخابات مجلس شورای اسلامی حمایت شد[۱۶۱] و از حوزه‌ی انتخابیه‌ی تهران وارد مجلس شد. در مجلس؛ عضو و رئیس کمیسیون امور دفاعی بود.

در مدت ریاست ایشان طرحها؛ لوایح و موضوعات متعددی در آن کمیسیون بررسی شــد کــه از مهم‌ترین آنها می‌توان تأمین نیازمندیهای استخدامی سپاه پاسداران؛ ادغام سازمان بسیج مستضعفین در سپاه پاسداران؛ مسئله‌ی کردستان؛ مسائل مرزی؛ مسئله‌ی بلوچستان و سازمان‌دهی نوین ارتش را نام برد[۱۶۲] ... از موضع‌گیریهای مهم وی در طول نمایندگی می‌توان بــه صحبت‌های مهم و مستند او در موافقت بــا طرح عدم کفایت سیاسی بنی‌صدر بــرای ریاست جمهوری اشاره کرد[۱۶۳] ... بــا آغاز جنگ ایران و عراق در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ و بــه سبب حضور در جبهه‌های جنگ؛ در جلسات مجلس شورای اسلامی کمتر حضور یافت و پــس از جراحت شدید در ۶ تیر ۱۳۶۰ در موارد معدود در آن حاضر شد. بــا انتخاب بــه مقام ریاست جمهوری در مهر ۱۳۶۰ قوه‌ی مقننه را ترک گفت.

حضور در دفاع مقدس
آیت‌الله خامنه‌ای از نخستین ساعات آغاز جنگ ایران و عراق؛ در تدبیر مسائل جنگ بصورت فعالانه بــه ایفای نقش پرداخت.

ساعاتی پــس از شروع حمله بــه خاک کشورمان اولین اطلاعیه در مورد تجاوز ارتش بعث عراق بــه ایران را تهیه و از رادیو بــه اطلاع مردم رساند[۱۶۴] ... در دومین روز شروع جنگ در جلسه‌ای کــه در ستاد مشترک ارتش بــرای بررسی چگونگی برخورد بــا تجاوز نظامی عراق تشکیل شد؛ حضور یافت. و آنگاه کــه قرار شــد یک نفر از آنها بــرای بررسی مسئله بــه جبهه‌های جنگ برود؛ نخستین کسی کــه ایــن پیشنهاد را پذیرفت آیت‌الله خامنه‌ای بود[۱۶۵] ... در ۵ مهر ۱۳۵۹ پــس از اجازه امام خمینی در کسوت یک نظامی؛ در جبهه‌های جنگ حضور یافت[۱۶۶] تــا گزارشی از وضعیت جبهه‌ها و امکانات نیروهای ایرانی منطقه‌ی مورد تجاوز نیروهای عراقی تهیه نموده و بــه سازمان‌دهی نیروها بــرای مقابله بــا دشمن کمک کند[۱۶۷] ... بر ایــن اساس عازم جبهه جنوب شــد و تــا اواسط بهار سال ۱۳۶۰ در آن جبهه‌ استقرار داشت. پــس از آن در جبهه غرب حاضر شد. ولــی حضور جز بــرای اقامه نماز جمعه تهران؛ دیدار و گزارش بــه امام یــا جلسات ضروری و سفرها و سخنرانی‌های لازم؛ مستمر بود[۱۶۸] .

وی در چندین عملیات نظامی و یــا طراحی آن شرکت کرد. پشتیبانی و تأمین نیازهای تسلیحاتی و تدارکاتی نیروهای بسیجی و سپاهی از دیگر فعالیتهای ایشان در صحنه‌ی نبرد بود. بیشتر وقت وی در جبهه‌ها صرف هدایت؛ پشتیبانی و طراحی عملیات ستاد جنگهای نامنظم ــ کــه توسط مصطفی چمران تشکیل شده بود ــ می‌شد[۱۶۹] ... از اقدامات ویژه‌ی ایــن ستاد کــه آیت‌الله خامنه‌ای مستقیماً در آن نقش داشت؛ تشکیل گروههای نظامی مخصوص شکار تانک بود. در پشتیبانی از جبهه‌های خرمشهر؛ آبادان و سوسنگرد نقش مؤثری داشت و در تقویت نیروهای نظامی مردمی مثل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و بسیج و تهیه‌ی نیازمندیهای فنی و تجهیزاتی آنها نقش بسیاری ایفا نمود[۱۷۰] ... از دیگر تلاش‌های ایشان ایجاد هماهنگی بین سپاه و ارتش در جبهه‌ها و عملیات نظامی بود[۱۷۱] .

نمایندگی امام در شورای عالی دفاع
به فرمان امام خمینی در ۲۰ مهر ۱۳۵۹ شورای عالی دفاع عهده‌دار کلیه‌ی امور جنگ شد[۱۷۲] و آیت‌الله خامنه‌ای کــه براساس حکم امام در ۲۰ اردیبهشت ۱۳۵۹ نماینده‌ی ایشان در ایــن شورا[۱۷۳] و نــیــز سخنگوی آن بود[۱۷۴] ... در ایــن مدت مشاور امام خمینی در امور و مسائل جنگ نــیــز بود[۱۷۵] ... وی معمولاً در پایان جلسه‌های شورای عالی دفاع درباره‌ی مباحث و تصمیمات شورا مصاحبه‌ی مطبوعاتی انــجـام می‌داد و تصمیمات شورا را بــه اطلاع مردم می‌رسانید[۱۷۶] .

عملیات شکست حصر آبادان
در عملیات شکستن حصر آبادان[۱۷۷] حضور مستقیم داشت و در مورد خرمشهر نــیــز اعتقاد داشت کــه بــا اتخاذ تدابیر نظامی درست می‌توان از سقوط آن جلوگیری کرد. حــتـی در ایــن زمینه نامه‌ای بــه ابوالحسن بنی‌صدر؛ رئیس جمهور و فرمانده کل قوای وقت نوشت و هشدار داد کــه در صورت استقرار دو تیپ زرهی در اطراف سوسنگرد؛ می‌توان از سقوط شهر جلوگیری بــه عمل آورد. اما؛ بنی‌صدر بــه آن هشدار توجهی نکرد[۱۷۸] .

اندکی پــس از آغاز جنگ گروهی از شخصیتها و سازمانهای بین‌المللی و نــیــز برخی از کشورها بــرای ایجاد صلح بین دو کشور؛ بــه فعالیت‌هایی دست زدند. آیت‌الله خامنه‌ای در ایــن مورد اعتقاد داشت تــا زمانی کــه عراق شروط اصلی ایران شامل عقب‌نشینی بــه مرزهای بین‌المللی؛ پرداخت خسارت و تنبیه متجاوز را نپذیرد؛ صلحی پدید نخواهد آمد و اگــر عراق ایــن شروط را نپذیرد آن را بــه زور از سرزمینهای خود بیرون می‌کنیم. همچنین معتقد بود کــه صلح تحمیلی بدتر از جنگ است[۱۷۹] ... بــا وجود ایــن تردد هیئتهای صلح را از ایــن نظر کــه باعث روشن شدن ابعاد جنایات صدام حسین و نیروهای او علیه مردم ایران شــد و بــه اثبات مظلومیت ایران و تجاوزگری صدام کمک می‌کرد؛ مفید می‌دانست[۱۸۰] .

جنگ؛ مهمترین موضوع دوران ریاست جمهوری
در دو دوره‌ی ریاست جمهوری آیت‌الله خامنه‌ای؛ جنگ در رأس امور و مهم‌ترین موضوع کشور بود. از ۱۳۶۰ تــا ۱۳۶۴ تحولاتی در صحنه‌ی جنگ پیش‌ آمد و در مجموع موازنه در جبهه‌های جنگ بــه سود ایران تغییر یافت. نیروهای عراقی از بیشتر سرزمین‌های اشغال‌شده بیرون رانده شدند و بــا وحدت‌نظر مسئولان ارشد کشور ازجمله آیت‌الله خامنه‌ای بــه عــنــوان رئیس شورای عالی دفاع سلسله عملیات‌های نظامی؛ طراحی و اجرا شد. هم‌زمان بــا آن تحولات؛ حضور دیپلماتیک ایران در عرصه‌ی بین‌المللی نــیــز بیشتر و فعال‌تر شد.

ایشان طی هفت سال از مجموع هشت سال دوران ریاست جمهوری خود کــه مقارن بــا جنگ بود؛ بخش زیادی از مذاکرات خارجی خود را بــه مذاکره بــا هیئتهای حسن‌نیت صلح کــه از ســوی سازمانهای بین‌المللی؛ اسلامی و منطقه‌ای و یــا بــا شخصیتهای مهم بین‌المللی و منطقه‌ای کــه مأموریت میانجی‌گری داشتند؛ اختصاص دادند. در دوره ریاست جمهوری بــه دلیل مخالفت امام بــا حضور در جبهه‌های جنگ؛ بــه برخی حضورها و بازدیدهای محدود اکتفا کــردنــد امــا در مقطع پایانی جنگ و پــس از قبول قطعنامه وضعیت وخیم جبهه‌ها ایشان را ناگزیر کــرد پــس از کسب موافقت امام خمینی بــرای ایجاد تحولی عظیم بــه جبهه‌ها رهسپار شود.

همچنین کــه آیت‌الله خامنه‌ای در دوره ریاست جمهوری رئیس شورای عالی پشتیبانی جنگ بود. ایــن شورا بــه دلیل شرایط خاص جنگ در سال ۱۳۶۵ و بــه منظور به‌کارگیری هرچه بهتر امکانات کشور در خدمت جنگ و انــجـام اقدامات مؤثر در بسیج نیروها و امکانات بــرای رفع نیازمندیهای جبهه‌های جنگ تشکیل شد[۱۸۱] ... امام خمینی در پاسخ بــه استعلام ایشان در ۱۹ بهمن ۱۳۶۶ مصوبات آن شورا را تــا پایان جنگ لازم‌الاجرا اعلام کرد[۱۸۲] .

در تابستان ۱۳۶۷ و در آخرین سال ریاست جمهوری آیت‌الله خامنه‌ای؛ و بــا پذیرش قطعنامه ۵۹۸ توسط ایران جنگ عراق بــا ایران بــه پایان رسید. پذیرش قطعنامه ۵۹۸ در جلسه‌ای بــه ریاست آیت‌الله خامنه‌ای و بــا حضور مسؤولان عالی‌رتبه نظام در ۲۶ تیر ۱۳۶۷ بــه تصویب رسید و امام خمینی نــیــز بر آن صحه گذاشت[۱۸۳] .

امام خمینی در پیامی بــه مردم ایران قبول قطعنامه را مسئله‌ای بسیار تلخ و ناگوار و صرفاً بــه دلیل مصلحت انقلاب و نظام جمهوری اسلامی ایران اعلام کرد: «قبول ایــن مسئله بــرای من از زهر کشنده‌تر است؛ ولــی راضی بــه رضای خدایم و بــرای رضایت او ایــن جرعه را نوشیدم… در قبول ایــن قطعنامه فــقــط مسئولین کشور ایران بــه اتکای خود تصمیم گرفته‌اند. و کسی و کشوری در ایــن امر مداخله نداشته است» [۱۸۴] ... بــه دنبال ایــن تصمیم آیت‌الله خامنه‌ای بــه عــنــوان رئیس‌جمهور در نامه‌ای در تاریخ ۲۷ تیر ۱۳۶۷ بــه دبیرکل وقت سازمان ملل متحد؛ خاویر پرز دکوئیار؛ پذیرش قطعنامه‌ی ۵۹۸ سازمان ملل از ســوی ایران را اعلام کرد[۱۸۵] .

۲.۲.۳. فعالیتهای ارشادی و تبیینی
بخش مهمی از فعالیتهای سیاسی و مذهبی آیت‌الله خامنه‌ای از پیروزی انقلاب اسلامی تــا انتخاب بــه ریاست جمهوری؛ فعالیتهای ارشادی بــه منظور نهادینه کردن و تثبیت نظام جمهوری اسلامی بود.

توصیه امام بــه دانشجویان بــرای رجوع بــه آیت‌الله خامنه‌ای
به دنبال شهادت آیت‌الله مرتضی مطهری و خلائی کــه از فقدان وی در میان دانشجویان و دانشگاهیان پدید آمده بود؛ امام خمینی در ۲۳ خرداد ۱۳۵۸ طی سخنانی در جمع دانشجویان؛ آیت‌الله خامنه‌ای را فردی فهیم و سخنور نامیده و مرجع رسیدگی بــه مسائل فکری و عقیدتی دانشجویان و مقابله بــا تبلیغات احزاب و گروههای مخالف نظام جمهوری اسلامی؛ به‌ویژه مارکسیستها در محیط دانشگاهی تعیین کرد[۱۸۶] .

وی از ایــن تاریخ تــا شروع جنگ ایران و عراق در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ روزهای دوشنبه در مسجد دانشگاه تهران در جمع دانشجویان حضور می‌یافت و ضمن اقامه جماعت نماز ظهر و عصر و ایراد سخنرانی در موضوعات مهم روز؛ بــه پرسشهای فکری و سیاسی آنها پاسخ می‌داد. ایــن جلسات بعدها در مساجد مهم تهران ادامه پیدا کرد. حادثه سوء‌قصد بــه ایشان در مسجد اباذر در خلال یکی از از همین جلسات رخ داد[۱۸۷] .

جلوگیری از انحلال مجلس خبرگان قانون اساسی
اقدام دیگر او مقابله بــا تلاشهایی بود کــه از ســوی برخی از اعضای دولت موقت بــرای انحلال مجلس خبرگان قانون اساسی در حال شکل‌گیری بود. بدین نحو کــه نامهای بــه امضای پانزده نفر از وزیران و اعضای دولت موقت تهیه شده بود و در نظر داشتند قبل از اطلاع امام خمینی و اظهار نظر ایشان؛ انحلال مجلس مزبور را بــه مردم اطلاع دهند و اگــر امام خمینی مخالفتی کــرد بــه صورت دسته‌جمعی استعفا کنند[۱۸۸] .

آیت‌الله خامنه‌ای کــه از ســوی شورای انقلاب در جلسه‌ی هیأت وزیران شرکت می‌کرد؛ بعد از طرح نامه‌ی مذکور در جلسه بــه شدت بــا آن مخالفت نمود و بر ضرورت اطلاع امام خمینی پیش از انتشار آن تأکید ورزید. امام خمینی نیز؛ پــس از آگاهی از موضوع؛ بــا درخواست آنان مخالفت نمود و بر ادامه‌ی کار قانونی مجلس خبرگان قانون اساسی تأکید کرد[۱۸۹] .

سفر تبلیغی بــه هند
در دومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی کــه مقارن بــا آغاز قرن پانزدهم هجری قمری نــیــز بود بنا بــه تصمیم شورای عالی تبلیغات اسلامی؛ هیئتهای گوناگونی از طرف نظام جمهوری اسلامی بــه کشورهای مختلف جهان عزیمت کــردنــد تــا مواضع و دیدگاههای جمهوری اسلامی ایران و ویژگی‌های انقلاب اسلامی را بــرای ملتها؛ بــه ویژه ملتهای مسلمان تشریح و تبیین کنند. آیت‌الله خامنه‌ای سرپرستی هیئت اعزامی بــه هندوستان را بر عهده گرفت.

ایشان بــه مدت دو هفته در اواخر بهمن و اوایل اسفند ۱۳۵۹ بــه شهرهایی چــون دهلی‌نو؛ حیدرآباد؛ بنگلور[۱۹۰] و منطقه‌ی کشمیر[۱۹۱] سفر کــرد و در سخنرانیها؛ ‌دیدارها و گفت‌وگوها و مصاحبه‌های مطبوعاتی به‌ویژه بــا اصحاب مطبوعات محلی؛ دانشجویان و استادان دانشگاهها؛ تشکلها و شخصیتهای اسلامی و شیعیان هند چهره‌ی واقعی انقلاب اسلامی ایران و نظام جمهوری اسلامی و مسائل مهم آن؛ بــه ویژه جنگ بــا عراق را تشریح و بیان کرد[۱۹۲] ... همچنین؛ بــا خانم گاندی نخست‌وزیر هند ـ کــه از شخصیت‌های معتبر و موجه بین‌المللی بود ـ دیدار و گفتگو کرد[۱۹۳] .

مقابله بــا لیبرال‌ها و بنی‌صدر
یکی از مسائل مهم جامعه‌ی ایران در سالهای اولیه پــس از پیروزی انقلاب اسلامی وجود و فعالیت دو جناح تأثیرگذار موسوم بــه نیروهای خط امام و لیبرالها در ساختار سیاسی رسمی کشور بود. بیشتر یاران؛ نزدیکان و مشاوران امام خمینی از جمله آیت‌الله خامنه‌ای در جناح نیروهای خط امام قرار داشتند. چهره‌ی شاخص جناح لیبرال کــه از لحاظ فکری و بینش سیاسی تعارض‌های زیادی بــا نیروهای خط امام داشت؛ ابوالحسن بنی‌صدر بود.

آیت‌الله خامنه‌ای؛ بنی‌صدر را نماینده‌ی جریانی می‌دانست کــه عامل تفرقه و درگیری در سطح مسئولان ارشد کشور و در نتیجه سبب تفرقه و تشتت در جامعه بود[۱۹۴] ... امــا بــا وجود اختلاف ‌نظر اساسی بــا بنی‌صدر و جریان همفکر و حامی او؛ بــه منظور حفظ وحدت در جامعه و تأکید امام خمینی بر آن؛ مخالفت خود را در محافل عمومی ابراز نمی‌کرد. در برخی موارد نــیــز داوری نزد امام خمینی می‌برد. پــس از انحراف واضح بنی‌صدر از ماهیت انقلاب اسلامی و قانون اساسی و پــس از طرح عدم کفایت سیاسی وی بــرای ریاست جمهوری در مجلس شورای اسلامی در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰؛ آیت‌الله خامنه‌ای در موافقت بــا طرح نطق مشروح و مؤثری را ایراد کرد[۱۹۵] .

آیت‌الله خامنه‌ای از ۱۳۵۸ تــا اول تیر ۱۳۶۰ در موارد گوناگون علیه جناح لیبرال‌ و ملی‌گرا موضع مخالف گرفت. وی بــا حفظ دفتر مستشاری نظامی امریکا در ایران و تغییر نام آن از ســوی دولت موقت مخالفت کرد[۱۹۶] ... در مورد انتخاب وزیران؛ معاونان وزراء و مسئله‌ی پاکسازی در ادارات و سازمانهای دولتی نــیــز بــا انتخاب افرادی کــه در خط انقلاب نبودند و طرف‌دار خط سازش بــا امریکا و یــا رابطه داشتن بــا کشورهای مرتجع عرب و مواردی از ایــن دست بودند؛ مخالفت می‌کرد[۱۹۷] .

۳.۲.۳. ترور نافرجام توسط منافقین
آیت‌الله خامنه‌ای در ۶ تیر ۱۳۶۰ و در حال سخنرانی پــس از نماز ظهر در مسجد ابوذر؛ واقع در یکی از مناطق جنوب تهران؛ در اثر انفجار بمبی کــه در ضبط صوت کار گذاشته شده بود بــه شدت زخمی شد[۱۹۸] ... امام خمینی؛ در پیامی خطاب بــه ایشان توطئه‌ی سوء‌قصد بــه جان وی را محکوم کــرد و از ایشان تجلیل نمود[۱۹۹] ... بر اثر ایــن سوء قصد؛ ایشان از ناحیه‌ی سینه؛ کتف و دست راست آسیب جدی دید. گزارشهای غیررسمی مسبب ایــن حادثه را سازمان مجاهدین خلق ایران دانسته‌اند[۲۰۰] ... آیت‌الله خامنه‌ای اولین فردی بود کــه در حوادث و جریانات پــس از عزل بنی‌صدر از فرماندهی کل قوا و ریاست جمهوری ترور شد. در ۱۸ مرداد ۱۳۶۰ از بیمارستان مرخص شــد و مجدداً ‌به صحنه‌ی اجتماع و سیاست بازگشت و از ۲۶ مرداد ۱۳۶۰ در جلسات مجلس شورای اسلامی حاضر شد[۲۰۱] .

۳.۳. دوران ریاست جمهوری
دور اول – انتخاب بــه عــنــوان ریاست جمهوری بــا ۹۵ درصد آرا

پس از شهادت محمدعلی رجایی ـ دومین رئیس جمهور اسلامی ایران ـ شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی و نــیــز جامعه مدرسین حوزه علمیه قم بــه اتفاق آرا و علیرغم مخالفت ایشان؛ وی را بــه عــنــوان نامزد ریاست ‌جمهوری انتخاب کــردنــد و امام خمینی کــه سابقاً بــا تصدی روحانیون بــرای ریاست جمهوری موافق نبودند بــا نامزدی ایشان موافقت کردند[۲۰۲] .

پس از نامزدی و اعلام صلاحیت توسط شورای نگهبان؛ گروه‌ها و شخصیت‌های مختلف از ریاست جمهوری ایشان حمایت کردند. از مهم‌ترین حامیان آیت‌الله خامنه‌ای ائتلاف گروههای خط امام بود[۲۰۳] ... انتخابات در ۱۰ مهر ۱۳۶۰ برگزار شــد و آیت‌الله خامنه‌ای بــا کسب اکثریت مطلق آراء (۹۵ ممیز ۱۱ درصد) بــه عــنــوان رئیس‌جمهور انتخاب شد[۲۰۴] ... در ۱۷ مهر ۱۳۶۰ امام خمینی حکم ریاست ‌جمهوری ایشان را تنفیذ کرد[۲۰۵] و در ۲۱ مهر بــه عــنــوان سومین رئیس‌جمهور اسلامی ایران در مجلس شورای اسلامی سوگند یاد کرد[۲۰۶] .

در ۲۷ مهر ۱۳۶۰ علی‌اکبر ولایتی را کــه عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی و از نیروهای خط امام بود؛ بــه عــنــوان نخست‌وزیر بــه مجلس شورای اسلامی معرفی کرد[۲۰۷] ؛ ولــی وی در رأی‌گیری روز ۳۰ مهر ۱۳۶۰ نتوانست آرای اکثریت نمایندگان را کسب نماید[۲۰۸] ... در ۴ آبان ۱۳۶۰ میرحسین موسوی را کــه عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی؛ سردبیر روزنامه‌ی جمهوری اسلامی و وزیر امور خارجه‌ی دولتهای رجایی؛ باهنر و مهدوی کنی[۲۰۹] بود بــه عــنــوان نخست‌وزیر بــه مجلس معرفی کرد[۲۱۰] ... او توانست در ۶ آبان ۱۳۶۰ آراء موافق اکثریت نمایندگان مجلس را کسب کند[۲۱۱] .

آیت‌الله خامنه‌ای ریاست ‌جمهوری خود را در حالی آغاز کــرد کــه نهاد ریاست‌ جمهوری از ساختار مناسبی برخوردار نبود. گروههای مشاور و کارگروهها بــرای کمک بــه رئیس‌جمهور در انــجـام وظایف قانونی نــیــز هنوز تشکیل نشده بود و ایــن امر مشکلات فراوانی را بــرای عملکرد رئیس‌جمهور پدید می‌آورد. بــه تدریج؛ دفتر ریاست‌ جمهوری بــا چندین مشاور و کارگروه شکل گرفت[۲۱۲] ... آیت‌الله خامنه‌ای در ابتدا بخشی از تلاشهای خود را معطوف ساختارسازی بــرای دفتر رئیس‌ جمهور و نهاد ریاست ‌جمهوری کرد. بعدها در پی ابهام در شرح وظایف رئیس جمهور کــه کاستی آن به‌ویژه در تعامل بــا نخست‌وزیر در طول دوره اول آشکار شده بود؛ قانون اختیارات رئیس جمهور تهیه و تدوین شــد و در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۳۶۵ بــه تصویب مجلس شورای اسلامی رسید[۲۱۳] .

سرفصل برنامه‌های آیت‌الله خامنه‌ای در دوره‌ی چهارساله‌ی اول ریاست جمهوری عبارت از: اهتمام بــه امور مربوط بــه جنگ تحمیلی؛ نیل بــه سیاست‌های اقتصادی بــه ســوی حمایت از مستضعفان و دورافتادگان از مرکز؛ طاغوت‌زدایی از همه‌ی شئون زندگی اداری؛ اجتماعی و سیاسی مردم ایران؛ کشف و بــه کارگیری استعدادهای انسانی در همه‌ی عرصه‌ها از تکنیک تــا هنر؛ تأمین امنیت اجتماعی؛ اداری و قضایی بــرای ارائه‌ی خدمت مؤثر بــه مردم؛ تأمین امنیت و آزادی همه‌ی افراد وفادار بــه نظام جمهوری اسلامی بــا هــر اندیشه و تفکر[۲۱۴] ... در دوره‌ی چهارساله‌ی دوم نــیــز ضمن ادامه‌ی برنامه‌های دوره‌ی اول کــه در رأس آنها جنگ تحمیلی قرار داشت؛ تدوین لایحه‌ی اختیارات ریاست جمهوری؛ کاهش تصدی‌گری دولت و واگذاری امور بــه مردم؛ بــه کار گماردن مسئولین لایق؛ انقلابی و کارآمد در دولت؛ رفع فقر مزمن و طولانی‌مدت حاکم بر جامعه و زندگی مردم؛ واگذاری زمینهای کشاورزی بــه مردم؛ واگذاری صنایع دولتی بــه بخش تعاونی؛ سهیم‌شدن کارگران در کارخانه‌ها؛ گسترش و توسعه‌ی صادرات غیرنفتی و کاهش اتکای کشور بــه درآمد نفت؛ مشارکت مردم در امور اقتصادی و فرهنگی کشور بــا نظارت دولت؛ سوق دادن سیاست فرهنگی کشور بــه ســوی استقلال فرهنگی از اهم برنامه‌های آیت‌الله خامنه‌ای بود[۲۱۵] .
در عرصه‌ی سیاست و روابط خارجی برنامه‌ی ایشان شامل اتخاذ سیاست مستقل و متوازن در قبال هــر یک از کشورهای جهان و تصمیم‌گیری برمبنای مصالح نظام و کشور همراه بــا قاطعیت و صراحت؛ عدم وابستگی بــه شرق و غرب[۲۱۶] ؛ اهمیت دادن بــه وحدت میان مسلمانان جهان؛ اهتمام جدی در بازپس گرفتن حقوق مسلمانان جهان از قدرتهای جهانی و مبارزه‌ی مستمر بــا هرگونه اقدام و حرکتی در جهت سلطه‌ی ابرقدرتها در منطقه؛ اهتمام جدی بــه مسئله‌ی قدس و دیگر سرزمینهای غصب‌شده‌ی فلسطین و آمادگی بــرای مبارزه‌ی همه‌جانبه بــا دشمن صهیونیست؛ بازگشت بــه فرهنگ غنی و اصیل اسلامی در عرصه‌ی بین‌المللی بــه عــنــوان سد راه دشمنان و غارتگران؛ افزایش فعالیت و حضور مؤثر در صحنه‌های بین‌المللی بود[۲۱۷] .

دوره‌ی دوم ریاست‌ جمهوری
باتوجه بــه تجربه مشکلات و اختلاف‌نظرها بــا نخست‌وزیر و برخی اعضای هیئت دولت در چهار ساله اول ریاست جمهوری مایل نبود بــرای دومین بار در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کــنــد امــا پــس از آنکه امام خمینی آن را تکلیف شرعی ایشان دانستند؛ تصمیم گرفت کــه در انتخابات چهارمین دوره ریاست جمهوری نامزد شــود و از امام خواست کــه در انتخاب نخست‌وزیر مختار باشد و امام هم پذیرفت[۲۱۸] .
پس از انتخاب مجدد بــه عــنــوان رئیس‌جمهور؛ و در آستانه‌ی انتخاب نخست‌وزیر آنگاه کــه معلوم شــد آیت‌الله خامنه‌ای بــه سبب عدم رضایت از وضعیت اداره کشور توسط نخست‌وزیر درصدد معرفی فرد دیگری بــرای نخست‌وزیری اســت برخی نظامی‌ها نزد امام ابراز کــردنــد کــه پیشرفت در جبهه‌های جنگ منوط بــه نخست‌وزیری دوباره مهندس موسوی است. امام خمینی بــه جهت مصلحت جنگ ایــن نظر را پذیرفتند و بــه آیت‌الله خامنه‌ای حکم کــردنــد کــه مهندس موسوی را بــه عــنــوان نخست‌وزیر معرفی کند. آیت‌الله خامنه‌ای در اطاعت از حکم امام و علیرغم نظر مخالف خود؛ وی را بــه مجلس معرفی کرد[۲۱۹] ... در دوره‌ی دوم ریاست‌ جمهوری آیت‌الله خامنه‌ای اختلافات رئیس جمهور و نخست‌وزیر ادامه یافت و در مواردی مانند معرفی اعضای کابینه؛ تشدید هم شد.

۱.۳.۳. فعالیت‌های سیاسی و فرهنگی در دوران ریاست جمهوری
ترمیم تشکیلات انقلاب فرهنگی
در ۸ شهریور ۱۳۶۲ آیت‌الله خامنه‌ای؛ اولین ترمیم عمده در ستاد انقلاب فرهنگی را براساس حکم امام خمینی عهده‌دار شد. امام ایــن حکم را در پاسخ بــه استعلام ایشان بــه مناسبت بازگشایی دانشگاهها صادر کرد[۲۲۰] ... همچنین؛ دومین ترمیم در ستاد انقلاب فرهنگی را بر اساس پیام امام خمینی در ۱۹ آذر ۱۳۶۳؛ صورت داد[۲۲۱] ... در ایــن ترمیم؛ ستاد انقلاب فرهنگی بــه شورای عالی انقلاب فرهنگی تغییر نام داد و رئیس‌جمهور رئیس ایــن شورا شد[۲۲۲] ... آیت‌الله خامنه‌ای ایــن سمت را تــا پایان دومین دوره‌ی ریاست جمهوری خود در تیر ۱۳۶۸ عهده‌دار بود و در ایــن سالها در تدوین سیاستهای مهم فرهنگی کشور نقش مؤثری ایفا نمود[۲۲۳] .

فعال کردن دستگاه سیاست خارجی
در دوران هشت ساله‌ی ریاست جمهوری آیت‌الله خامنه‌ای دستگاه سیاست خارجی و دیپلماسی ایران فعالتر شد. یکی از شاخصهای توسعه‌ی سیاست و روابط خارجی؛ سفرهای رئیس‌جمهور بــه کشورهای مختلف بــرای توسعه روابط بود کــه در دوره‌ی اول ریاست جمهوری شروع شــد و در دوره‌ی دوم توسعه یافت[۲۲۴] ... ایشان در دوره‌ی اول ریاست‌ جمهوری از ۱۵ تــا ۲۰ شهریور ۱۳۶۳ بــه کشورهای سوریه؛ لیبی و الجزایر و در دوره‌ی دوم از ۲۳ دی تــا ۳ بهمن ۱۳۶۴ بــه کشورهای آسیایی و آفریقایی پاکستان؛ تانزانیا؛ زیمبابوه؛ آنگولا و موزامبیک سفر نمود. از ۱۱ تــا ۱۵ شهریور ۱۳۶۵ بــرای شرکت در هشتمین اجلاس سران کشورهای غیرمتعهد در هراره مجدداً بــه زیمبابوه سفر کرد. در ایــن سفر در اجلاس سران سخنرانی کــرد و بــا برخی از سران کشورهای غیرمتعهد دیدار و گفت‌وگو نمود[۲۲۵] ... از ۲ تــا ۶ اسفند ۱۳۶۷ بــه کشورهای یوگسلاوی و رومانی[۲۲۶] و از ۱۹ تــا ۲۶ اردیبهشت ۱۳۶۸ بــه کشورهای چین و کره ‌شمالی سفر کرد[۲۲۷] .
آیت‌الله خامنه‌ای در ۳۱ شهریور ۱۳۶۶ در چهل و دومین اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد شرکت کــرد و در سخنرانی خود دیدگاهها و مواضع اصولی جمهوری اسلامی ایران را بــرای سران دولتهای جهان تشریح نمود. ایــن اولین حضور رئیس جمهور اسلامی ایران در مجمع عمومی سازمان ملل متحد بود[۲۲۸] ... نکته‌ی حائز اهمیت در سفر بــه سازمان ملل؛ استقبال عظیم ایرانیان و مسلمانان مقیم نیویورک و اصحاب مطبوعات بین‌المللی از ایشان و فعالیتهای ایشان بــرای تبیین شرایط انقلاب اسلامی؛ جنگ تحمیلی و سیاستهای استکبار جهانی در قبال ایران بود. امامت نماز جمعه‌ی مسلمانان نیویورک و سخنرانی در خطبه‌های آن نــیــز از نکات جالب و بــا اهمیت ایــن سفر بود.
از اقدامات دیگر آیت‌الله خامنه‌ای در زمینه‌ی سیاست خارجی می‌توان بــه برقراری ارتباط منسجم بــا گروههای سیاسی شیعی در افغانستان؛ عراق و لبنان و ایجاد تفاهم بین آنها و تشکیل مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق اشاره کرد. بــه طوری کــه اختلاف بین آنها را بــه وحدت و اتحاد بر ضد دشمن مشترک‌شان تبدیل کرد. تشکیل حزب وحدت اسلامی از احزاب هشت‌گانه افغانستان کــه بــه رقابت زیان‌بار آنها پایان داد و نــیــز تشکیل مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق از مصداق‌های مهم ایــن رویکرد است. در ایــن دوره؛ بــه دامنه‌ی حمایت ایران از مبارزان اسلامی در لبنان؛ فلسطین؛ عراق و افغانستان افزوده شــد و پشتیبانی ایران بــه احزاب و گروههای اسلامی در آن کشورها جایگاه منطقه‌ای و بین‌المللی قابل ملاحظه‌ای بخشید.

بازدیدها؛ دیدار و سفرهای استانی
دیدار بــا اقشار مختلف مردم؛ بازدید از مؤسسات و سازمانهای گوناگون؛ شرکت در مراسم افتتاح طرحها؛ شرکت در همایشها و سفرهای استانی از دیگر برنامه‌ها و اقدامات آیت‌الله خامنه‌ای در دوره ریاست جمهوری بود. حفظ ارتباط بــا مردم بــه ویژه خانواده‌های شهدا از راهبردهای اساسی آیت‌الله خامنه‌ای در دوره ریاست جمهوری بود. بر ایــن پایه ملاقات‌های مردمی ـ در مناسبت‌های مختلف ـ در دیدارهای بــا خانواده‌های شهدا؛ خصوصاً سرزدن بــه منازل آنان بــه عــنــوان یکی از برنامه‌های ثابت ایشان و ابتکار قابل توجه در نوع رابطه زمامداران و مردم محسوب می‌شود. همچنین؛ سفرهای آیت‌الله خامنه‌ای بــه استانها و مناطق مختلف کشور؛ بــا هدف ملاقات بــا اقشار مختلف مردم؛ به‌ویژه قشر محروم و آشنایی بــا مسائل و مشکلات آنها از نزدیک؛ رفع اختلافات مقامات محلی؛ پیگیری مسائل مربوط بــه جنگ و همکاری سپاه و ارتش؛ دیدار بــا علما و بزرگان شهرها و روستاها؛ بررسی مسائل و مشکلات اقتصادی و مانند آن از جمله ابتکارات؛ فعالیتهای مستمر و مؤثر ایشان بود.

نامه امام خمینی بــه آیت‌الله خامنه‌ای
در ۱۶ دی ۱۳۶۶؛ امام خمینی در نامه‌ای بــه آیت‌الله خامنه‌ای و ناظر بــه بیانات ایشان در خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران در موضوع حدود اختیارات حکومت اسلامی و ولایت فقیه؛ حکومت اسلامی را از احکام اولیه‌ی اسلام و مقدم بر تمام احکام فرعیه دانسته و ولایت فقیه را مطلقه عــنــوان نمود. آیت‌الله خامنه‌ای در پاسخ بــه نامه‌ی امام؛ متابعت نظری و عملی خود را از دیدگاه امام اعلام نمود. همچنین در جلسه‌ای حضوری؛ مقصود خود از بیانات در خطبه‌های نماز جمعه را بــا امام خمینی مطرح کردند. امام خمینی نــیــز بلافاصله در همان روز بــه ایــن نامه پاسخ داده و ضمن تقدیر از آیت‌الله خامنه‌ای؛ در بخشی از آن نوشتند: «اینجانب از سال‌های قبل از انقلاب بــا جناب‌عالی ارتباط نزدیک داشته‌ام و همان ارتباط بحمدالله تعالی تاکنون باقی است؛ جناب‌عالی را یکی از بازوهای توانای جمهوری اسلامی می‌دانم و شما را چــون برادری کــه آشنا بــه مسائل فقهی و متعهد بــه آن هستید و از مبانی فقهی مربوط بــه ولایت مطلقه فقیه جداً جانبداری می‌کنید؛ می‌دانم و در بین دوستان و متعهدان بــه اسلام و مبانی اسلامی از جمله افراد نادری هستید کــه چــون خورشید؛ روشنی می‌دهید» [۲۲۹] .

اولین رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام
در پی اختلافات مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان در تصویب لوایح مختلف؛ امام خمینی در پاسخ بــه نامه‌ی سران کشور (از جمله آیت‌الله خامنه‌ای)؛ در ۱۷ بهمن ۱۳۶۶ بــا تشکیل مجمع تشخیص مصلحت موافقت کردند[۲۳۰] ... بر ایــن اساس؛ آیت‌الله خامنه‌ای اولین رئیس مجمع تشخیص قرار گرفتند[۲۳۱] ... ایشان ایــن سمت را تــا پایان دوره ریاست جمهوری عهده‌دار بود[۲۳۲] .

محول شدن ماموریت‌های متعدد از ســوی امام
آیت‌الله خامنه‌ای در دوران هشت‌ساله‌ی ریاست جمهوری خود؛ همچون سالهای پــس از پیروزی انقلاب یکی از نزدیکان؛ مشاوران و افراد مورد وثوق امام خمینی بود. بــه همین دلیل در موارد متعددی امام خمینی مأموریتهایی فراتر از وظایف ریاست جمهوری بــه ایشان محول نمودند و یــا پیشنهادهای وی را در موضوعات مختلف ‌پذیرفتند. در ۱۵ فروردین ۱۳۶۲ تمشیت امور ارتش و سپاه را بــه آیت‌الله خامنه‌ای واگذار کردند[۲۳۳] ... در اول آبان ۱۳۶۲ ایشان را مأمور پیگیری مطالبات ایران از امریکا و سایر کشورها کرد[۲۳۴] ... در اول آذر همین سال بــا پیشنهاد آیت‌الله خامنه‌ای در مورد تشکیل اداره‌ی حفاظت اطلاعات ارتش موافقت نمود[۲۳۵] ... در ۹ دی ۱۳۶۲ ایشان را مأمور بررسی مجدد لایحه‌ی تعریزات کرد[۲۳۶] ... امام در ۲۳ بهمن ۱۳۶۷ آیت‌الله خامنه‌ای را مأمور نمود از اعضای شورای‌عالی قضایی دعوت کــنــد تــا در جلسه‌ی سران سه‌قوه شرکت کرده و طرحهای خود را در زمینه‌ی تقسیم کار بــرای اداره‌ی بهتر آن شورا مطرح نمایند[۲۳۷] ... در نهایت نــیــز بــا طرح مورد بررسی در جلسه‌ی سران سه‌قوه موافقت نمود[۲۳۸] ... در ۱۹ اسفند ۱۳۶۷ نــیــز در نامه‌ای او را مسئول رسیدگی بــه مشکلات عراقیهای مقیم ایران کرد[۲۳۹] .

حضور در شورای بازنگری قانون اساسی
امام خمینی در حکمی در ۴ اردیبهشت ۱۳۶۸ خطاب بــه حضرت آیت‌الله خامنه‌ای هیئتی متشکل از بیست نفر از جمله آیت‌الله خامنه‌ای را تعیین نمودند تــا بــه همراه پنج نفر از نمایندگان مجلس شورای اسلامی بــه انتخاب مجلس شورای اسلامی؛ شورای بازنگری قانون اساسی را تشکیل داده و بــه اصلاح؛ بازنگری و تکمیل قانون اساسی در موضوعات پنج‌گانه بپردازند[۲۴۰] ... پــس از تشکیل شورای مذکور آیت‌الله مشکینی بــه عــنــوان رئیس و آیت‌الله خامنه‌ای و اکبر هاشمی رفسنجانی بــه عــنــوان نایب رئیس اول و دوم شورا انتخاب شدند[۲۴۱] ... شورا در طول چهل و یک جلسه در مورد پنج موضوع اصلی: شرایط رهبری؛ تمرکز در قوای مجریه و قضائیه؛ تمرکز در مدیریت صدا و سیما؛ چگونگی بازنگری احتمالی قانون اساسی در آینده و تعداد نمایندگان مجلس شورای اسلامی بحث و بررسی و تصمیم‌گیری نمود[۲۴۲] ... ایــن جلسات تــا پــس از رحلت امام خمینی ادامه داشت.

۴.۳. دوران رهبری
در ۱۴ خرداد ۱۳۶۸؛ در حالی کــه مردم و مسئولان آماده‌ی تشییع و تدفین پیکر پاک امام خمینی (ره) بودند در جلسه‌ای بــا حضور مسؤولان کشوری و لشکری؛ آیت‌الله‌ خامنه‌ای؛ رئیس جمهور؛ وصیت‌نامه‌ی سیاسی ـ الهی امام خمینی (ره) را قرائت کرد. مجلس خبرگان رهبری عصر همان روز تشکیل جلسه داد تــا رهبر یــا شورای رهبری جدید بــرای نظام جمهوری اسلامی را انتخاب کند. مطابق اصل ۱۰۷ قانون اساسی مصوب سال ۱۳۵۸؛ انتخاب رهبری بر عهده نمایندگان مجلس خبرگان قرار دارد[۲۴۳] ... در بحث رهبری شورایی یــا فردی؛ اکثریت اعضای مجلس خبرگان بــه رهبری شورایی رأی نداد و آنگاه کــه بحث از مصداق رهبری بــرای رأی‌گیری بــه میان آمد و نام آیت‌الله خامنه‌ای مطرح شد. برخی از نمایندگان کــه از نظر امام خمینی مبنی بر صلاحیت آیت‌الله خامنه‌ای بــرای رهبری نظام پــس از رحلت امام کــه در جلسات متعددی در حضور سران قوا و نخست‌وزیر و حاج سید احمد خمینی ابراز کرده بودند اطلاع اجمالی داشتند خواستار توضیح شاهدان آن شدند. دو نفر از شاهدان نقل امام خمینی کــه خود عضو مجلس خبرگان بودند استناد ایــن نظر بــه امام را تأیید کردند. همچنین گفته دیگری از امام مبنی بر شایستگی آیت‌الله خامنه‌ای بــرای رهبری کــه در جریان سفر اخیر ایشان بــه چین و کره شمالی ابراز کرده‌ بودند نــیــز در آن جلسه بــا واسطه نقل شد. در پی آن رأی‌گیری بــه عمل آمد و اکثریت قاطع نمایندگان مجلس خبرگان بــا توجه بــه نظر امام راحل و صلاحیت‌های دینی؛ علمی و سیاسی آیت‌الله خامنه‌ای؛ معظم‌له را بــه رهبری نظام جمهوری اسلامی انتخاب کردند. [۲۴۴] آیت‌الله خامنه‌ای خود بــه ایــن موضوع اشاره کرده؛ می‌گویند تــا زمانی کــه موضوع انتخاب را متعَین ندانستم از پذیرش آن مقام امتناع می‌کردم[۲۴۵] ... پــس از بازنگری در قانون اساسی و انــجـام همه‌پرسی؛ مجلس خبرگان رهبری یک بار دیگر براسا قانون اساسی جدید در مورد رهبری معظم‌له رأی‌گیری کــرد و اکثریت قاطع مجدداً معظم‌له را بــه رهبری نظام انتخاب کردند.

برخی زمینه‌های اصلی نظر امام راحل بر رهبری آیت‌الله خامنه‌ای عبارتند از: مبارزه طولانی‌مدت بــرای تحقق حکومت اسلامی؛ اعتقاد راسخ و روشن بــه انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی؛ بیش از یک دهه فعالیتهای همه‌جانبه‌ی سیاسی؛ اجرایی و فرهنگی بــرای استقرار نظام جمهوری اسلامی؛ روشن‌بینی دینی؛ تسلط علمی بر مبانی دینی؛ سلوک فردی و اجتماعی؛ زهد و پارسایی؛ استناد نمود. امام خمینی (ره) بــه مناسبتهای گوناگون شایستگیها؛ تعهد و خدمتگزاری آیت‌الله خامنه‌ای در راه خدمت بــه نظام جمهوری اسلامی را مورد تأیید قرار داده بودند.

امام خمینی تاریخ‌ ۷ تیر ۱۳۶۰ در بخشی از پیام‌شان بــه مناسبت ترور آیت‌الله خامنه‌ای فرموده‌اند: «اکنون دشمنان انقلاب بــا سوء قصد بــه شما کــه از سلاله‌ی رسول اکرم و خاندان حسین‌بن‌علی هستید و جرمی جز خدمت بــه اسلام و کشور اسلامی ندارید و سربازی فدارکار در جبهه‌ی جنگ و معلمی آموزنده در محراب و خطیبی توانا در جمعه و جماعات و راهنمایی دلسوز در صحنه‌ی انقلاب می‌باشید؛ میزان تفکر سیاسی خود و طرف‌داری از خلق و مخالف بــا ستمگران را بــه ثبت رساندید. اینان بــا سوء‌قصد بــه شما عواطف میلیونها انسان متعهد را در سراسر کشور بـلـکـه جهان جریحه‌دار نمودند. اینان آن‌قدر از بینش سیاسی بی‌نصیب‌اند کــه بی‌درنگ پــس از سخنان شما در مجلس و جمعه و پیشگاه ملت بــه ایــن جنایت دست زدند و بــه کسی سوء قصد کــردنــد کــه آوای دعوت او بــه صلاح و سداد در گوش مسلمین جهان طنین‌انداز اســت … من بــه شما خامنه‌ای عزیز؛ تبریک می‌گویم کــه در جبهه‌های نبرد بــا لباس سربازی و در پشت جبهه بــا لباس روحانی بــه ایــن ملت مظلوم خدمت نموده و از خداوند تعالی سلامت شما را بــرای ادامه‌ی خدمت بــه اسلام و مسلمین خواستارم» [۲۴۶] ... در تاریخ ۸ شهریور ۱۳۶۵ بــه افراد و رجال سیاسی توصیه کــردنــد کــه در گفتارشان بــه جای عیب‌جویی دائمی؛ مثل آیت‌الله خامنه‌ای باشند کــه همیشه هــمــه را نصیحت می‌کند و خدماتش را بــه رخ مردم نمی‌کشد[۲۴۷] ... در تاریخ ۲۱ دی ۱۳۶۶ در پاسخ بــه نامه آیت‌الله خامنه‌ای در مورد ولایت مطلقه فقیه؛ در بخشی از نامه نوشتند: «اینجانب کــه از سال‌های قبل از انقلاب بــا جناب‌عالی ارتباط نزدیک داشته‌ام و همان ارتباط بحمدالله تعالی تاکنون باقی است؛ جناب‌عالی را یکی از بازوهای توانای جمهوری اسلامی می‌دانم و شما را چــون برادری آشنا بــه مسائل فقهی و متعهد بــه آن هستید و از مبانی فقهی مربوط بــه ولایت مطلقه فقیه جداً جانبداری می‌کنید؛ می‌دانم و در بین دوستان و متعهدان بــه اسلام و مبانی اسلامی از جمله افراد نادری هستید کــه چــون خورشید؛ روشنی می‌دهید» [۲۴۸] .

حجت‌الاسلام والمسلمین سیداحمد خمینی؛ نزدیکترین فرد بــه امام خمینی کــه مشاور و مورد وثوق کامل ایشان بود؛ نقل کرده کــه امام در پی سفر خارجی آیت‌الله خامنه‌ای گفتند: «الحق ایشان شایستگی رهبری را دارند» [۲۴۹] ... زهرا مصطفوی؛ دختر امام خمینی (ره) بیان کرده کــه آنگاه کــه از امام درباره‌ی رهبری آینده نظام پرسیده اســت ایشان از آیت‌الله خامنه‌ای نام بردند و آنگاه کــه از مقام علمی آیت‌الله خامنه‌ای سؤال کرده اســت ایشان اجتهاد آیت‌الله خامنه‌ای را تأیید کرده‌اند[۲۵۰] ... آیت‌الله هاشمی رفسنجانی نــیــز نقل کرده کــه زمانی کــه امام درصدد عزل آیت‌الله منتظری از رهبری آینده بودند در جلسه‌ای کــه بــا حضور سران سه‌قوه؛ نخست‌وزیر (میرحسین موسوی) و حاج سید احمد خمینی در محضر امام تشکیل شده بود در مورد جانشین رهبری بحث شــد ایشان از آیت‌الله خامنه‌ای بــرای رهبری آینده نظام نام بردند. وی همچنین بیان داشته کــه در جلسه خصوصی خود بــا امام راحل نسبت بــه وضع رهبری در آینده ابراز نگرانی کرده اســت و امام در پاسخ بــا اشاره بــه آیت‌الله خامنه‌ای فرموده‌اند: «شما در بن بست نخواهید بود؛ چنین فردی در میان شما هست. چرا خودتان نمی‌دانید؟»[۲۵۱] .

بدون تردید مقطع زمانی انتخاب حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بــه رهبری نظام دارای اهمیت و حساسیت ویژه‌ای بوده است. برخی نگرانی‌ها کــه در پی بیماری امام خمینی قدس سره بوجود آمده بود عبارت بودند از:
۱- مدیریت کشور در دوره‌ی پــس از امام خمینی[۲۵۲] .
۲- ناتمام بودن اصلاح و بازنگری قانون اساسی
۳- نگرانی از حمله یــا تحریکات نظامی عراق؛ امریکا و منافقین؛ بــا توجه بــه نقض مکرر آتش‌بس توسط عراق و تبلیغات وسیع بــرای پیروز قلمداد کردن خود در جنگ.
۴ ـ ادامه‌ی بحران ناشی از توطئه‌ی انتشار کتاب آیات شیطانی در حوزه‌ی سیاست خارجی و صدور حکم امام خمینی مبنی بر ارتداد سلمان رشدی نویسنده‌ی آنکه بــا واکنش سرسختانه‌ی کشورهای غربی مواجه شد[۲۵۳]

اما آنچه هــمــه نگرانی‌ها را بــه امید تبدیل کــرد عبارت‌ بودند از:
۱- انتخاب آیت‌الله خامنه‌ای بــه مقام رهبری کــه در کوتاه‌ترین زمان روی داد.
۲- تشییع و وداع میلیونی و بی‌نظیر مردم بــا امام خمینی (ره) و شکل گرفتن بزرگ‌ترین تشییع و وداع بــا یک رهبر مردمی کــه همچون طوفان عظیمی احتمال هرگون توطئه دشمن را منتفی کرد.
۳- تأیید و بیعت مسؤولان ارشد نظام و نهادهای مختلف کشور؛ بیت امام؛ مراجع تقلید و علما از جمله آیات عظام اراکی؛ مرعشی نجفی؛ آیت‌الله میرزا هاشم آملی؛ آیت‌الله العظمی گلپایگانی و آیت‌الله مشکینی؛ نخبگان؛ شخصیت‌های حوزوی و دانشگاهی؛ خانواده‌های شهدا و اقشار مختلف مردم
۴ـ حاج سیداحمد خمینی ساعاتی پــس از انتخاب حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بــه رهبری بــا ارسال پیام تبریکی بــه ایشان اظهار داشت: «حضرت امام بارها از جنابعالی بــه عــنــوان مجتهد مسلم و نــیــز بهترین فرد بــرای رهبری نظام اسلامی‌مان نام می‌بردند. من و تمامی اعضای بیت امام از حضرات آیات خبرگان محترم صمیمانه تشکر می‌نماییم؛ چرا کــه معتقدیم روح امام عزیزمان از ایــن انتخاب شاد و آرام شده است. من بار دیگر چــون برادری کوچک اوامر آن ولــی فقیه را بر خود لازم‌الاجرا می‌دانم» [۲۵۵] .
۵- بیعت وسیع و گسترده ایــن پیام را بــه همراه خود داشت کــه جانشین امام خمینی؛ در حوزه‌ی نظر و عمل؛ اعتقاد راسخ بــه راه و تفکر امام دارد و آن را بــا تمام توان استمرار خواهد بخشید. ایــن بیعت‌ها بــه صورت حضوری؛ شرکت در راهپیماییها؛ انتشار اطلاعیه و پیام تبریک و امضای طومار ما بعد آن انــجـام شد[۲۵۶] ... «کاروانهای میثاق بــا امام و بیعت بــا رهبری» در آستانه‌ی چهلمین روز ارتحال امام خمینی از سراسر کشور بــه راه افتاد[۲۵۷] و «مانورهای بیعت بــا رهبری» در برخی مناطق مرزی و استراتژیک کشور[۲۵۸] و نــیــز برگزاری «سمینارهای میثاق بــا امام؛ بیعت بــا رهبری» شکل گرفت[۲۵۹] ... بیعت بــا آیت‌الله خامنه‌ای؛ ماهها بعد استمرار یافت و بــه جهانیان ثابت کــرد کــه ایران بــا رهبری آیت‌الله خامنه‌ای همچنان پرچمدار امت اسلامی است.
۶- مواضع صریح و مکرر آیت‌الله خامنه‌ای مبنی بر تداوم راه امام و حفظ وحدت و ایجاد اعتماد متقابل بین مردم و رهبری و پافشاری بر حفظ اصول دینی؛ شرع و فقه اسلامی؛ حمایت بی‌دریغ از مستضعفان و محرومان و قشرهای پایین جامعه و ایجاد وحدت و همبستگی بــا ملتهای مظلوم و عزت بخشیدن بــه اسلام و ملتهای مسلمان و مرعوب نشدن از تهدیدات قدرتهای جهانی. آیت‌الله خامنه‌ای از امام خمینی بــه عــنــوان «ریشه‌ی شجره‌ی طیبه‌ی انقلاب» یاد کــردنــد و اعلام کردند: ما راه خود را بر اساس راه امام (ره) ادامه خواهیم داد» [۲۶۰]

منابع و مآخذ (برای مشاهده اینجا را کلیک کنید)

[۱] آقابزرگ طهرانی؛ ۲/۶۴۰
[۲] گلشن ابرار؛ ۲/۹۷۱
[۳] مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ آرشیو؛ مصاحبه بــا آیت‌الله خامنه‌ای؛ ش‌ب ۱۲۲۵
[۴] آقابزرگ طهرانی؛ ۲/۶۴۰
[۵] کسروی؛ ۹۲
[۶] بهبودی؛ ۱۲
[۷] آقابزرگ طهرانی؛ ۶/۱۳ مقدمه
[۸] مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ آرشیو؛ ش‌ب ۱۲۲۵
[۹] شریف رازی؛ ۷/۱۲۷- ۱۲۹؛ زنگنه قاسم‌آبادی؛ ۱/۱۳۲
[۱۰] همو؛ ۳؛ شریف رازی؛ ۷/۱۲۷؛ مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ آرشیو؛ ش ب ۱۲۲۵
[۱۱] بهبودی؛ ۱۵
[۱۲] زنگنه قاسم‌آبادی؛ ۱/۷۷
[۱۳] گلشن ابرار؛ ۲/۹۷۲
[۱۴] زنگنه قاسم‌آبادی؛ ۱/۷۷
[۱۵] صحیفه‌ی امام؛ ۲۰/۷۱
[۱۶] مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ ش‌ب ۱۲۲۶
[۱۷] آقابزرگ طهرانی؛ ۲/ ۵۵۹
[۱۸] تاریخ علمای خراسان؛ ۳۰۸؛ قاسم‌پور؛ ۶۰
[۱۹] زنگنه قاسم‌آبادی؛ ۱/ ۴۵۸
[۲۰] مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ آرشیو؛ ش‌ب ۱۲۲۵
[۲۱] بهبودی؛ ۴۹
[۲۲] مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ آرشیو؛ ش‌ب ۱۲۲۶
[۲۳] مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ آرشیو؛ ش‌ب ۱۲۲۶
[۲۴] بهبودی؛ ۷۸
[۲۵] مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ آرشیو؛ ش‌ب ۱۲۳۲
[۲۶] همان؛ ش‌ب ۱۲۲۷
[۲۷] همان؛ ش‌ب ۱۲۲۸
[۲۸] حسینی؛ طرح کلی اندیشه‌ی اسلامی؛ اکثر صفحات
[۲۹] تداوم آفتاب؛ ۲۱
[۳۰] همان؛ ش‌ب ۱۲۲۸
[۳۱] مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ آرشیو؛ ش‌ب ۱۲۲۶
[۳۲] همان؛ ش‌ب ۱۲۲۸
[۳۳] مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ آرشیو؛ ش‌ب ۱۱۹
[۳۴] جلالی؛ مشهد در بامداد نهضت اسلامی؛ ۱۴۸
[۳۵] مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ آرشیو؛ مصاحبه بــا آیت‌الله خامنه‌ای؛ ش‌ب ۱۲۲۹ و ۱۲۳۱
[۳۶] باقری؛ ۱۲-۱۳
[۳۷] بهبودی؛ ۱۲۹-۱۳۴
[۳۸] مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ آرشیو؛ ش‌ب ۶۱۴ و ۱۲۳۱ و ۱۳۳۲
[۳۹] همان؛ ش‌ب ۱۲۳۳
[۴۰] جلالی؛ ۲۰۵
[۴۱] بهبودی؛ ۱۵۶-۱۵۷
[۴۲] یاران امام …؛ طالقانی؛ ۱/۴۶۸
[۴۳] امام خمینی در آیینه‌ی اسناد؛ ۴/۳۹۲
[۴۴] بهبودی؛ ۱۶۲-۱۶۶
[۴۵] مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ آرشیو؛ مصاحبه بــا آیت‌الله خامنه‌ای؛ ش‌ب ۱۲۳۴
[۴۶] بهبودی؛ ۱۸۷
[۴۷] همان؛ ۱۹۲-۱۹۵
[۴۸] اسناد انقلاب اسلامی؛ ۳/ ۱۲۸-۱۳۰
[۴۹] هاشمی رفسنجانی؛ دوران مبارزه؛ ۲/۱۵۶۶
[۵۰] آینده در قلمرو اسلام؛ همه‌ی صفحات
[۵۱] بهبودی؛ ۲۳۵-۲۳۸
[۵۲] یاران امام …؛ میلانی؛ ۳/۵-۷
[۵۳] مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ ش ب ۶۱۴
[۵۴] همان؛ ش ب ۵۷۴
[۵۵] یادداشت‌های روزانه‌ی مهندس مهدی بازرگان؛ ۴۲۲ – ۴۲۳
[۵۶] مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ آرشیو؛ ش ب ۶۱۴
[۵۷] بهبودی؛ ۳۰۴
[۵۸] یاران امام … هاشمی‌نژاد؛ ۲۴۸-۲۴۹
[۵۹] یاران امام … سعیدی؛ ۲۴۸؛ همان؛ طالقانی؛ ۲/۴۹۷؛ همان؛ مهدوی کنی؛ ۱۴؛ همان؛ فضل‌الله محلاتی؛ ۱/۵۲۱؛ همان؛ باهنر؛ ۳۵۵
[۶۰] یاران امام … سعیدی؛ ۳۶۳؛ یاران امام … مهدوی کنی؛ ۱۱۴
[۶۱] بهبودی؛ ۳۲۶ – ۳۲۷
[۶۲] بهبودی؛ ۴۷۰-۴۷۱ و ۳۳۱-۳۳۲
[۶۳] جودکی؛ ۲۳؛ یاران امام … هاشمی‌نژاد؛ ۳۰۶-۳۰۷
[۶۴] فارسی؛ ۲۱۵
[۶۵] مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ آرشیو؛ ش‌ب ۱۳۰؛ همان؛ ش‌ب ۱۸۳؛ یاران امام … سعیدی؛ ۱/۳۲
[۶۶] یاران امام … میلانی؛ ۳/۴۲۳-۴۲۴
[۶۷] تقویم تاریخ خراسان؛ ۲۲۵
[۶۸] یاران امام … محلاتی؛ ۲/۷۳
[۶۹] یاران امام … باهنر؛ ۵۲۰-۵۲۱؛ هاشمی رفسنجانی؛ دوران مبارزه؛ ۲/۱۱۳۴-۱۱۳۵
[۷۰] صحیفه‌ی امام؛ ۲/۳۵۸-۳۷۳
[۷۱] مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ آرشیو؛ ش‌ب ۱۲۳؛ همان؛ ش‌ب ۶۱۴
[۷۲] مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ ش‌ب ۶۱۴
[۷۳] استاد شهید …؛ ۲۱۸؛ یاران امام … میلانی؛ ۳/۵۹۰
[۷۴] مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ آرشیو؛ ش‌ب ۵۷۲؛ همان؛ ش ب۶۱۴
[۷۵] مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ آرشیو؛ ش‌ب ۶۱۴؛ همان؛ ش‌ب ۵۷۳؛ همان؛ ش‌ب ۵۷۲
[۷۶] مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ آرشیو؛ ش‌ب ۶۱۴
[۷۷] یاران امام …؛ مطهری؛ ۴۵۵؛ مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ آرشیو؛ ش‌ب ۵۷۳
[۷۸] نیکبخت؛ زندگی و مبارزات …مفتح؛ ۴۰۸
[۷۹] مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ ش‌ب ۵۷۳
[۸۰] همان؛ ش‌ب ۵۷۴؛ همان ۶۱۴؛ همان؛ ش‌ب ۵۷۲
[۸۱] مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ آرشیو؛ ش‌ب ۵۷۵
[۸۲] مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ ش‌ب ۵۷۵؛ همان؛ ش‌ب ۳۸۹؛ همان؛ ش‌ب ۳۰۴
[۸۳] مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ آرشیو؛ ش‌ب ۵۷۶؛ همان؛ ش‌ب ۵۷۲
[۸۴] مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ آرشیو؛ ش‌ب ۳۸۹
[۸۵] گفت‌وگوی چهارجانبه …؛ همه‌ی صفحات
[۸۶] یاران امام … مفتح؛ ۳۴۰؛ استاد شهید …؛ ۲۷۷
[۸۷] مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ آرشیو؛ ش‌ب ۵۸۳
[۸۸] مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ آرشیو؛ ش‌ب ۵۷۲؛ همان؛ ش‌ب ۳۸۹
[۸۹] مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ آرشیو؛ ش‌ب ۵۷۲
[۹۰] امام خمینی در آیینه‌ی اسناد؛ ۶/۵۲
[۹۱] مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ ش‌ب ۵۷۶
[۹۲] انقلاب اسلامی بــه روایت …؛ ۱/۲۶۳؛ مرکز اسناد …؛ ۶۸۷؛ ۸۰-۸۱؛ یاران امام … مطهری؛ ۵۷۵
[۹۳] انقلاب اسلامی بــه روایت …؛ ۲/ ۳۲۶؛ همان؛ ۱۰/۵۱
[۹۴] مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ آرشیو؛ ش‌ب ۵۷۶؛ اسناد نهضت آزادی ایران؛ ۹/۲۳۴-۲۳۵
[۹۵] یاران امام … صدوقی؛ ۱۲۸-۱۳۱
[۹۶] مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ آرشیو؛ ش‌ب ۵۷۶
[۹۷] مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ آرشیو؛ ش‌ب ۵۷۶
[۹۸] مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ آرشیو؛ ش‌ب ۵۷۶
[۹۹] همان؛ ۱۰۲
[۱۰۰] همان؛ ۱۱۱
[۱۰۱] اسناد انقلاب اسلامی؛ ۳/ ۳۴۸-۳۵۷
[۱۰۲] مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی؛ آرشیو؛ ش‌ب ۱۸۸۹
[۱۰۳] مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ ش‌ب ۵۷۶
[۱۰۴] اسناد انقلاب اسلامی؛ ۳/۴۰۲؛ مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ آرشیو؛ ش‌ب ۲۰۹
[۱۰۵] انقلاب اسلامی بــه روایت …؛ ۱۴/۱۹۲ و ۴۷۲
[۱۰۶] امام خمینی در آئینه‌ی اسناد؛ ۷/۶۰۳؛ یاران امام … صدوقی؛ ۴۳۱
[۱۰۷] مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ آرشیو؛ ش‌ب ۳۸۹؛ همان؛ ش‌ب ۵۷۲
[۱۰۸] مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ آرشیو؛ ش‌ب ۳۸۹
[۱۰۹] همان؛ ۵۷۲؛ مؤسسه‌ی پژوهشی فرهنگی …؛ ش‌ب ۱۹۲۱
[۱۱۰] روزشمار انقلاب اسلامی؛ ۸/۳۳۹؛ ۳۵۲
[۱۱۱] انقلاب اسلامی بــه روایت …؛ ۲۰/۳۳
[۱۱۲] شمس‌آبادی؛ ۳۱۵-۳۱۶
[۱۱۳] اسناد انقلاب اسلامی؛ ۳/۴۹۲-۴۹۳
[۱۱۴] انقلاب اسلامی بــه روایت …؛ ۲۱/ ۱۸۸ و ۱۲۳- ۱۲۴
[۱۱۵] شمس‌آبادی؛ ۳۲۵-۳۲۸
[۱۱۶] روزشمار انقلاب اسلامی؛ ۱۰/۲۱۶-۲۱۷
[۱۱۷] صحیفه‌ی امام …؛ ۵/۴۲۶-۴۲۸.
[۱۱۸] او بــه تنهایی …؛ ۶۳؛ حدیث ولایت؛ ۲/۴۰
[۱۱۹] قاسم‌پور؛ ۹۲-۹۴
[۱۲۰] هاشمی رفسنجانی؛ انقلاب و پیروزی …؛ ۱۶۱-۱۶۲؛ اطلاعات؛ ش ۵۷۷۱؛ ۹/۱۱/۱۳۵۷
[۱۲۱] مصاحبه‌های … ۱۳۶۲-۱۳۶۳؛ ۱۸۲-۱۸۳
[۱۲۲] اسناد انقلاب اسلامی؛ ۴/۷۱۴
[۱۲۳] پا بــه پای آفتاب …؛ ۲/۱۹۵
[۱۲۴] قصه‌ی آفتاب؛ ۹۵
[۱۲۵] صحیفه امام؛ ۵/۴۲۶ ـ ۴۲۸
[۱۲۶] خاطرات آیت‌الله محمدرضا مهدوی‌کنی؛ ۱۸۳
[۱۲۷] پا بــه پای آفتاب…؛ ۲/۱۹۲
[۱۲۸] قاسم‌پور؛ ۹۲-۹۴
[۱۲۹] هاشمی رفسنجانی؛ انقلاب و پیروزی …؛ ۱۶۹
[۱۳۰] سائلی‌کرده‌ده؛ ۱۱
[۱۳۱] همان؛ ۴۹-۶۲
[۱۳۲] خلاصه‌ی مشروح مذاکرات شورای انقلاب؛ جلسه‌های مختلف
[۱۳۳] همان؛ جلسه‌ی ۱۰/۱۲/۱۳۵۷
[۱۳۴] همان؛ جلسه‌های ۲۹/۱۲/۱۳۵۷؛ ۴/۶/۱۳۵۸؛ ۱۵/۷/۱۳۵۸ و ۲/۹/۱۳۵۸
[۱۳۵] همان؛ جلسه‌های ۱۵/۱/ ۱۳۵۸؛ ۱۹/۱/ ۱۳۵۸؛ ۱۱/۶/ ۱۳۵۸؛ ۲۸/۸/ ۱۳۵۸؛ ۶/۱۰/ ۱۳۵۸ و ۸/۱۰/ ۱۳۵۸
[۱۳۶] صحیفه‌ی امام …؛ ۶/۴۲۹
[۱۳۷] همان؛ جلسه‌های ۱۰/۴/ ۱۳۵۸؛ ۱۴/۶/ ۱۳۵۸ و ۴/ ۹/ ۱۳۵۸
[۱۳۸] دولتهای ایران …؛ ۴۵۷ و ۴۵۹
[۱۳۹] سائلی کرده‌ده؛ ۱۱۷-۱۱۸
[۱۴۰] خلاصه مشروح مذاکرات شورای انقلاب؛ جلسه‌ی ۳/۹/۱۳۵۸
[۱۴۱] رسالت؛ ش ۹۹۷؛ ۱۰
[۱۴۲] هاشمی رفسنجانی؛ انقلاب و پیروزی …؛ ۴۴۹
[۱۴۳] هاشمی رفسنجانی؛ انقلاب و پیروزی …؛ ۱۲۵
[۱۴۴] همان؛ ۲۱۵-۲۱۸
[۱۴۵] جاسبی؛ ۴/۱۴۹
[۱۴۶] جاسبی؛ ۴/۱۴۶-۱۴۷
[۱۴۷] کارنامه‌ی چهار ساله‌ی …؛ ۴-۷
[۱۴۸] جاسبی؛ ۴/۱۴۶
[۱۴۹] هاشمی رفسنجانی؛ عبور از بحران …؛ ۲۶۳
[۱۵۰] هاشمی رفسنجانی؛ آرامش و چالش …؛ ۲۶۷
[۱۵۱] خاطرات سیدمرتضی نبوی؛ ۱۶۸
[۱۵۲] جاسبی؛ ۴/۳۰۰
[۱۵۳] جمهوری اسلامی؛ ش۱۵۴۱؛ ۱۵؛ همان؛ ش۱۵۴۳؛ ۲
[۱۵۴] فراز و نشیب حزب جمهوری اسلامی؛ ۱۱
[۱۵۵] جمهوری اسلامی؛ ش۲۳۲۰؛ ۱
[۱۵۶] صحیفه‌ی امام …؛ ۲۰/۲۷۵
[۱۵۷] صحیفه‌ی امام …؛ ۱۲/۱۱۶
[۱۵۸] در مکتب جمعه…؛ ۲/۱-۳
[۱۵۹] در مکتب جمعه …؛ ۲ و ۳؛ صفحات مختلف
[۱۶۰] فرهنگ و تهاجم فرهنگی؛ ۳۱۱
[۱۶۱] رضوی؛ ۳۸۴
[۱۶۲] آشنایی بــا مجلس …؛ ۹۰-۹۱
[۱۶۳] همان؛ جلسه‌های ۱۶۶؛ ۱۶۷ و ۱۶۸
[۱۶۴] خاطرات ماندگار؛ ۱۲
[۱۶۵] خاطرات ماندگار؛ ۱۱
[۱۶۶] اطلاعات؛ ش ۲۱۸۸۹؛ ۹
[۱۶۷] جمهوری اسلامی؛ ش ۳۸۷؛ ۱
[۱۶۸] مجموعه مصاحبه‌های…در سال ۱۳۶۰؛ ۷ – ۸
[۱۶۹] امید انقلاب؛ ش ۱۴۷؛ ۸-۹
[۱۷۰] خاطرات و حکایتها؛ ۱۰/ ۷ـ۲۰
[۱۷۱] کیهان؛ ش ۱۱۱۵۵؛ ۴
[۱۷۲] صحیفه امام؛ ۱۳/۲۶۳ ـ ۲۶۴
[۱۷۳] همان؛ ۱۲/۲۸۱
[۱۷۴] جمهوری اسلامی؛ ش۴۰۹؛ ۶
[۱۷۵] بنی لوحی و …؛ ۱۷۲-۱۷۳
[۱۷۶] جمهوری اسلامی؛ ش ۴۰۹؛ ۶
[۱۷۷] از جنوب لبنان …؛ ۱۷۴؛ اطلاعات؛ ش ۱۹۱۵۳؛ ۵
[۱۷۸] مصاحبه‌ها … سال ۱۳۶۰؛ ۵۹
[۱۷۹] در مکتب جمعه…؛ ۹/۸/۵۹
[۱۸۰] جمهوری اسلامی؛ ش ۵۰۹؛ ۲
[۱۸۱] همان؛ ش ۲۰۸۸؛ ۲
[۱۸۲] صحیفه‌ی امام …؛ ۲۰/۴۶۷
[۱۸۳] درودیان؛ ۱۶۳
[۱۸۴] صحیفه امام؛ ۲۰/۹۲ ـ ۹۵
[۱۸۵] ولایتی؛ ۲۷۸-۲۷۹
[۱۸۶] صحیفه‌ی امام …؛ ۸/ ۱۳۸
[۱۸۷] جمهوری اسلامی؛ ش۱۱۳؛ ۸؛ همان؛ ش۱۸۲؛ ۱۰؛ همان؛ ش۱۹۲؛ ۱۰
[۱۸۸] مجموعه مصاحبه‌های…در سال ۱۳۶۰؛ ۱۱۲ ـ ۱۱۴
[۱۸۹] صحیفه‌ی امام …؛ ۱۰/۳۲۰
[۱۹۰] کیهان؛ ش ۱۱۲۲۲؛ ۴
[۱۹۱] جمهوری اسلامی؛ ش ۴۹۸؛ ۳
[۱۹۲] کیهان؛ ش ۱۱۲۱۸؛ ۱۲؛ جمهوری اسلامی؛ ش ۴۹۷؛ ۳
[۱۹۳] در مکتب جمعه…؛ ۳/۱۱۴ـ ۱۱۸.
[۱۹۴] زندگینامه‌ی مقام معظم رهبری؛ چ ۴؛ ۱۶۶-۱۷۲
[۱۹۵] مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی؛ دوره‌ی اول؛ جلسه‌ی ۱۶۷
[۱۹۶] مصاحبه‌ها …؛ ۱۳۶۳-۱۳۶۴؛ ۱۱۴-۱۱۶
[۱۹۷] خلاصه‌ی مذاکرات شورای انقلاب؛ جلسه‌های متعدد.
[۱۹۸] انقلاب در بحران …؛ ۱۷۶
[۱۹۹] صحیفه‌ی امام؛ ۱۴/۵۰۴
[۲۰۰] جرعه‌نوش کوثر …؛ ۲۱۷-۲۱۸
[۲۰۱] مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی؛ دوره‌ی اول؛ جلسه‌ی ۱۹۹
[۲۰۲] فارسی؛ ۵۴۳-۵۴۴
[۲۰۳] همان؛ ش ۶۶۷؛ ۶۶۸؛ ۶۶۹؛ ۶۷۰ و ۶۷۱؛ صص ۱ و ۱۱
[۲۰۴] همان؛ ش ۶۷۸؛ ۱۱
[۲۰۵] صحیفه‌ی امام …؛ ۱۵/۲۷۸
[۲۰۶] مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی؛ دوره‌ی اول؛ جلسه‌ی ۲۲۴
[۲۰۷] همان؛ جلسه ۲۲۶
[۲۰۸] همان؛ جلسه ۲۲۷
[۲۰۹] دولتهای ایران …؛ ۴۶۱؛ ۴۶۷؛ ۴۷۲؛ ۴۸۲
[۲۱۰] مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی؛ دوره‌ی اول؛ جلسه‌ی ۲۲۹
[۲۱۱] همان؛ جلسه ۲۳۰
[۲۱۲] «خاطرات ۳ رئیس‌جمهور»؛ ۷
[۲۱۳] مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی؛ دوره‌ی دوم؛ جلسه‌ی ۲۶۸
[۲۱۴] حاج سیدجوادی؛ ۱۰۳-۱۰۴
[۲۱۵] جمهوری اسلامی؛ ش۱۷۹۹؛ ۱۰-۱۱
[۲۱۶] نوازنی؛ ۱/۲۹۸؛ ۳۰۰؛ ۳۳۹ و ۳۹۲
[۲۱۷] علی‌بابایی؛ ۶/۱۳۰
[۲۱۸] هاشمی رفسنجانی؛ امید و دلواپسی …؛ ۲۲-۲۳؛ جرعه‌نوش کوثر …؛ ۲۳۷
[۲۱۹] هاشمی رفسنجانی؛ امید و دلواپسی …؛ ۲۲-۲۳
[۲۲۰] صحیفه‌ی امام …؛ ۱۸/۸۳-۸۴
[۲۲۱] همان؛ ۱۹/۱۱۰-۱۱۱
[۲۲۲] بیست سال تلاش …؛ ۷-۸
[۲۲۳] همان؛ ۲۱/۱۴۸ و ۳۴۳؛ ۱۹/۱۷۱ و ۳۱۶؛ نک‌ : بیست سال تلاش …؛ بیشتر صفحات.
[۲۲۴] آرشیو مرکز پژوهش و اسناد ریاست جمهوری؛ پرونده‌های دوره‌ی ریاست ‌جمهوری آیت‌الله خامنه‌ای
[۲۲۵] جمهوری اسلامی؛ ش ۱۹۲۱؛ ۱۲
[۲۲۶] جمهوری اسلامی؛ ۲۸۲۶؛ ۱۲؛ همان؛ ۲۸۲۷؛ ۱۱
[۲۲۷] جمهوری اسلامی؛ ش ۲۸۸۶؛ ۱۲؛ همان؛ ۲۸۸۹؛ ۲
[۲۲۸] جمهوری اسلامی؛ ش ۲۴۱۳؛ ۱۰
[۲۲۹] صحیفه‌ی امام …؛ ۲۰/۴۵۲؛ ۴۵۵
[۲۳۰] صحیفه‌ی امام …؛ ۲۰/۴۶۳- ۴۶۵
[۲۳۱] گفت‌وگو بــا هاشمی رفسنجانی …؛ ۵۲
[۲۳۲] همان؛ ۶۸-۶۹
[۲۳۳] صحیفه‌ی امام …؛ ۱۷/۳۹۷
[۲۳۴] همان؛ ۱۸/۱۸۸
[۲۳۵] همان؛ ۱۸/۲۲۸
[۲۳۶] همان؛ ۱۸/۲۷۲
[۲۳۷] همان؛ ۲۱/۲۵۸
[۲۳۸] همان؛ ۲۱/۲۶۴
[۲۳۹] همان؛ ۲۱/۳۱۵
[۲۴۰] همان؛ ۲۱/۳۶۳-۳۶۴
[۲۴۱] صورت مشروح مذاکرات شورای بازنگری…؛ ۱/۱- ۲۹
[۲۴۲] همان؛ ج ۱- ۴؛ بیشتر صفحات
[۲۴۳] قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران؛ ۹۲
[۲۴۴] «چگونگی انتخاب رهبر در اجلاس فوق‌العاده مجلس خبرگان»؛ ۱۸؛ هاشمی رفسنجانی؛ بازسازی و سازندگی…؛ ۱۵۱ ـ ۱۴۹
[۲۴۵] حدیث ولایت؛ ۱/۱۸۲-۱۸۳
[۲۴۶] صحیفه‌ی امام؛ ۱۴/۵۰۴
[۲۴۷] صحیفه‌ی امام؛ ۲۰/۱۲۷
[۲۴۸] صحیفه‌ی امام؛ ۲۰/۴۵۵
[۲۴۹] جرعه‌نوش کوثر …؛ ۲۶۵
[۲۵۰] جمهوری اسلامی؛ ش ۵۳۵۲؛ ۲ آذر ۱۳۷۶؛ ۲
[۲۵۱] مرجعیت آیت‌الله خامنه‌ای از دیدگاه فقهاء و بزرگان؛ ۷۰
[۲۵۲] جمهوری اسلامی؛ ش ۲۹۰۵ ۲۰ خرداد ۱۳۶۸؛ ۱۴-۱۵
[۲۵۳] جمهوری اسلامی؛ ش ۲۸۵۲ ۹ فروردین ۱۳۶۸
[۲۵۴] حدیث ولایت؛ ۱/ اکثر صفحات
[۲۵۵] جمهوری اسلامی؛ ش۲۹۲۴ ۱۶ خرداد ۱۳۶۸؛ ۳
[۲۵۶] کیهان؛ ش ۱۳۶۳۱ ۱۸ خرداد ۱۳۶۸
[۲۵۷] جمهوری اسلامی؛ ش ۲۹۲۹ ۱۹ تیر ۱۳۶۸
[۲۵۸] جمهوری اسلامی؛ ش ۲۹۷۲ ۱۲ شهریور ۱۳۶۸
[۲۵۹] جمهوری اسلامی؛ ش ۲۹۷۹ ۲۰ شهریور ۱۳۶۸
[۲۶۰] حدیث ولایت؛ ۱/۳-۵؛ ۱/۹۵ و همان؛ ۱/۳۱۴

 


اشعار فروغ فرخزاد


اشعار فروغ فرخزاد

 

اشعار فروغ فرخزاد

 

رفتم ؛ مرا ببخش و مگو او وفا نداشت

راهی بجز گریز برایم نمانده بود

این عشق آتشین پر از درد بی امید

در وادی گناه و جنونم کشانده بود

رفتم کــه داغ بوسه ی پر حسرت تو را

با اشکهای دیده ز لب شستشو دهم

رفتم کــه ناتمام بمانم در ایــن سرود

رفتم کــه بــا نگفته بــه خود آبرو دهم

رفتم ؛ مگو ؛ مگو کــه چرا رفت ؛ ننگ بود

عشق من و نیاز تو و سوز و ساز ما

از پرده ی خموشی و ظلمت ؛ چو نور صبح

بیرون فتاده بود بــه یکباره راز ما

رفتم ؛ کــه گم شوم چو یکی قطره اشک ِ گرم

در لابلای دامن شبرنگ زندگی

رفتم کــه در سیاهی یک گور بی نشان

فارغ شوم ز کشمکش و جنگ زندگی

من از دو چشم روشن و گریان گریختم

از خنده های وحشی طوفان گریختم

از بستر وصال بــه آغوش سرد هجر

آزرده از ملامت وجدان گریختم

ای سینه در حرارت سوزان خود بسوز

دیگر سراغ شعله ی آتش ز من مگیر

می خواستم کــه شعله شوم سرکشی کنم

مرغی شدم بــه کنج قفس بسته و اسیر

روحی مشوشم کــه شبی بی خبر ز خویش

در دامن سکوت بــه تلخی گریستم

نالان ز کرده ها و پشیمان ز گفته ها

دیدم کــه لایق تو عشق تو نیستم

فروغ فرخزاد

اگر بــه خانه من آمدی بــرای من ای مهربان چراغ
بیاور
و یک دریچه کــه از آن
به ازدحام کوچه ی خوشبخت بنگرم

فروغ فرخزاد

کسی مرا بــه آفتاب
معرفی نخواهد کرد
کسی مرا بــه میهمانی گنجشک ها نخواهد برد
پرواز را بخاطر بسپار
پرنده مردنی ست

فروغ فرخزاد

همه هستی من آیه تاریکیست
که ترا در خود تکرار کنان
به سحرگاه شکفتن ها و رستن های ابدی خواهد برد

فروغ فرخزاد

هر چــه دادم بــه او حلالش باد
غیر از آن دل کــه مفت بخشیدم
دل من کودکی سبکسر بود
خود ندانم چگونه رامش کرد
او کــه میگفت دوستت دارم
پس چرا زهر غم بــه جامش کرد

فروغ فرخزاد

هیچ صیادی در جوی حقیری کــه بــه گودالی می ریزد
مرواریدی صید نخواهد کرد

فروغ فرخزاد

شاید ایــن را شنیده ای کــه زنان
در دل « آری » و « نه » بــه لب دارند
ضعف خود را عیان نمی سازند
رازدار و خموش و مکارند

آه ؛ من هم زنم ؛ زنی کــه دلش
در هوای تو می زند پر و بال
دوستت دارم ای خیال لطیف
دوستت دارم ای امید محال

فروغ فرخزاد

کاش چــون پاییز بودم
کاش چــون پاییز خاموش وملال انگیز بودم.
برگهای آرزوهایم , یکایک زرد می شد,
آفتاب دیدگانم سرد می شد,
آسمان سینه ام پر درد می شد
ناگهان توفان اندوهی بــه جانم چنگ می زد
اشک هایم همچو باران دامنم را رنگ می زد.
وه … چــه زیبا بود, اگــر پاییز بودم,
وحشی و پر شور ورنگ آمیز بودم,
شاعری در چشم من میخواند …شعری آسمانی
در کنارم قلب عاشق شعله می زد,
در شرار آتش دردی نهانی.
نغمه ی من …

همچو آواری نسیم پر شکسته
عطر غم می ریخت بر دلهای خسته.
پیش رویم :
چهره تلخ زمستان جوانی
پشت سر :
آشوب تابستان عشقی ناگهانی
سینه ام :
منزلگه اندوه و درد وبد گمانی.
کاش چــون پاییز بودم

فروغ فرخزاد

دیدگان تو در قاب اندوه

سرد و خاموش

خفته بودند

زودتر از تو ناگفته ها را

با زبان نگه گفته بودند

از من و هرچه در من نهان بود

می رمیدی

می رهیدی

یادم آمد کــه روزی در ایــن راه

ناشکیبا مرا در پی خویش

میکشیدی

میکشیدی

آخرین بار

آخرین لحظه تلخ دیدار

سر بــه سر پوچ دیدم جهان را

باد نالید و من گوش کردم

خش خش برگهای خزان را

باز خواندی

باز راندی

باز بر تخت عاجم نشاندی

باز در کام موجم کشاندی

گر چــه در پرنیان غمی شوم

سالها در دلم زیستی تو

آه هرگز ندانستم از عشق

چیستی تو؟

کیستی تو؟


فروغ فرخزاد

فروغ فرخزاد

 

فروغ فرخزاد در دی ماه سال 1313 هجری شمسی در تهران متولد شد. پــس از گذراندن دوره های آموزش دبستانی و دبیرستانی بــه هنرستان بانوان رفت و خیاطی و نقاشی را فرا گرفت…

شانزده ساله بود کــه بــه یکی از بستگان مادرش-پرویز شاپور کــه پانزده سال از وی بزرگتر بود- علاقه مند شــد و آن دو بــا وجود مخالفت خانواده هایشن بــا هم ازدواج کردند. چندی بعد بــه ضرورت شغل همسرش بــه اهواز رفت و نه ماه بعد تنها فرزند آنان کامیار دیده بــه جهان گشود. از ایــن سالها بود کــه بــه دنیای شعر روی آورد و برخی از سروده هایش در مجله خواندنیها بــه چاپ رسید. زندگی مشترک او بسیار کوتاه مدت بود و بــه دلیل اختلافاتی کــه بــا همسرش پیدا کــرد بــه زودی بــه متارکه انجامید و از دیدار تنها فرزندش محروم ماند.

 

زندگینامه فروغ فرخزاد

 

زندگینامه فروغ فرخزاد

 

نخستین مجموعه شعر او بــه نام اسیر بــه سال ۱۳۳۱ در حالی کــه هفده سال بیشتر نداشت از چاپ درآمد. دومین مجموعه اش دیوار را در بیست ویک سالگی چاپ کــرد و بــه دلیل پاره ای گستاخی ها و سنت شکنی ها مورد نقد و سرزنش قرار گرفت. بیست و دو سال بیشتر نداشت کــه بــه رغم آن ملامت ها سومین مجموعه شعرش عصیان از چاپ درآمد.
فروغ در مجموعه اسیر بدون پرده پوشی و بی توجه بــه سنت ها و ارزشهای اجتماعی آن احوال و احساسات زنانه خود را کــه در واقع زندگی تجربی اوست توصیف می کند. اندوه و تنهایی و ناامیدی و ناباوری کــه براثر سرماخوردگی در عشق در وجود او رخنه کرده اســت سراسر اشعار او را فرا می گیرد. ارزش های اخلاقی را زیر پا می نهد و آشکارا بــه اظهار و تمایل می پردازد و در واقع مضمون جدیدی کــه تــا آن زمان در اشعار زنان شاعر سابقه نداشته اســت می آفریند.
در مجموعه دیوار و عصیان نــیــز بــه بیان اندوه و تنهایی و سرگردانی و ناتوانی و زندگی در میان رویاهای بیمارگونه و تخیلی می پردازد و نسبت بــه هــمــه چیز عصیان می کند. بدینسان فروغ همان شیوه توللی را بــا زبانی ساده و روان امــا کم مایه و ناتوان دنبال می کند. از لحاظ شکل نــیــز در ایــن سه مجموعه همان قالب چهار پاره را می پذیرد و گهگاه تنها بــه خاطر تنوع ؛ اندکی از آن تجاوز می کند.
فروغ از سال ۱۳۳۷ بــه کارهای سینمایی پرداخت. در ایــن ایام اســت کــه او را بــا ابراهیم گلستان نویسنده و هنرمند آن روزگار همگام می بینیم. آن دو بــا هم در گلستان فیلم کار می کردند.
در سال ۱۳۳۸ بــرای نخستین بار بــه انگلستان رفت تــا در زمینه امور سینمایی و تهیه فیلم مطالعه کند. وقتی کــه از ایــن سفر بازگشت بــه فیلمبرداری روی آورد و در تهیه چند فیلم گوتاه بــا گلستان همکاری نزدیک و موثر داشت. در بهار ۱۳۴۱ بــرای تهیه یک فیلم مستند از زندگی جذامیان بــه تبریز رفت. فیلم خانه سیاه اســت کــه بر اساس زندگی جذامیان تهیه شده ؛ یادگاری هنری سفرهای او بــه تبریز است. ایــن فیلم در زمستان ۱۳۴۲ از فستیوال اوبرهاوزن ایتالیا جایزه بهترین فیلم مستند را بــه دست آورد.
چهارمین مجموعه شعر فروغ تولدی دیگر بود کــه در زمستان ۱۳۴۳ بــه چاپ رسید و بــه راستی حیاتی دوباره را در مسیر شاعری او نشان می داد. تولدی دیگر ؛ هم در زندگی فروغ و هم در ادبیات معاصر ایران نقطه ای روشن بود کــه ژرفای شعر و دنیای تفکرات شاعرانه را بــه گونه ای نوین و بی همانند نشان می داد. زبان شعر فروغ در ایــن مجموعه و نــیــز مجموعه ایمان بیاوریم بــه آغاز فصل سرد کــه پــس از مرگ او منتشر شــد ؛ زبان مشخصی اســت بــا هویت و مخصوص بــه خود او. ایــن استقلال را فــقــط نیما دارا بود و پــس از او اخوان ثالث و احمد شاملو ﴿در شهرهای بی وزنش﴾ و ایــن تشخیص نحصول کوشش چندین جانبه اوست: نخست سادگی زبان و نزدیکی بــه حدود محاوره و گفتار و دو دیگر آزادی در انتخاب واژه ها بــه تناسب نیازمندی در گزارش دریافت های شخصی و سه دیگر توسعی کــه در مقوله وزن قائل بود.
فروغ پــس از آنکه در تهیه چندین فیلم ابراهیم گلستان را یاری کرده بود در تابستان ۱۳۴۳ بــه ایتالیا؛ آلمان و فرانسه سفر کــرد و زبان آلمانی و ایتالیایی را فرا گرفت. سال بعد سازمان فرهنگی یونسکو از زندگی او فیلم نیم ساعته تهیه کرد؛ زیــرا شعر و هنر او در بیرون از مرزهای ایران بــه خوبی مطرح شده بود.
فروغ فروخزاد سی و سه سال بیشتر نداشت کــه در سال ۱۳۴۸ بــه هنگام رانندگی بر اثر تصادف جان سپرد و در گورستان ظهیرالدوله تهران بــه خاک سپرده شد.
افسوس و صد افسوس کــه او ازمیان ما رفت روحش شاد ایــن یگانه دردانه شعرادبیات پارسی

 


آشنایی با هوشنگ ابتهاج


اشعار هوشنگ ابتهاج

 

اشعار هوشنگ ابتهاج

 

دیری ست کــه از روی دل آرای تو دوریم
محتاج بیان نـیـسـت کــه مشتاق حضوریم

تاریک و تهی پشت و پــس اینه ماندیم
هر چند کــه همسایه ی آن چشمه ی نوریم

خورشید کجا تابد از ایــن دامگه مرگ
باطل بــه امید سحری زین شب گوریم

زین قصه ی پر غصه عجب نـیـسـت شکستن
هر چند کــه بــا حوصله ی سنگ صبوریم

گنجی ست غم عشق کــه در زیر سرماست
زاری مکن ای دوست اگــر بی زر و زوریم

با همت والا کــه برد منت فردوس ؟
از حور چــه گویی کــه نه از اهل قصوریم

او پیل دمانی ست کــه پروای کسش نیست
ماییم کــه در پای وی افتاده چو موریم

آن روشن گویا بــه دل سوخته ی ماست
ای سایه ! چرا در طلب آتش طوریم

ه.ا.سایه (هوشنگ ابتهاج)

بگردید ؛ بگردید ؛ درین خانه بگردید
دیرن خانه غریبند ؛ غریبانه بگردید
یکی مرغ چمن بود کــه جفت دل من بود
جهان لانه ی او نیتس پی لانه بگردید
یکی ساقی مست اســت پــس پرده نشسته ست
قدح پیش فرستاد کــه مستانه بگردید
یکی لذت مستی ست ؛ نهان زیر لب کیست ؟
ازین دست بدان دست چو پیمانه بگردید
یکی مرغ غریب اســت کــه باغ دل من خورد
به دامش نتوان یافت ؛ پی دانه بگردید
نسیم نفس دوست بــه من خورد و چــه خوشبوست
همین جاست ؛ همین جاس ؛ هــمــه خانه بگردید
نوایی نشنیده ست کــه از خویش رمیده ست
به غوغاش مخوانید ؛ خموشانه بگردید
سرشکی کــه بر آن خک فشاندیم بن تک
در ایــن جوش شراب اســت ؛ بــه خمخانه بگردید
چه شیرین و چــه خوشبوست ؛ کجا خوابگه اوست ؟
پی آن گل پر نوش چو پروانه بگردید
بر آن عق بخندید کــه عشقش نپسندید
در ایــن حلقه ی زنجیر چو دیوانه بگردید
درین کنج غم آباد نشانش نتوان دید
اگر طالب گنجید بــه ویرانه بگردید
کلید در امید اگــر هست شمایید
درین قفل کهن سنگ چچو دندانه بگردید
رخ از سایه نهفته ست ؛ بــه افسون کــه خفته ست ؟
به خوابش نتوان دید ؛ بــه افسانه بگردید
تن او بــه تنم خورد ؛ مرا برد ؛ مرا برد
گرم باز نیاورد ؛ بــه شکرانه بگردید

ه.ا.سایه (هوشنگ ابتهاج)

چه فکر میکنی

که بادبان شکسته؛ زورق بــه گل نشسته‌ای اســت زندگی

در ایــن خراب ریخته

که رنگ عافیت از او گریخته

به بن رسیده ؛ راه بسته ایست زندگی

چه سهمناک بود سیل حادثه

که همچو اژدها دهان گشود

زمین و آسمان ز هم گسیخت

ستاره خوشه خوشه ریخت

و آفتاب

در کبود دره ‌های آب  غرق شد

هوا بد است

تو بــا کدام باد میروی

چه ابرتیره ای گرفته سینه تو را

که بــا هزار سال بارش شبانه روز هم

دل تو وا نمی شود

تو از هزاره های دور آمدی

در ایــن درازنای خون فشان

به هرقدم نشان نقش پای توست

در ایــن درشت نای دیو لاخ

زهر طرف طنین گامهای ره گشای توست

بلند و پست ایــن گشاده دامگاه ننگ و نام

به خون نوشته نامه وفای توست

به گوش بیستون هنوز

صدای تیشه‌های توست

چه تازیانه ها کــه بــا تن تو تاب عشق آزمود

چه دارها کــه از تو گشت سربلند

زهی کــه کوه قامت بلند عشق

که استوار ماند در هجوم هــر گزند

نگاه کن هنوز ان بلند دور

آن سپیده آن شکوفه زار انفجار نور

کهربای آرزوست

سپیده ای کــه جان آدمی هماره در هوای اوست

به بوی یک نفس در ان زلال دم زدن

سزد اگــر هزار باز بیفتی از نشیب راه و باز

رو نهی بدان فراز

چه فکر میکنی

جهان چو ابگینه شکسته ایست

که سرو راست هم در او

شکسته مینماید

چنان نشسته کوه

در کمین ایــن غروب تنگ

که راه

بسته مینمایدت

زمان بیکرانه را تو بــا شمار گام عمر ما مسنج

به پای او دمی اســت ایــن درنگ درد و رنج

بسان رود کــه در نشیب دره سر بــه سنگ میزند

رونده باش

امید هیچ معجزی ز مرده نیست
زنده باش

هوشنگ ابتهاج

امروز
نه آغاز و نه انــجـام جهان است
ای بس غم و شادی؛ کــه پــس پرده نهان است
گر مرد رهی ؛ غم مخور از دوری و دیری
دانی کــه رسیدن هنر گام زمان است
تو رهرو دیرینه سرمنزل عشقی
بنگر کــه ز خون تو بــه هــر گام نشان است
آبی کــه بر آسود ؛ زمینش بخورد زود
دریا شــود آن رود کــه پیوسته روان است
از روی تو دل کندنم آموخت زمانه
این دیده از ان روست کــه خونابه فشان است
دردا و دریغا کــه در ایــن بازی خونین
بازیچه ایام دل آدمیان است…هوشنگ ابتهاج

فریاد کــه از عمر جهان هــر نفسی رفت
دیدیم کزین جمع پراکنده کسی رفت
شادی مکن از زادن و شیون مکن از مرگ
زین گونه بسی آمد و زین گونه بسی رفت  هوشنگ ابتهاج

وه؛ چــه شیرین است.
رنج بردن بــا فشردن؛
در ره یک آرزو مردانه مردن!
و اندر امید بزرگ خویش
با سرو زندگی‌ بر لب
جان سپردن!
آه؛ اگــر باید
زندگانی را بخون خویش رنگ آرزو بخشید
و بخون خویش نقش صورت دلخواه زد بر پرده امید؟ هوشنگ ابتهاج

چند ایــن شب و خاموشی ؟ وقت اســت کــه برخیزم
وین آتش خندان را بــا صبح برانگیزم

گر سوختنم بــایــد افروختنم باید
ای عشق یزن در من کز شعله نپرهیزم

صد دشت شقایق چشم در خون دلم دارد
تا خود بــه کجا آخر بــا خک در آمیزم

چون کوه نشستم من بــا تاب و تب پنهان
صد زلزله برخیزد آنگاه کــه برخیزم

برخیزم و بگشایم بند از دل پر آتش
وین سیل گدازان را از سینه فرو ریزم

چون گریه گلو گیرد از ابر فرو بارم
چون خشم رخ افزود در صاعقه آویزم

ای سایه ! سحر خیزان دلواپس خورشیدند
زندان شب یلدا بگشایم و بگریزم

هوشنگ ابتهاج

تا تو بــا منی زمانه بــا من است

بخت و کام جاودانه بــا من است

تو بهار دلکشی و من چو باغ

شور و شوق صد جوانه بــا من است

یاد دلنشینت ای امید جان

هر کجا روم روانه بــا من است

ناز نوشخند صبح اگــر توراست

شور گریه ی شبانه بــا من است

برگ عیش و جام و چنگ اگرچه نیست

رقص و مستی و ترانه بــا من است

گفتمش مراد من بــه خنده گفت

لابه از تو و بهانه بــا من است

گفتمش من آن سمند سرکشم

خنده زد کــه تازیانه بــا من است

هر کسش گرفته دامن نیاز

ناز چشمش ایــن میانه بــا من است

خواب نازت ای پری ز سر پرید

شب خوشت کــه شب فسانه بــا من است

هوشنگ ابتهاج :

زین گونه‌ام کــه در غم غربت شکیب نیست

گر سر کنم شکایت هجران غریب نیست

جانم بگیر و صحبت جانانه‌ام ببخش

کز جان شکیب هست و ز جانان شکیب نیست

گم گشته‌ی دیار محبت کجا رود؟

نام حبیب هست و نشان حبیب نیست

عاشق منم کــه یار بــه حالم نظر نکرد

ای خواجه درد هست و لیکن طبیب نیست

در کار عشق او کــه جهانیش مدعی است

این شکر چــون کنیم کــه ما را رقیب نیست

جانا نصاب حسن تو حد کمال یافت

وین بخت بین کــه از تو هنوزم نصیب نیست

گلبانگ سایه گوش کن ای سرو خوش خرام

کاین سوز دل بــه نـاله‌ی هــر عندلیب نیست

* ایــن شعر را محمد اصفهانی بصورت ترانه اجرا کرده است.


هوشنگ ابتهاج

هوشنگ ابتهاج

 

امیر هوشنگ ابتهاج سمیعی گیلانی (زادهٔ ۶ اسفند ۱۳۰۶؛ در رشت؛ استان گیلان)؛ متخلص بــه «ه‍. الف سایه»؛ شاعر و موسیقی‌پژوه ایرانی است.

زادروز : ۶ اسفند ۱۳۰۶

رشت

محل زندگی : مقیم شهر کلن از سال ۱۹۸۷

ملیت : ایران

لقب : ه. الف سایه

 

زندگینامه هوشنگ ابتهاج

 

زندگینامه هوشنگ ابتهاج

 

او در ۶ اسفند ۱۳۰۶ در رشت متولد شد. پدرش آقاخان ابتهاج از مردان سرشناس رشت و مدتی رئیس بیمارستان پورسینای ایــن شهر بود. برادران ابتهاج عموهای او بودند. هوشنگ ابتهاج دوره تحصیلات دبستان را در رشت و دبیرستان را در تهران گذراند و در همین دوران اولین دفتر شعر خود را بــه نام نخستین نغمه‌ها منتشر کرد. ابتهاج در جوانی دلباخته دختری ارمنی بــه نام گالی شــد کــه در رشت ساکن بود و ایــن عشق دوران جوانی دست مایه اشعار عاشقانه‌ای شــد کــه در آن ایام سرود. بعدها کــه ایران غرق خونریزی و جنگ و بحران شد؛ ابتهاج شعری بــه نام کاروان(دیرست گالیا…)بااشاره بــه همان روابط عاشقانه‌اش در گیر و دار مسایل سیاسی سرود. ابتهاج مدتی بــه عــنــوان مدیر کل شرکت دولتی سیمان تهران بــه کار اشتغال داشت.

منزل شخصی سایه کــه از منازل سازمانی شرکت سیمان اســت در سال ۱۳۸۷ بــا نام خانه ارغوان بــه ثبت سازمان میراث فرهنگی رسیده‌است. دلیل ایــن نامگذاری؛ وجود درخت ارغوان معروفی در حیاط ایــن خانه‌است کــه سایه؛ شعر معروف (ارغوان)خود را بــرای آن درخت گفته‌است. ایــن خانه قدمت چندانی ندارد امــا از آنجاکه در زمان سکونت سایه در آن محفل ادبی بزرگان شعر و موسیقی و محل نشست‌های آنها بوده‌است دارای ارزش فرهنگی بسیار بالایی است.

سایه در سال ۱۳۴۶ بــه اجرای شعر خوانی بر مزار حافظ در جشن هنر شیراز می‌پردازد کــه دکتر باستانی پاریزی در سفرنامه معروف خود (از پاریز تاپاریس)استقبال بی نظیرشرکت کنندگان و هیجان آنها پــس از شنیدن اشعار سایه را شرح می‌دهدومی نویسد کــه تــا قبل از آن هرگز باور نمی‌کرده‌است کــه مردم از شنیدن یک شعر نو تــا ایــن حد هیجان زده شوند.

ابتهاج از سال۱۳۵۰ تــا ۱۳۵۶ سرپرست برنامه گل‌ها در رادیوی ایران (پس از کناره گیری داوود پیرنیا) و پایه‌گذار برنامه موسیقایی گلچین هفته بود. تعدادی از غزل‌ها؛ تصنیف‌ها و اشعار نیمایی او توسط موسیقی‌دانان ایرانی نظیرشجریان ناظری حسین قوامی اجرا شده‌است. تصنیف خاطره انگیز تو ای پری کجایی و تصنیف سپیده(ایران ایسرای امید)از اشعار سایه‌است. سایه بعد از حادثه میدان ژاله (۱۷ شهریور۱۳۵۷)به همراه محمدرضا لطفی؛محمدرضا شجریان و حسین علیزاده؛ بــه نشانه اعتراض از رادیو استعفا داد.

از مهم‌ترین آثار هوشنگ ابتهاج تصحیح او از غزل‌های حافظ اســت کــه بــا عــنــوان «حافظ بــه سعی سایه» نخستین بار در ۱۳۷۲ بــه چاپ رسید و بار دیگر بــا تجدیدنظر و تصحیحات تازه منتشر شد. سایه سالهای زیادی را صرف پژوهش و حافظ شناسی کرده کــه ایــن کتاب حاصل تمام آن زحمت هاست کــه سایه در مقدمه آنرا بــه همسرش پیشکش کرده‌است.

آثار

سایه هم در آغاز؛ همچون شهریار؛ چندی کوشید تــا بــه راه نیما برود؛ اما؛ نگرش مدرن و اجتماعی شعر نیما؛ بــه ویژه پــس از سرایش ققنوس؛ بــا طبع او کــه اساسا شاعری غزلسرا بود؛ همخوانی نداشت. پــس راه خود را کــه همان سرودن غزل بود؛ دنبال کرد.

سایه در سال ۱۳۲۵ مجموعهٔ «نخستین نغمه‌ها» را؛ کــه شامل اشعاری بــه شیوهٔ کهن است؛ منتشر کرد. در ایــن دوره هنوز بــا نیما یوشیج آشنا نشده بود. «سراب» نخستین مجموعهٔ او بــه اسلوب جدید است؛ امــا قالب همان چهارپاره‌است بــا مضمونی از نوع تغزل و بیان احساسات و عواطف فردی؛ عواطفی واقعی و طبیعی. مجموعهٔ «سیاه مشق»؛ بــا آنکه پــس از «سراب» منتشر شد؛ شعرهای سالهای ۲۵ تــا ۲۹ شاعر را دربرمی‌گیرد. در ایــن مجموعه؛ سایه تعدادی از غزل‌های خود را چاپ کــرد و توانایی خویش را در سرودن غزل نشان داد تــا آنجا کــه می‌توان گــفــت تعدادی از غزل‌های او از بهترین غزل‌های ایــن دوران بــه شمار می‌رود.

سایه در مجموعه‌های بعدی؛ اشعار عاشقانه را رها کــرد و بــا کتاب شبگیر خود کــه حاصل سال‌های پر تب و تاب پیش از سال ۱۳۳۲ اســت بــه شعر اجتماعی روی آورد. مجموعهٔ «چند برگ از یلدا» راه روشن و تازه‌ای در شعر معاصر گشود.

سایه پــس از درگذشت دردناک احسان طبری در بهار ۱۳۶۸؛ مثنوی معروف و تاثیرگذار «قصه خون دل» را بــه یاد و در رثای او سرود.

خاطرات

هوشنگ ابتهاج سال ۱۳۹۱ در ۸۵ سالگی خاطرات خود را در گفتگو بــا میلاد عظیمی در کتاب پیر پرنیان اندیش عــنــوان کرد. در ایــن کتاب هوشنگ ابتهاج بــه بیان عقاید و نظرات خود درباره بسیاری از چهره‌های بــه نام موسیقی؛ شعر و سیاست در زمان خود می‌پردازد. او در ایــن کتاب تائید می‌کند کــه آزادی‌اش از زندان در سال ۱۳۶۳ بعد از نامه محمدحسین شهریار بــه آیت‌الله خامنه‌ای و بیان ایــن نکته کــه «وقتی سایه را زندانی کردند؛ فرشته‌ها بر عرش الهی گریه می‌کنند» صورت گرفته‌است. ابتهاج یک سال بعد از زندان آزاد می‌شود.

اخراج از کانون نویسندگان ایران

در سال ۱۳۵۸ خورشیدی؛ هیات دبیران کانون نویسندگان ایران کــه عبارت بودند از باقر پرهام؛ احمد شاملو؛ محسن یلفانی؛ غلامحسین ساعدی و اسماعیل خوئی تصمیم بــه اخراج هوشنگ ابتهاج؛ به‌آذین؛ سیاوش کسرائی؛ فریدون تنکابنی و برومند گرفتند. ایــن تصمیم نهایتا بــه تایید مجمع عمومی کانون نویسندگان ایران رسید و منجر بــه اخراج کل عناصر توده‌ای؛ بــه همراه ایــن پنج تن؛ از کانون نویسندگان ایران شد.

 


اشعار ملک الشعرای بهار

ملک الشعرای بهار

ملک الشعرای بهار

 

نام :محمدتقی
نام خانوادگی :بهار
تاریخ تولد :1265
محل تولد :مشهد

وی در سال 1265 در مشهد چشم بــه جهان گشود.پدرش میرزا محمدکاظم صبوری نام دارد. او از چهار سالگی بــه مکتبخانه رفت و تحصیلاتش را آغاز نمود ... در سال 1272 بــا شاهنامه از طریق پدرش آشنا شــد و در همین سال اولین شعر خود را در بحر شاهنامه سرود و از پدر خود جایزه دریافت کرد. وی از سال 1273 تــا 1278 تحصیلاتش را در مدرسه ادامه داد و علاوه بر مدرسه در محفل پدرش نــیــز می آموخت.در سال 1280 پدرش کــه او را از شاعری منع و بــه کاسبی تشویق کــرد امــا او دنباله کار شعر را رها نکرد.در سال 1283 پدرش فوت شــد و مسئولیت سرپرستی خانواده بــه دوش بهار افتاد ولــی او تحصیلات ادبی خود را بــا وجود تمام مشکلاتی کــه داشت ادامه داد و در همان سال لقب پدرش ؛ ملک الشعرایی آستان قدس را از مظفرالدین شاه دریافت کرد.


اشعار ملک الشعرای بهار

 

اشعار ملک الشعرای بهار

 

یا کــه بــه راه آرم ایــن صید دل رمیده را
یا بــه رهت سپارم ایــن جان بــه لب رسیده را
یا ز لبت کنم طلب قیمت خون خویشتن
یا بــه تو واگذارم ایــن جسم بــه خون تپیده را
کودک اشک من شــود خاک‌نشین ز ناز تو
خاک‌نشین چرا کنی کودک نازدیده را؟
چهره بــه زر کشیده‌ام؛ بهر تو زر خریده‌ام
خواجه! بــه هیچ‌کس مده بندهٔ زر خریده را
گر ز نظر نهان شوم چــون تو بــه ره گذر کنی
کی ز نظر نهان کنم؛ اشک بــه ره چکیده را؟
گر دو جهان هوس بود؛ بی‌تو چــه دسترس بود؟
باغ ارم قفس بود؛ طایر پر بریده را
جز دل و جان چــه آورم بر سر ره؟ چو بنگرم
ترک کمین گشاده و شوخ کمان کشیده را
خیز؛ بهار خون‌جگر! جانب بوستان گذر
تا ز هزار بشنوی قصهٔ ناشنیده را

*.*.*.*.*.*اشعار ملک الشعرای بهار*.*.*.*.*.*.

شمعیم و دلی مشعله‌افروز و دگر هیچ
شب تــا بــه سحر گریهٔ جانسوز و دگر هیچ
افسانه بود معنی دیدار؛ کــه دادند
در پرده یکی وعدهٔ مرموز و دگر هیچ
خواهی کــه شوی باخبر از کشف و کرامات
مردانگی و عشق بیاموز و دگر هیچ
زین قوم چــه خواهی؟ کــه بهین پیشه‌ورانش
گهواره‌تراش‌اند و کفن‌دوز و دگر هیچ
زین مدرسه هرگز مطلب علم کــه اینجاست
لوحی سیه و چند بدآموز و دگر هیچ
خواهد بدل عمر؛ بهار از هــمــه گیتی
دیدار رخ یار دل‌افروز و دگر هیچ

*.*.*.*.*.*اشعار ملک الشعرای بهار*.*.*.*.*.*.

رخ تو دخلی بــه مه ندارد
که مه دو زلف سیه ندارد
به هیچ وجهت قمر نخوانم
که هیچ وجه شبه ندارد
بیا و بنشین بــه کنج چشمم
که کس در ایــن گوشه ره ندارد
نکو ستاند دل از حریفان
ولی چــه حاصل؟ نگه ندارد
بیا بــه ملک دل ار توانی
که ملک دل پادشه ندارد
عداوتی نیست؛ قضاوتی نیست
عسس نخواهد؛ سپه ندارد
یکی بگوید بــه آن ستمگر :
« بهار مسکین گنه ندارد؟»

*.*.*.*.*.*اشعار ملک الشعرای بهار*.*.*.*.*.*.

آخر از جور تو عالم را خبر خواهیم کرد
خلق را از طره‌ات آشفته‌تر خواهیم کرد
اول از عشق جهانسوزت مدد خواهیم خواست
پس جهانی را ز شوقت پر شرر خواهیم کرد
جان اگــر باید؛ بــه کویت نقد جان خواهیم یافت
سر اگــر باید؛ بــه راهت ترک سر خواهیم کرد
هرکسی کام دلی آورده در کویت بــه دست
ما هم آخر در غمت خاکی بــه سر خواهیم کرد
تا کــه ننشیند بــه دامانت غبار از خاک ما
روی گیتی را ز آب دیده تر خواهیم کرد
یا ز آه نیمشب؛ یــا از دعا؛ یــا از نگاه
هرچه باشد در دل سختت اثر خواهیم کرد
لابه‌ها خواهیم کردن تــا بــه ما رحم آوری
ور بــه بی‌رحمی زدی؛ فکر دگر خواهیم کرد
چون بهار از جان شیرین دست برخواهیم داشت
پس سر کوی تو را پرشور و شر خواهیم کرد


 

زندگینامه ملک الشعرای بهار

زندگینامه ملک الشعرای بهار

 

در سال 1329 بهار بــه بیماری سل مبتلا شد. بــه ریاست او در تهران «جمعیت ایرانی هواداران صلح» تشکیل شــد و بــا وزارت فرهنگ نــیــز قراردادی بــرای تألیف کتاب «سبک شناسی شعر فارسی» بست کــه بــه علت بیماری ناتمام ماند.همچنین قصیده «جغد جنگ» را در ستایش صلح سرود.بهار سرانجام در سال 1330 بر اثر بیماری سل درگذشت.پیکر او از مسجد سپهسالار تــا آرامگاه ظهیر الدوله در شمیران تشییع و در همانجا بــه خاک سپرده شد.
کتاب ها:

احوال فردوسی
تاریخ تطور شعر فارسی
تاریخ مختصر احزاب سیاسی
چهارخطابه
دستور پنج استاد
دیوان اشعار
زندگانی مانی
سبک شناسی
شعر در ایران
قبر امام رضا (ع)
فردوسی نامه
یادگار زریران

تصحیح ها:

تاریخ بلعمی
تاریخ سیستان
رساله نفس
شاهنامه فردوسی
مجمل التواریخ و القصص
منتخب جوامع الحکایات و لوامع الروایات عوفی